هویت معرفتی فلسفه سیاسی متعالی

 به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت الاسلام دکتر محسن مهاجرنیا عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه در تحقیقی به “هویت معرفتی فلسفه سیاسی متعالی” می پردازد در این نوشتار یادداشتی از وی در همین خصوص منتشر می شود که از منظرتان خواهد گذشت:

نظر به ابهاماتی که از منظر ؛ امکان معرفتی و امکان وقوعی حکمت سیاسی متعالی وجود دارد، این تحقیق مهم و ضروری است . در این تحقیق، دیدگاه های ذیل مورد توجه قرار خواهد گرفت:

  1. حکمت متعالیه ملاصدرا حکمتی مطلق است و نمی توان از آن حکمت مضاف و فلسفه سیاسی از آن انتظار داشت.ملاصدرا هم چنین کاری نکرده است .
  2. ملاصدرا در کنار « اسفار اربعه » که حکمت مطلق است،کتاب « الشواهد الربوبیه» و «المبدأ و المعاد» را هم دارد که حاوی مباحث فلسفه مضاف هستند. اگر محور حکمت متعالیه را تنها بر بخش نخست بدانیم باید پذیرفت که خود ملاصدرا در زمان خودش بر اساس حکمت متعالیه خود در حوزه حکمت عملی هم ورود پیدا کرده است و روش ابتناء سازی مجموعه حکمت متعالیه و عناصر آن را آموزش داده است.
  3. فلسفه ملاصدرا تلفیقی از حکمت مشاء و اشراق و اندیشه های دینی وی است که آنچه در آن منظم است اسفار ایشان است که حکمتی مطلق است اما آنچه قبل و بعد از اسفار نوشته است پراکنده است و در آن سیاست هم وجود دارد و سیاستش لزوماً مبتنی بر حکمت متعالیه نیست .
  4. حکمت متعالیه ، مجموعه دیدگاه ها و برداشت های کلامی و عرفانی ملاصدرا از معارف دینی است .

فرض ما این است که حکمت متعالیه حکمتی نظری و مطلق است و نمی توان از آن فلسفه سیاسی ای استخراج نمود.به دنبال توجیه و تبیین رویکردهای سیاسی موجود در آثار ملاصدرا و شاگردان وی برآمد.تا بلکه بتواند میان این رویکردها و حکمت متعالیه پیوندی برقرار سازد ، به همین جهت با سه رویکرد در موضوع مواجه بود :

الف). رویکرد بناسازی : با تبیین کلیت حکمت متعالیه به عنوان فلسفه ای مطلق و موضوعات و مؤلفه ها و مسائل اساسی آن، چه نوع فلسفه سیاسی ای را می توان بر آن مبانی ، بنا کرد ؟تلقی اولیه آن بود که از طریق مبانی حکمی به بناهای سیاسی  می توان رسید. این بناسازی نیازمند کار اجتهادی و استنباطی بر روی حکمت متعالیه بود.

ب) . رویکرد مبنایابی : محقق با تسلط بر مجموعه حکمت سیاسی پراکنده منصوب به مکتب ملاصدرا به دنبال کشف مبانی آن در حکمت متعالیه برآمد. همان طوری که برخی از محققان فلسفه سیاسی انقلاب  اسلامی را بر اساس مبانی حکمت متعالیه توجیه می کنند.

ج) . توسعه پیوند حکمت نظری و عملی : در ابتدا به نظر رسید که با توجه به پیشینه چهارصدساله حکمت متعالیه تا حدود زیادی بناسازی و مبنایابی صورت گرفته است . آنچه مهم است توسعه و تعمیق پیوند بنیادهای نظری و عملی است .

اما با تکمیل مطالعات مشخص شد که حلقه مفقوده ای در میان «حکمت سیاسی متعالی با حکمت مطلق » وجود دارد که تا آن حلقه یافت نشود ابتناء سازی و استخراج و اکتشاف حکمت سیاسی کار ساده ای نیست و آن حلقه مفقوده «مبانی قریب» مبتنی بر حکمت مطلق است‌.  بدون آن مبانی هستی شناختی مضاف به خداوند و مبدأ و معاد و بدون شناخت انسان متعالی دستیابی به حکمت سیاسی ممتنع می نمود.

بنابراین رویکرد تکمیلی چهارمی با عنوان   

«رویکرد اکتشافی فلسفه مضاف از دل فلسفه مطلق» برای بنیانگزاری حکمت سیاسی و ابتناء سازی آن در پیش گرفته شد تا مراحل بازشناسی ، بازنگری و بازسازی حکمت سیاسی بر اساس سرفصل های ذیل به سامان برسد. این در سه بخش و فصول متعدد ارائه می گردد:

بخش اول: تمهیدات نظری

فصل اول : چارچوب نظری و روش فهم فلسفه سیاسی

فصل دوم: مفاهیم اساسی فلسفه سیاسی متعالی؛

فصل سوم : مبانی فلسفه سیاسی متعالی ؛

 

بخش دوم: امکان معرفتی فلسفه سیاسی متعالی(بازشناسی )

فصل اول : هویت فلسفی « فلسفه سیاسی متعالی » ؛

فصل دوم: هویت اسلامی « فلسفه سیاسی متعالی »

فصل سوم: هویت سیاسی « فلسفه سیاسی متعالی »

 

بخش سوم:  بازنگری در فلسفه سیاسی متعالی

فصل اول :   نقد وارزیابی زمینه ها و ریشه های تاریخی و عوامل پیدایش این دانش

فصل دوم :  نقد و بررسی منابع معرفتی حکمت سیاسی صدرایی

فصل سوم :  نقد وارزیابی درونی عناصر و مؤلفه های مکتب صدرایی

فصل چهارم : نقد و بررسی گرایش های فکری حکمت سیاسی متعالیه

فصل پنجم : نقد و بررسی ساختارموضوعات، مسائل و نظریه های اساسی حکمت سیاسی صدرایی

فصل ششم : نقد و بررسی اندیشمندان و صاحب نظران مکتب حکمت صدرایی

 

بخش چهارم :  بازسازی و بازتولید فلسفه (حکمت) سیاسی متعالیه

فصل اول : چارچوب نظری و روش حکمت سیاسی متعالی

فصل دوم : اصول و مبانی حکمت سیاسی متعالی

فصل سوم : مفاهیم، قلمرو موضوعات و مسائل اساسی حکمت سیاسی متعالی

فصل چهارم: طبقه بندی گرایش ها ،قرائت ها ومکتب های موجود در چارچوب حکمت سیاسی متعالی

فصل پنجم: بازتولید نظریه های حکمت سیاسی متعالی متناسب با اقتضائات و شرایط جدید

خاتمه. جمع‌بندی و نتیجه‌گیری   :

ظرفیت های کاربردی فلسفه سیاسی متعالی (در زندگی سیاسی معاصر)