به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام محمد عابدی عضو هیات علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشکده حکمت و دینپژوهی در یادداشتی به نقش اهلبیت علیهمالسلام نسبت به قرآن پرداختهاست که در ادامه میخوانید:
الف) نزول قرآن بر خاندان رسالت
از نظر امام حسن علیهالسلام خانه اهل بیت، محلّ نزول فرشتگان الهی و وحی آسمانی است. از این روی امام حسن علیه السلام بعد از جنگ جمل، به خاطر مریضی، یعنی امام علی علیه السلام خطبه های نماز را خواند و در آن فرمود: «ایّها النّاس إنّ الله اختارنا بالنّبوه… و انزل علینا کتابه و وحیه…؛ ای مردم! خدا ما را به نبوّت برگزیده (نبوّت در خاندان ماست)… و کتاب وحی خود را بر ما نازل کرد…»
ب) علی علیه السلام، جامع قرآن
امام حسن علیه السلام فردای روزی که امام علی علیه السلام به شهادت رسید، در میان مردم کوفه سخنرانی کرد. وی در آنجا فرمود: «یا اهل الکوفه لقد فارقکم بالأمس سهم من مرامی الله… اعطی الکتاب خواتیمه و عزائمه؛ ای اهل کوفه! دیروز کسی از شما جدا شد که تیری از تیرهای خدا بود… خواتیم و عزائم قرآن (همه دانشهای دور از دسترس و احکام ظاهری) به او داده شده بود.»
ج) اهل بیت علیهم السلام، اهل قرآن شناسی
امام حسن علیه السلام فرمود: «لایجهلنّکم الذین لایعلمون والتمسوا ذلک عند اهله فانّهم خاصّه نورً یستضاء بهم و ائمّه یقتدی بهم…؛ نادانان، شما را به جهالت نکشانند و این (قرآن شناسی و حق شناسی) را از اهلش (اهل بیت) بجویید.»
د) اهل بیت علیهم السلام تأویل کنندگان قرآن
امام حسن علیه السلام در ضمن نقل حدیث ثقلین می فرماید: «فالمعوّل علینا فی تفسیره لانتظنّی تأویله بل نتیقّن حقائقه فأطیعونا؛ در تفسیر آن، ما مورد اعتمادیم و از روی خیال تأویل نمی کنیم؛ بلکه از روی یقین حقایق آن را بیان می کنیم. از ما پیروی کنید.»
و براساس قائل بودن به چنین جایگاهی برای اهل بیت علیهم السلام است که وقتی ابوسعید عقیصا از دلیل «صلح» می پرسد، امام می فرماید: اباسعید! علّت صلح من با معاویه، همان علّت صلح رسول خدا با بنی صخره و بنی اشجع و اهل مکّه است، وقتی که از حدیبیه برگشت. آنان طبق تنزیل، کافرند و معاویه و یارانش طبق تأویل قرآن.
استشهاد به آیات الهی
امام حسن مجتبی علیه السلام در سخنانش همواره از کلام الهی استفاده می کرد و به خاطر عشق و علاقه، سخنش را مزیّن به آن می ساخت و مواقعی هم به شاهد آوردن از آیات در ذیل کلام خود می پرداخت. این دسته از سخنان حضرت را می توان تحت عنوان «استشهاد و استفاده از آیات» گردآورد که البته حجّم وسیعی هم دارند و ما تنها به ذکر نمونه بسنده می کنیم:
الف) صبر بر جهاد
امام حسن علیه السلام بعد از اطلاع از حرکت لشکر معاویه، خطبه ای خواند و فرمود: به راستی خداوند جهاد را بر بندگان خود واجب فرمود و آن را ناگوار نامید. سپس به مؤمنان مجاهد فرمود:
«واصبروا انّ الله مع الصّابرین»؛ «صبر پیشه کنید که خدا با صابران است.» ای مردم! شما به آنچه می خواهید نمی رسید مگر با صبر بر آنچه ناگوار است؟
ب) تقوا، عامل نجات
امام حسن علیه السلام در نصیحتی طولانی به عامل تقوا اشاره می کند و می فرماید: «… خدا شما را به تقوا سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود قرار داد که تقوا درِ هر توبه و سرآمد هر حکمت و شرف هر کاری است: به سبب تقوا پارسایان رستگار شدند. خداوند متعال فرمود: «انّ للمتّقین مفازاً»؛ به راستی که پرهیزکاران را رستگاری است. و فرمود: «ویُنجی الله الذّین اتقوا بمفازتهم لا یمسّهم السّوء و لاهم یحزنون»؛ و خدا کسانی را که پارسایی پیشه کنند، به کارهایی که مایه رستگاری آنها شد، نجات می دهد. بدی به آنان نمی رسد و غمگین نمی شوند.
پس ای بندگان خدا! از خدا پیروی کنید و بدانید هرکه از خدا پروا کند، خدا راهی برای بیرون رفتن از فتنه ها به رویش می گشاید و در کارش درستی بخشد و هدایتش را فراهم کند و حجّت او را پیروز کند و رو سفیدش سازد.»
ج) اخلاص، رمز اجابت
از امام حسن علیه السلام است که فرمود: ای مردم!… با ذکر فراوان خود را از خدا (غضب و عذاب) بازدارید و با پارسایی از او بترسید و با فرمانبرداری به خدا تقرّب جویید که او نزدیک و پاسخگو است. خداوند می فرماید: «و اذا سألک عبادی عنّی فانّی قریب اجیب دعوه الدّاعی اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلّهم یرشدون»؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، من نزدیکم و دعای دعاکننده را چون مرا بخواند، اجابت می کنم. پس باید فرمان مرا برند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند. پس خدا را فرمان ببرید و به او ایمان آورید.
استناد و احتجاج با آیات
در موارد متعدّدی امام حسن علیه السلام سخنان و اقدامات خود را مستند به آیات الهی می کرد و دلیل ادّعاهایش را از قرآن کریم استخراج و اعلام می نمود؛ گاهی هم در برابر مخاطبان توسّط آیات قرآن کریم احتجاج می کرد و آنان را با پاسخ هایی نهایی و قاطع رو به رو می ساخت. این قسم از احادیث حسنی علیه السلام نیز فراوانند و ما تنها به تعدادی اشاره می کنیم.
الف) مشارکت شیطانی
یزید به امام حسن علیه السلام گفت: از روزی که به دنیا آمده ام، تو را دشمن می دارم. امام فرمود: بدان ای یزید! شیطان در آمیزش پدر تو مشارکت داشت و هر دو نطفه به هم آمیختند و در وجود تو دشمنی مرا نهادند. زیرا خدای متعال می فرماید: «وشارکهم فی الاموال والاولاد»؛ در مال ها و فرزندانشان شرکت جوی. و نیز در آمیزش «حرب» شرکت کرد و «صخر» از آن زاده شد. از این رو، او جدّم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را دشمن می دارد.
ب) پیروی از امام عادل
امام حسن علیه السلام در ضمن یک سخنرانی مردم را به پیروی از اهل معرفت و خدا ترسی فراخواند و به آیه «فبهداهم اقتده» این گونه استناد کرد: خدا شما را رحمت کند. از اینان پیروی کنید که خدای متعال، پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و پدران او ابراهیم و اسماعیل و فرزندانش را ستود و فرمود: «فبهداهم اقتده» و بدانید که به پیروی ایشان مکلّف هستید.