به گزارش روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از رسا، گفتوگوی تفصیلی با حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه درباره علوم عقلی از منظرتان عبور خواهد کرد؛
جایگاه علوم عقلی در حوزههای علمیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
حوزههای علمیه از قدیم الایام در کنار علوم نقلی، ادبی و فقهی به علوم عقلی نیز میپرداختند، برای مثال در دوران شیخ مفید «موسس کلام عقلی» در حوزه علمیه بغداد، مباحث عقلی رشد و نمو خوبی پیدا کرد، شاگرد ایشان سید مرتضی نیز این راه را ادامه داد بعد از آن علوم عقلی در حوزههای علمیه حله، نجف، قم و مشهد نیز جایگاه ویژهای یافت.
در بحث علوم عقلی این نکته را باید در نظر گرفت که علوم عقلی در بعضی از حوزهها بیشتر در کلام عقلی منحصر میشد و بعضی از حوزهها علاوه بر کلام عقلی به فلسفه نیز به عنوان یکی از رشتههای علوم عقلی میپرداختند از این رو فلسفه به عنوان یکی از رشتههای علوم عقلی جایگاه ویژهای پیدا میکرد. البته در همه حوزهها اینگونه نبود برای مثال در حوزه خراسان از زمان میرزا مهدی اصفهانی با این که کلام عقلی را قبول کرده بودند اما فلسفه را قبول نداشتند، دیگر اینکه عرفان نظری جایگاه خاصی نداشت اما در حوزه علمیه تبریز و قم با حضور علامه طباطبایی علوم عقلی و نظری کم کم جایگاه خود را پیدا کرد.
به برکت انقلاب اسلامی و گرایشی که حضرت امام(ره) به علوم عقلی، فلسفی، عرفانی و نظری داشتند علوم عقلی سیری جهشی و تکاملی را به سرعت طی کرده و جایگاه ویژهای در حوزهها پیدا میکند.
رهبر معظم انقلاب فرمودند اگر افراد صاحب صلاحیت در این زمینه وارد نشوند افراد نااهلی متصدی تبیین و تدوین فلسفه خواهند شد که طبیعتا نتایج خوبی به دنبال نخواهد داشت، هشدار حضرت آقا ناظر بر چه چیزی است؟
بعضی افراد که با علوم عقلی مخالفت میکنند این نکته را در نظر نمیگیرند که تحقق جامعه بدون فلسفه امکانپذیر نیست، اینگونه نیست که اگر فلسفه از حوزهها رخت بربندد از جامعه نیز کنار میرود دیگران خواهند آمد و زمام فلسفه را به دست خواهند گرفت در آن صورت به جای بهرهگیری از فلسفه اسلامی به سراغ فلسفههای غربی، سکولار و فلسفههایی که ممکن است به الحاد بیانجامد میروند چرا که جامعه بدون فلسفه محقق نمیشود و در حقیقت فلسفه رکن هر جامعهای به شمار میرود از این رو در طول تاریخ بشریت همواره با یک نظام فلسفی همراه بوده است.
هشداری که رهبر معظم انقلاب در این خصوص داشتند این بود که انسانهای متدین و دغدغهمند باید زمام فلسفه را در دست بگیرند و مروج فلسفه اسلامی باشند، در طول تاریخ شخصیتهایی مانند علامه طباطبایی(ره) اینگونه عمل کردند. در این زمان نیز شاگردان ایشان مثل آیت الله جوادی آملی، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله سبحانی، آیت الله حسن زاده آملی و دیگر شخصیتها این مهم را در دست دارند.
هشدار رهبر معظم انقلاب در واقع هشدار مهمی است که راهبردی اساسی را برای حوزهها تبیین میکند آن هم این است که اگر علوم عقلی در حوزهها رواج پیدا نکند فلسفه الحادی و سکولار غربی جایگزین فلسفه اسلامی خواهد شد. فلسفههای موحدانه در عالم کم نیستند اما متاسفانه آنچه که از غرب به کشورهایی مانند ایران انتقال پیدا میکند معمولا فلسفههای الحادی است.
این که فلسفه و علوم عقلی باید در حوزهها رواج پیدا کند و زمام علوم عقلی به دست اهل آن بیفتد به این معنا نیست که همه طلبهها موظفند فلسفه بخوانند، این که شدنی نیست زیرا همه طلبهها استعداد فراگیری علوم فلسفی را ندارند آنچه که از این سخن مهم قلمداد میشود این است که علوم عقلی و فلسفه از حوزهها جدا نشود و جایگاه خود را در حوزه حفظ کند.
