به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، میزگرد “چرایی و چگونگی حضور جریان سیاه نمایی موسوم به ژانر نکبت، در سینمای ایران”، روز شنبه مورخ ۲۳ دیماه جاری و با حضور اعضای شورای علمی گروه ادب و هنر مرکز پژوهشهای جوان در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی برگزار شد که در ادامه این گزارش نظر شما را به سرفصل مطالب ارائه شده جلب می نمائیم:
سجاد مهرگان محقق و پژوهشگر فیلمسازان روشنفکر در سینمای ایران از طریق انتخاب مغرضانه بخشهایی از واقعیتهای اجتماعی به طور ناقص، با چاشنی تحریف و کنار هم گذاشتن بدبختیها، حقیقتهای اجتماعی جامعه ایرانی را وارونه جلوه میدهند.
ژانر نکبت از جشنواره فیلم فجر پارسال باب شد؛ برخی فیلمسازان دگراندیش فقر مردم را بهانه میکنند که راجع به سیاست حرف بزنند. مثلا فیلم سینمایی «نیاز» یک سیاه نمایی محض است. دقت شود ما از ژانر نکبت در سینمای ما حرف می زنیم و نه از نکبت در سینما؛ این موضوع مهمی است.
مهدی بوستانی فیلمساز در این جلسه اعلام نمود: درموضوع ژانر نکبت در سینمای ایران هدف کلی نباید تخریب سینمای اجتماعی باشد. فیلمسازان فیلمهایی از این دست حرف خودشان را میزنند. با سینمای اجتماعی برخیها به شدت مخالف هستند. لازم است تا راهکارهای ایجابی و نه فقط سلبی مساله نیز برای مخاطب بیان شود. یعنی جهت برون رفت از نکبت در سینمای وطنی چه باید کرد؟ اینکه سیاه نمایی در فیلمهای اجتماعی را تماما مرتبط به نگاه فیلمساز به جشنوارههای خارجی بکنیم، نگاه منصفانهای نیست؛ به هر حال قرائت فیلمساز از شرایط جامعهاش محترم است.
حجت الاسلام مهدی جهان استاد حوزه و دانشگاه در این جلسه گفت: در سریال «دارا و ندار» فقر، نشانه بدبختی است. در اینجا باید به این سوال مهم پاسخ دهیم که آیا فقر در مقابل ثروتمندی و رفاه است؟ یکسری مفاهیم برای برخی منتقدان شناخته نشده بود و این بلایی است که تفکر هایدگر در میان برخی فیلمسازان و منتقدان به وجود آورده است. این سوال و شبهه دقیقا باید مورد توجه قرار گیرد که که آیا ژانر نکبت همان گونه که برخی فیلمسازان مثل اصغر فرهادی مطرح کرده اند یک برچسب سیاسی است؟ یا اینکه داستان دیگری در کار است.
محمد قاسمیپور مدرس کارگاههای سینمایی در این جلسه بیان داشت: برخی از منتقدان نکبت را مقابل سینمای سیاه مطلق گذاشته بودند. فیلمسازان دهه ۹۰ سینمای ما حرف واقعگرایانهای که میزنند تلخ است حساب اینها جداست. جریان روشنفکری در ایران بیمار خلق شده است و این وضعیت به سینمای ما هم کشیده شده است و ژانر نکبت را متولد نموده است. چرا کلمه روشنفکر باید مصادره شده باشد و کسی جرات ندارد بگوید من روشنفکر هستم. تبیین مرز واقعیت نمایی یا رئالیسم اجتماعی با سیاه نمایی برای مخاطب مهم است.
