به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دیدگاههای متفاوتی در مورد محدوده و نوع پوشش زنان و مردان در قالب مفهوم عام «حجاب» وجود دارد و همین امر موجب شده تا اظهارنظرهای متفاوتی از وضعیت حجاب جامعه و چارچوب و اصول آن به گوش برسد. شفقنا در گفت و گویی با حجتالاسلام علی ذوعلم عضو هیأت علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه، وضعیت امروز حجاب مردان و زنان کشور، نوع برخورد با بدحجابان، تأکید اسلام بر رنگ پوشش و عفت ظاهری و باطنی را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه متن گفت و گو از منظرتان عبور خواهد کرد:
* پرسش های متفاوتی مطرح می شود از جمله اینکه چرا باید زن یا مرد حجابی داشته باشند که با آزادی انسان مغایرت دارد، یا اینکه چرا حجاب در مورد زنان چارچوب بسته تری دارد و عده ای از این چارچوب به عنوان نوعی محدودیت برای یک انسان نام می برند. به عنوان اولین سوال، فلسفه حجاب چیست؟
مساله حجاب در متن احکامی دینی جایگاه بسیار محکم و مورد اجماعی دارد در حقیقت همه مذاهب اسلامی معتقد به این هستند که براساس مبانی و منابع دینی، آیات صریح قرآن کریم و سیره و سنتی که در صدر اسلام وجود داشته و همچنین سیره مستمره ای که در میان مسلمانان وجود داشته، مساله نوع پوشش و حد پوشش برای زن در اسلام تابع قواعدی هست که معروف به مساله حجاب است. مرحوم استاد مطهری این تعبیر را اصلاح می کنند و می گویند که واژه حجاب در مبانی و منابع دینی ما نیست، آنچه که هست پوشش است. هم در مباحث مربوط به احکام نماز این مساله آمده که برای مردان و زنان یک حدی از پوشش در زمان نماز لازم است که در سیره مسلمانان هم مشاهده می کنید و در حال حاضر در همه جهان اسلام، خانم های مسلمان وقتی می خواهند نماز بخوانند پوشش مشخصی دارند که بسیار فراتر از پوششی است که مردان لازم دارند. همچنین در مواجهه با افرادی که از محارم تلقی نمی شوند در واقع پوشش از اجنبی و مردم بیگانه به معنی مردم نامحرم در احکام دینی ما مساله مسلمی است. در مورد اینکه حدود این پوشش اسلامی چقدر است و کیفیت آن باید چگونه باشد، ممکن است که دیدگاه های متفاوتی وجود داشته باشد، ولی اصل مساله مسلم و محرز است.
* برخی استدلال میکنند که عفت فقط حجاب ظاهر نیست و میتوان قلب را عفیف و پاک نگاه داشت و ضرورتی به پوشش ظاهر نیست. برخی از منتقدان حجاب نیز عملکرد منفی برخی افراد محجبه را ملاک قرار داده و میگویند حجاب دلیلی بر داشتن قلب سلیم نمیشود. عفت باطنی و ظاهری لازم و ملزوم یکدیگرند؟
اینکه عفاف و رعایت حدود اخلاقی معاشرت زن و مرد فقط به حجاب وابسته نیست، نکته درستی است ولی قطعاً مساله حجاب یکی از ارکان این معاشرت توأم با عفت است، در حقیقت مساله حجاب صرفاً یک مساله شخصی نیست که به ملکه نفسانی مربوط باشد بلکه یک رفتار اجتماعی است که به طور طبیعی در جامعه بازتاب ها و آثاری را به دنبال خواهد داشت و در نگاه اسلام که یک نگاه جامع و واقع بینانه است، این مساله رعایت و دیده شده است. در حقیقت ضمن اینکه حجاب را در حدود بسیار مشخصی برای زنان واجب کرده ولی به آنها توصیه می کند که صرفاً به حجاب اکتفا نکنند، رفتارها و نوع کلام و لحن گفتار و نوع حرکتشان به گونه ای باشد که بتواند در جامعه یک فضای اخلاقی پاک و مبرا از پیامدهای منفی ایجاد کند. در مقابل به مردان هم توصیه های اکیدی از نظر اسلام شده که در حقیقت آنها هم باید مراقب گفتار و حرکت خود باشند که در یک هم افزایی بین رفتار درست زن و مرد است که جامعه می تواند یک فضای پاک اخلاقی داشته باشد، ولی اینکه بگوییم مساله فقط پاکی قلب است، بیشتر به فرار به جلو شبیه است تا به یک رفتار اخلاقی.