موانع گسترش علوم عقلی از جمله فلسفه، کلام، عرفان و تفسیر در حوزههای علمیه چیست؟
بعضی از موانع موجود در این مسیر معلل و بعضی مدلل هستند به این معنا که طرح بعضی شبهات استدلالی سبب میشود علوم عقلی مورد بیتوجهی قرار بگیرد، این مساله معلل است یعنی علتهای روانشناختی و جامعهشناختی دارد، علت ممکن است این باشد که عدهای تعلقی به امام(ره) و انقلاب نداشته باشند و از آنجایی که حضرت امام به علوم عقلی گرایش داشتند این افراد با علوم عقلی نیز مخالفت میکنند، برخی ممکن است گرایش انجمن حجتیهای داشته باشند و از این رو با علوم عقلی مخالفت کنند البته چنین گرایشی در بین حوزویان وجود ندارد و اگر هم باشد بسیار اندک و غیر رایج است، گروه دیگری که با علوم عقلی مخالفت میکنند روحانیون از نظر سیاسی مخالف و غیر انقلابی هستند.
از طرف دیگر برخی مخالفتها مدلل است برای مثال ممکن است برخی با فلان استدلال ملاصدرا در اصالت وجود و دیگر مباحث مطرح شده در علوم عقلی مخالف و یا انتقادی بر آن داشته باشند، در این باب نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که آن عدهای که با روش استدلالی بحث میکنند و با حکمت متعالیه و یا دیگر مباحث علوم عقلی مخالفت میکنند به این معنا نیست که آنها با علوم عقلی مخالف هستند بلکه ممکن است مبحثی از مباحث مطرح شده در علوم عقلی را نپذیرند، آنها را نباید مخالف فلسفه و علوم عقلی دانست بنابراین مخالفت با یک نظام فلسفی خاص به معنای مخالف با هر گونه نظام فلسفی و علوم عقلی نیست، اساسا معنای ترویج علوم عقلی این است که باب گفتگو و نقل و انتقال مفاهیم باز باشد.
ممکن است عده کمی از حوزویان با استناد به یک استدلال عقلی اعتقاد داشته باشند که با علوم عقلی نمیتوان به یک نظام اعتقادی دست یافت، این اعتقاد در بطن خود پارادوکس دارد و اعتقادی است که در حوزهها رایج و غالب نیست.
به نظر حضرتعالی نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز حوزه علمیه مانند شورای عالی انقلاب و مرکز مدیریت چقدر در راستای علوم عقلی و فلسفی سرمایهگذاری کردند؟
شورای عالی و مرکز مدیریت حوزه سالهاست که رشته تخصصی کلام و رشته تخصصی فلسفه را در حوزهها برگزار میکنند و علاقمندان به علوم عقلی در این رشتهها تحصیل میکنند، همچنین حمایت از مراکز پژوهشی که به علوم عقلی و فلسفه میپردازند در حوزه علمیه رواج دارد و علوم عقلی از این جهت وضعیت مطلوبی و قابل رضایتی دارد.
به نظر شما چه اتفاقی افتاده که بخش قابل توجهی از طلاب نه تنها رغبتی به فلسفه نشان نمیدهند بلکه گاها تنفر نیز نسبت به فلسفه دارند؟
برخی از طلاب ممکن است متاثر از شبهات مدلل و معللی که مطرح میشود، باشند و برخی از طلاب استعداد مباحث عقلی و فلسفی را ندارند به همین خاطر علاقهای نیز به آن نشان نمیدهند، اصولا در طول تاریخ گرایش به علوم عقلی کمتر بوده است علوم عقلی در حوزه مانند رشته ریاضی و فیزیک نظری در دانشگاه میماند تعداد دانشجویانی که علاقه دارند در این رشتهها تحصیل کنند بسیار کمتر از دانشجویانی است که به رشتههای مهندسی، حقوق و امثال آن علاقمند هستند، علوم عقلی مباحث فکری و نظری خاصی است که همه افراد استعداد و توانایی ورود به این مباحث را ندارند.
حضرت آقا در دیدار اخیر تاکید داشتند که در قم باید یک پایگاهی برای علوم عقلی وجود داشته باشد؟ تحلیل حضرتعالی در این باره چیست؟
مجمع حکمتی که در قم تشکیل شده در واقع همان پایگاهی است که رهبر معظم انقلاب پیشنهاد آن را دادند، مجمع عالی حکمت اسلامی، علوم عقلی را در حوزهها به خوبی مدیریت میکند و پایگاه نسبتا خوبی است که علوم عقلی را در زمینههای مختلف دنبال میکند.