دکتر محمد حنیف محقق و پژوهشگر نیز در این جلسه گفت: سینمای پس از انقلاب از ابتدای شروع به کار خود تاکنون فراز و فرودهای فراوانی داشنه است و یکی از بارزترین عرصههای ظهور شکاف بین جریان روشنفکری ایرانی با بدنه اجتماعی مردم بوده است. این سینما که در دهههای ۶۰ و ۷۰ توانسته بود رابطه نسبتا خوبی با مردم برقرار کند و از آن طرف مردم نیز به پاس همراهی سینما همواره گیشهها را شگفت زده میکردند، از اوسط دهه ۷۰ به یکباره راه خود را عوض کرد به جای آن که دغدغه آن سینما، مشکلات و مصائب و شیرینیهای مردم ایران باشد، مایل به طرح مسائل مورد علاقه طبقهای شد که اقلیت مردم ایران را تشکیل میدادند باید بتوانیم فقر را خیلی لطیف برای مخاطب بیان کنیم. مثلا در فضای غیر سینمایی و داستانی کسی مثل هوشنگ مرادی کرمانی در آثارش این کار را خوب انجام میدهد. در قالب کارهای پژوهشی باید به محورهای تاریخچه نکبت در ایران و جهان و زمینههای بروز نکبت در سینمای ایران توجه کنیم.
دکتر رضا جلیلی استاد دانشگاه سخنران بعدی این میزگرد بود که طی سخنانی اظهار داشت: اصطلاحا عدول از مسیر را نکبت میگویند که در قرآن هم این تعریف آمده است. باید بررسی کنیم چرا سینمای ایران از مسیر طبیعی خودش خارج شده است و به اوضاع کنونی رسیده است. کلیدواژه نکبت موید اوج سیاه نمایی فیلمسازان روشنفکر از سه گانه شخصیت، خانواده و جامعه ماست. چرا باید شخصیتهای ایرانی به بن بست رسیده روایت شوند؟ چرا باید خانوادههای ایرانی متلاشی و از هم گیسخته به تصویر در آیند؟ چرا باید جامعه ما یک جامعه بی امید حکایت شود؟ ثمره این همه یأس و سیاهی چه میتواند باشد؟
حجت الاسلام محمد کاشیزاده ریس مرکز پژوهشهای جوان نیز اعلام کرد: ژانر نکبت ژانری روشنفکر مآب است که خروجی آن یأس و ناامیدی و تلخ اندیشی است. سینمای ما نیازمند این است که به مردم نزدیک بشود نزدیکی به مردم توامان است بدین معنی که سینمای ما باید حماسهها، قهرمانیها، کرامتها و داشتههای عظیم معرفتی و هویتی مردم خودش را روایت کند و در کنار آن خلاءها، نیازها و آفتها را نیز به درستی رصد کند تا بتوانیم نداشتههایمان را به داشتهها تبدیل کنیم.
محمد حسن شاهنگی مدیر گروه ادب و هنر مرکز پژوهشهای جوان نیز در انتهای این جلسه گفت: در نقد ژانر نکبت به دنبال این موضوع هستیم که چرا و چگونه بیشتر نقاط ضعف جامعه، عقبماندگیها، خودباختگیها و… به مخاطب نشان داده میشود و از نشان دادن و دیده شدن ارزشها و پیشرفتهای کشور جلوگیری می شود. مخاطب در ژانر نکبت، قهرمانی را که مدام غر یا نق میزند، دوست ندارد. شناسایی و نقد آثار و چهرههای شاخص این جریان، تبیین عواقب سیاه نمایی از جمله ضرورتها در این زمینه است. ژانر نکبت مشترکات و افتراقاتی با سینمای نوآر دارد که اینها باید مورد بررسی قرار گیرد. بخش قابل توجهی از فیلمهای نوآر به فیلمهای پلیسی الحاق میشود که یک نوع آنارشیست در آنها وجود دارد و خیلی با لقب سیاه نمایی که به فیلمهای ایرانی داده میشود، تطابق ندارد. در میان چهرههای مطرح فیلمساز فعال در ژانر نکبت افرادی مانند عبدالرضا کاهانی و رخشان بنی اعتماد، مانی حقیقی و… باید مورد نقد قرار گیرند.