قطعاً کسی که قلبش پاک است و هیچگونه گرایش منفی اخلاقی در تعاملات بین زن و مرد در قلب او وجود نداشته باشد او حتماً در ظاهر و رفتار هم این را بروز خواهد داد و در پوشش، آرایش، گفتار و حرکات خود می تواند متبلور باشد. اینکه می بینیم برخی هیچگونه حدی را در پوشش رعایت نمی کنند و تنها به پاکی قلب ارجاع می دهند در حقیقت دم خروس و قسم حضرت عباس است و با هم تناقض دارد و نمی توان پذیرفت و بیشتر به یک توجیه برای فرار از یک بایستگی اجتماعی و اخلاقی شبیه است.
* به حجاب مردان هم اشاره کردید، اما غالباً در کشور حجاب را مربوط به زنان میدانند. این نگاه غالب موجود در جامه باعث نمی شود که حجاب از نظر زنان به یک محدودیت تبدیل شود و در برابر آن مقاومت کنند؟
متاسفانه ما در جامعه بیش از اینکه در این باره اهل عمل باشیم، اهل حرف هستیم یعنی مطالبات، تحلیل ها و شعارها در بحث رعایت حجاب بسیار است، اما در مورد برنامه ریزی، سیاستگذاری، طراحی و به خصوص ایجاد یک فهم درست نسبت به این تکلیف شرعی و الهی ما هنوز دچار چالش هستیم. مقوله پوشش زنان که یک مقوله بسیار مهمی است و به کل وضعیت اخلاقی و اجتماعی جامعه مربوط هست، مطلبی است که واقعاً نیاز به آموزش دارد، ما باید در سطوح مختلف با آموزش های موثر و صحیح در درجه اول یک نگرش درست نسبت به این مساله ایجاد کنیم. اینکه بسیاری از بانوان تلقی می کنند که حجاب یک محدودیت یا یک تکلیف است، تلقی های رایجی است، اما واقعیت مساله این است که اولاً حجاب یک محدوده است که این محدوده می تواند زمینه حضور سالم اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان را فراهم کند، در حقیقت اسلام مانع این شده است که فضای عمومی جامعه به یک محیط رفتارهای نادرست اخلاقی تبدیل شود که آن رفتارهای نادرست اخلاقی خود به خود زمینه را در درجه اول برای بانوان محدود خواهد کرد و نکته دومی که به نظر می رسد، بیش از اینکه حجاب برای زنان یک تکلیف باشد یک حق است، در حقیقت اعمال بی حجابی و ملاعبه کردن زنان برای مردان و سوء استفاده از زنان به عنوان یک ابزار هوسرانی مردان در سطح جامعه یک حق بزرگی را از زنان ضایع کرده، امروز در غرب زنان حق برخورداری از یک فضای سالم اجتماعی برای حضور را ندارند، در حقیقت یک احساس جبری می کنند برای اینکه حتماً باید در مقابل مردانه بیگانه با یک وضعیت زننده و خاصی ظاهر شوند تا مورد پذیرش قرار گیرند، اسلام مانع این تضییع حق زنان شده است. اگر دقت کنیم مساله حجاب برای زنان هم یک حق فردی و هم یک حق اجتماعی و نوعی است یعنی نوع زنان اگر حجاب را رعایت کنند در ترویج مساله ازدواج، تحکیم خانواده و سالم سازی محیط جامعه از رقابت های نا سالم جنسیتی، از ایجاد فضایی برای اینکه بعضی از زنان از حقوق خانوادگی خود محروم شوند، پیشگیری می کند.
امروز جامعه ما تحت تأثیر هجوم فرهنگی غرب و تبلیغات بسیار شدیدی که علیه حجاب صورت می گیرد در درجه اول بانوان و دختران هستند که زیان می بینند. یعنی اضطراب درونی که در آنها ایجاد می شود، رقابت هایی که برای جلب توجه مردان در میان آنها شکل می گیرد، فضای بسیار مفسده آمیزی که در رابطه بین زن و مرد ایجاد می شود که از هرگونه فضای سالم تعاملات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تربیتی و سیاسی باید بتواند پیشگیری کند، جامعه زنان را از آنها محروم می کنیم و متأسفانه عدم تبیین عمیق مساله حجاب از ابعاد جامعه شناختی و روانشناسی اجتماعی و مباحث تربیتی در سطح خانواده و مباحث حقوقی، موجب این شده است که طیف گسترده ای از بانوان، دختران و زنان جامعه ما نسبت به این مساله یک نگرش درست نداشته باشند، باید برای این نگرش درست برنامه ریزی کرد در حقیقت ما باید بتوانیم تلقی و قرائت عمیق و درست از مساله حجاب را در سطح جامعه به یک گفتمان تبدیل کنیم. من معتقدم هنوز نگاه عمیق اسلام نسبت به کرامت، ارزش و عظمت زن در جامعه که مساله حجاب ذیل این تعریف می شود در جامعه ما مغفول واقع شده و تبیین نشده است و البته در این زمینه مردان هم بسیار مقصرند، یعنی ما متاسفانه با یک طیفی از مردان مواجه هستیم که آنها بیشتر همین را می پسندند که زنان به گونه ای در مقابل آنها ظاهر شوند که آنها بتوانند به یک نوع سوء استفاده اخلاقی یا سوء استفاده در فضای اجتماعی بپردازند و یک کام جویی رایگان را برای خود فراهم کنند و این واقعاً موجب تاسف است؛ به همین جهت من فکر می کنم که ما در مساله حجاب ضمن اینکه در مورد عرضه بی حجابی و بدحجابی باید مراقبت کنیم در بُعد تقاضا هم باید دخالت کنیم. یعنی امروز حتی در برخی از محیط های کسب و کار جامعه ما متأسفانه تقاضای بدحجابی توسط مردان سوء استفاده چی و نابخرد و بی اخلاق وجود دارد. ما باید این مساله را مدیریت کنیم. مردان حق ندارند خواسته های خود را بر زنان تحمیل کنند و به صورت غیر مستقیم فضای منفی اخلاقی برای زنان ایجاد کنند و آنها را درگیر آسیب های بسیاری کنند. اگر در بررسی های اجتماعی و اخلاقی که انجام می شود دقت کنید، اضطراب، نگرانی و استرس درونی که یک زنی که تصورش این است که باید بهترین وجه آراستگی و آرایش در مقابل مردان ظاهر شود را می توانید ببینید. اگر زمانی آن زن احساس کند که زن دیگری و همکارش با وضع جذاب تری ظاهر شده فردا سعی خواهد کرد که او هم وضع جذاب تر را برای خودش فراهم کند و چقدر هزینه، فکر و توان روانی زن صرف این پدیده بسیار زشت در جامعه ما می شود. حقیقتاً این مساله باید بازخوانی شود و ما در این زمینه نیاز به آموزش داریم، هنوز ما در فضای رسانه ای عمومی و رسانه جمعی مانند صدا و سیما از ارایه آموزش های درست، عمیق و اثرگذار خبری نمی بینیم.
در مدارس به خصوص دوره ابتدایی تا دبیرستان آموزش موثر و هوشمندانه حجاب بسیار ضعیف است. حتی ما در تبلیغات دینی نیز تبیین درست و جامع از مساله حجاب و یک نوع اصلاح نگرش در این مورد را کمتر شاهد هستیم. به همین جهت عرض می کنم که علی رغم شعارها و مطالبات رسانه ای و تبلیغی که در این باره هست، اما هنوز مساله و نقشه راه جدی، اثرگذار، تلاش های هوشمندانه، سیاست های درست و عمیق و طراحی های جامع در مورد ارتقای وضع حجاب در جامعه صورت نگرفته است.
* شیوهای که اکنون در پیش گرفتیم تا حجاب را در بطن جامعه گسترش دهیم، شیوه درستی است؟
من شیوهای نمی بینم!
* منظور نوع برخورد با زنان بدحجاب است؟
بنده در جامعه رفت و آمد دارم و حداقل دو سفر و گاهی در روز ۶ تا ۷ سفر درون شهری با وسیله نقلیه عمومی یا شخصی دارم و هیچ برخوردی با بدحجابی ملاحظه نمی کنم. گاهی در ایستگاه مترو چند مأمور نیروی انتظامی ایستادند ولی تاکنون ندیدم که برخوردی با کسی کنند. تلقی بنده این است آنچه در جامعه سعی می گردد، تبلیغ شود که یک برخورد انتظامی سختی با بی حجابی صورت می گیرد، اصلاً وجود ندارد البته این مساله شاید مورد گلایه برخی باشد ولی برخورد اصلا وجود ندارد.
* اما گاهی ویدیوهایی از این نوع برخورد منتشر میشود…
ممکن است که نیروی انتظامی در یک سطح بسیار مستهجن از لباس پوشیدن برخی از بانوان، برای خود یک وظیفه را احساس کند (که نسبت به کل تعداد بانوان جامعه ما محدود است) اما این وظیفه به درستی انجام نمی شود.
* از نظر شما برخورد و شیوه درست به چه صورتی است؟
باید طیف بندی و درجه بندی کنیم و برای همه به یک صورت حکم صادر نکنیم. برخی از بانوان هستند که حجابشان کامل و درست است که اکثر بانوان همین طیف را تشکیل می دهند. در محیط جامعه که می بینیم اکثر دختران، خانم ها و دانش آموزان و دانشجویان حجاب را در حد قابل قبول رعایت می کنند، عده ای هستند که به خاطر عدم آموزش دچار کم حجابی هستند، رعایتی که باید را نمی کند و حتماً نیاز به آموزش دارند و درصد بسیار قلیلی داریم که اگرچه درصد کمی است، اما بسیار مهم است چون محیط را دچار آلودگی می کند. آنها اساساً تلاششان این است که روز به روز با وضعیت مستهجن تری وارد جامعه شوند که اساساً این روند ممکن است که یک روند برنامه ریزی شده از طرف دشمنان فرهنگی جامعه ما باشد. این مساله نیاز به بررسی ها و مواجه های امنیتی و انتظامی دارد و باید هشدارهایی داده شود و نوع برخوردی که می شود باید همان برخورد با وجه غالب آموزشی و فرهنگی باشد، اما به هر حال جامعه ما برای نظام سرمایه داری غرب جامعه هدف است و آنها به خاطر اینکه بتوانند زنان و جامعه ما را تحت تأثیر خودشان قرار دهند در حال سوء استفاده گسترده ای از اهرم پوشش زنان هستند که باید جلوی آن را بگیریم ولی در حال حاضر من خودم به هیچ وجه هیچ برخورد محسوسی را احساس نمی کنم.
* یکی از دلایلی که برخی از بانوان نگرش درستی نسبت به حجاب ندارند بحث رنگ است، این القا صورت گرفته که در نوع پوشش مدنظر اسلام باید از رنگ های تیره استفاده شود و همین مساله موجب شده که عدهای نگاهی منفی نسبت به پوشش اسلامی داشته باشند. نوع و رنگ خاصی از حجاب مد نظر اسلام است یا معیار حجاب صرفا داشتن پوشش شرعی است؟ اصرار بر رنگی خاص از ضرورتهای پوشش شرعی است؟
آنچه در احکام شرعی حجاب است، ضمن اینکه قسمت های عمده بدن خانم ها باید پوشیده باشد و در معرض نامحرمان قرار نگیرد در کنار آن یک نکته دیگر هم هست و آن اینکه این پوشش باید به گونه ای باشد که به طور عرفی توجه نامحرمان را جلب نکند. ممکن است که نگاه و احساس برخی به زن برخلاف عرف باشد و حتی با دیدن خانمی با چادر مشکی هم دچار لغزش شوند که تعداد این افراد محدود هستند. ممکن است که عده معدودی هم باشند که بگویند ما نسبت به پوشش زن هیچ احساسی نداریم حتی اگر زنانِ بدون پوشش هم بیایند، ما احساس خاصی نسبت به آنها نداریم، عرف جامعه مردان نسبت به پوشش زنان خود به خود حساسیتی دارد و عرف جامعه باید این را قبول کند که از نظر رنگ، مدل و نوع پوشش هم رعایت عدم مفسده شده باشد در واقع ملاکی که هست، ملاک عدم مفسده است، من فکر می کنم که خود زنان بیش از هر کسی متوجه این مساله هستند و اگر بخواهند خودشان این مساله را به خوبی تشیخص می دهند. اما اینکه لزوماً رنگ چادر زنان یا پوشش زنان با رعایت حریم شرعی و غالب این پوشش رنگش چه باشد، رنگ خیلی مدخله ای ندراد کما اینکه در برخی از جوامع اسلامی هست که رنگارنگ بودن پوشش زنان یک عرف است و آن را هم حجاب تلقی می کنند و هیچ کسی هم به حجاب آنها ایراد نمی گیرد. در محیط های مختلف جامعه ما برای افراد مختلف این عرف متفاوت است مثلا برای جامعه عشایری لباس زنان رنگی است و هیچ وقت کسی نمی گوید که بی حجابی یا خلاف شرع است ولی در یک محیط رسمی مثلاً رنگ های جلف و زننده پوشش عرف نیست و امروز هم کاملاً رعایت می شود یعنی کارمندان و مدیران جامعه ما با رنگ های زننده و جلفی در محل کار خودشان حاضر نمی شوند. به هر حال درک این مطلب که محیط خانواده، محیط مهمانی و محیط کار و آموزش و تعامل اجتماعی با هم متفاوت است و اقتضائات گوناگون دارد، مطلب روشنی است، ولی ما امروز متاسفانه با یک نگاه های شبه روشنفکرانه ای مواجه هستیم که تمام این حقایق را نادیده می گیرد و می خواهد سعی کند که یک نوع عادی سازی پوشش زن را در محیط اجتماعی رواج دهد که واقعاً این رویکرد خدمت به جامعه نیست. مثلاً فرض کنیم که از نظر شریعت اسلامی هیچ حدودی برای پوشش زنان ترسیم نمی شد، واقعاً نگاه عقلانی و اخلاقی به جامعه، نگاه دلسوزانه به جامعه زنان و مردان و خانواده ها و نسل آینده چه اقتضا می کند؟ یعنی ما باید روز به روز به دنبال این باشیم که دختر بچه های ما با بی پوششی و لا ابالی گری مأنوس شوند و برای آنها عادی شود؟ آیا این به نفع خانومی است که با وضع زننده ای در جامعه ظاهر شود؟ او فردا در خانواده خود با دختران و همسر خود چه نوع تعاملی می تواند داشته باشد که این خانواده را پایدار کند؟ ما در حواثی که رخ می دهد چقدر شاهد اهانت به زن و هتک حرمت زنان هستیم به خاطر همین عدم رعایت هایی که در میان خود زنان وجود دارد. اینها مسایل جامعه ماست و باید دلسوزانه با این مساله مواجه شد و به نظر می رسد که صرفاً نگاه فقهی به مساله اگرچه آن نگاه هم لازم است، اما باید نگاه های تربیتی، اجتماعی و فرهنگی هم از نظر دور نداریم.
من باز برمی گردم به بحث آموزش، یعنی ما حتماً باید آموزش های موثر و درستی را طراحی و ارایه کنیم که نشان دهد حضور زنان در جامعه و انجام رسالت ها و نقش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان به هیچ وجه مستلزم هتک آنها در مساله پوشش نیست و این یک جفایی است به زنان جامعه که نگاه ها و رویکردهای جدی عقلانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با نگاه های شهوانی، آلوده و هوس بازانه درآمیخته شود که متاسفانه در میان برخی از مردان وجود دارد و فضای جامعه را رو به تخریب و انحطاط پیش خواهد بُرد.
* برخی قانون حجاب را مورد اشکال قرار میدهند و خواهان اختیاری شدن حجاب هستند، اختیاری شدن حجاب کمکی به بهبود اوضاع میکند و اساسا فایدهای دارد؟
ممکن است در جامعه درصد بسیار قلیلی از زنان تحت تأثیر آموزهای غربی، به خاطر بی بند و باری خود یا به خاطر سوء استفاده از پوشش هایی که بروز می دهند و همچنین به منظور سر کیسه کردن برخی از مردان، به دنبال بی حجابی مطلق باشند، ولی این درصد بسیار ضعیف است و اصلاً درصد نیست؛ شاید بتوان گفت که چند در ده هزار است، اما آیا باید زمام جامعه را به دست این دسته از زنان دهیم؟
کما اینکه ممکن است درصدی از افراد کارمند در جامعه کارمندی با کنترل حضور و غیاب موافق نباشند، به خاطر اینکه خودشان می خواهند هیچ کنترلی بر آنها وجود نداشته باشد یا قطعاً درصد قابل توجهی از کسبه ما با تعزیرات حکومتی موافق نیستند چون به هر حال قیمت را کنترل و از گرانفروشی پیشگیری می کند. ما باید نگاه عقلانی جامعه را مدیریت کنیم و ببینیم که آن نگاه عقلانی چیست. از حیث سوالی که مطرح کردید تلقی من این است که در حال حاضر در جامعه ما حقیقتاً می توان نشان داد که در بطن جامعه درصد بانوانی که به دنبال بی حجابی هستند، بسیار کم است چون در شرایطی که برخی ها با پوشش بسیار مستهجنی ظاهر می شوند و معمولاً کسی هم با آنها برخوردی نمی کند، آنهایی که پوشش بهتری دارند می توانستند آنگونه ظاهر شوند و نشدند بنابراین مشخص است که حجاب در جامعه ما در حال حاضر امری است که انتخاب بانوان ماست.
شما اگر از بانوانی که پوشش دارند سوال کنید که پوشش شما به خاطر قانون حجاب است؟ من معتقدم خیلی کمتر از ۱۰ درصد پاسخ خواهند داد که به خاطر الزام قانونی است. حتی در برخی از محیط ها می بینیم که بعضی کم حجاب هستند و به خاطر همین عدم عادت به حجاب کامل یا عدم توجیه نسبت به حجاب کامل، همان ها هم نسبت به این بحث بدحجابی واقعاً انتقاد دارند، ولی این انتقادها مطرح نمی شود. تریبون هایی که باید در جامعه ما وجود داشته باشد که این انتقادات را بیان کند، کمتر وجود دارد و یک فضای مصنوعی در جامعه شکل می گیرد و تلقی این می شود که گویا اکثر زنان جامعه ما با حجاب مخالف هستند. شما ملاحظه می کنید که برنامه سازی هایی که رسانه های بیگانه درباره حجاب مطرح می کنند و بسیار ظریف و پر هزینه کارهای زیادی انجام می دهند، حجمش صدها برابر کاری است که رسانه ملی ما در جهت مقابله با این موج انجام می دهد یعنی امروز به اعتقاد من رسانه ملی باید در این زمینه یک وظیفه شناسی جدی داشته باشد.
باز هم من تاکید می کنم که در واقعیت مساله صرف نظر از اینکه چگونه این مساله نشان داده می شود، باید به سراغ بحث آموزش برویم و بانوان، دختران و زنان ما به این باور برسند که حجاب یک حق مسلم است و تلکیف نیست، حجاب ذیل کرامت آنها تعریف می شود نه ذیل تکالیف آنها، حجاب یک محدوده ای است برای حفظ جامعه از آلوده شدن به گرایش های منفی اخلاقی، نه یک تحدید. در صورت بیان و باور این اصول وضعیت جامعه بهتر از آنچه هست، خواهد شد.
* تجربهای دارید از اینکه در برخورد با کسی (چه زن و چه مرد) که از نظر حجاب خیلی موجه نیست، از شیوهای استفاده کرده باشید که تأثیرگذار بوده و برخورد مثبتی دریافت کردهباشید؟
من بعضی از تجربه ها را شنیدم، ولی خودم تجربه ای ندارم. تجربه ای که شنیدم، مواجهه خانمهای موقر با حجاب با بعضی از خانمهایی که با یک نوع پوشش غیر موجهی ظاهر میشوند، آنها از موضع خواهرانه و مادرانه و تایید اینکه مخاطبشان از جهت وجاهت و زیبایی و این قبیل در حد اعلایی است و با این ادبیات که «حیف شما نیست با این پوشش ظاهر شوید. حیف شما نیست که آنچه را که باید در محیط خانواده برای همسر خود نگه دارید در ملاء عام و خیلی ارزان در اختیار دیگران قرار دهید و از آن کرامت و جایگاه تنزل پیدا کنید.» به مراتب دیدم که این ادبیات پرسشی و همدلانه بسیار مؤثر بوده است.