حجت‌الاسلام ترخان: هدف سیدالشهدا(ع) اصلاح مردم و امت پیامبر(ص) بود

به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین قاسم ترخان، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و استاد حوزه، به مناسبت ایام اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)؛ با خبرنگار خبرگزاری مهر به گفت و گو پرداخت که متن کامل این گفت و گو در ادامه از منظرتان خواهد گذشت

حجت الاسلام و المسلمین قاسم ترخان با اشاره به قداست اهل بیت(ع) گفت: در زیارت حضرت رسول اکرم (ص) از دور و زیارت وارث و همچنین زیارت اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)؛ عبارتی وجود دارد که در آن، پاکی نسل پیامبر اکرم(ص) و فرزندان گرامیشان، نوعی مزیت محسوب می‌شود.

این استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: متن عبارت مورد نظر از این قرار است: «الأرحام الطاهرة لم تنجسک الجاهلیة بأنجاسها و لم تلبسک المدلهمات من ثیابها»، براساس این عبارت فرزند پیامبر(ص) بودن، فی نفسه مزیت محسوب می‌شود، اما باید به این نکته توجه داشت که، اگر انسان از نسل پاکان باشد، تنها زمینه سعادت یا شقاوت انسان فراهم است و به همین دلیل، این امر، مزیت نیز محسوب می‌شود، اما این مساله، علت تامه برای سعادت و شقاوت انسان نخواهد بود.

ترخان گفت: آن چه ملاک حقیقی سعادت و شقاوت انسان است، در واقع، عمل خود شخص است. در آخرت از انسان می‏‌پرسند عملت چیست؟، نمی‏‌پرسند؛ پدرت کیست؟ و یا همسرت چه کسی است؟

وی بیان کرد: قرآن کریم، دنیا را محل عمل و آخرت را محل پاداش و کیفر می‌داند و در آن به رابطه پدر و پسری و زن و شوهری و …. اهمیتی داده نمی‌شود.

ترخان ادامه داد: براین اساس؛ این مزیت تا زمانی است که شخص، مسیر گمراهی را نپی‌‎ماید و گرنه اگر کسی، مانند؛ پسر حضرت نوح (ع) از نسل پیامبر(ع) نیز باشد، ولی در مسیر حقیقت نباشد، نمی‌توان به این رابطه نسبی، اعتنایی کرد.

وی با اشاره به این نکته که این مساله یعنی، اگر انحرافی صورت بگیرد، فضیلت یاد شده، نمی‌تواند به خودی خود، نجات دهنده باشد، بیان کرد: از آن جایی که حقیقت در وجود امام حسین(ع)، متجلی شده بود (او نه تنها خود منحرف نشده بود، بلکه برای اصلاح امّت جدّش و جلوگیری از انحراف جامعه، جانش را فدا کرد)، استناد به این مزیت نسبی، اشکالی ندارد.

ترخان گفت: اما مساله اینجا است که چرا امام حسین(ع) در روز عاشورا از جملاتی استفاده کردند که رابطه حضرت(ع) با پیامبر اکرم(ص) را نمایان می‌نمود؟

وی عنوان کرد: می‌بایست دراین باره به نکاتی اشاره کرد؛ اولین نکته این است که صحنه خونین و پُرآشوب کربلا شاهد نبرد دو گروهی بود که یکی از آن دو گروه، نه تنها از حیث اعمال و کردار فردی، در اوج عظمت و کرامت بود، بلکه، از حیث حسب و نسب خانوادگی نیز، در غایت عزت و شرافت به سر می‌برد، بسیاری از این افراد، منسوب به دامان پاک و مطهر زهرای مرضیه و علی مرتضی(علیهم السلام) بودند.

این عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ابراز کرد: در مقابل این گروه عالیقدر، گروهی بودند که تعداد بسیاری از آنها، نه تنها از حیث اعمال فردی، در نهایت پستی و خِفت و سردمداری هر گونه رذیلت و مروج و مشوق آن بودند، بلکه، از نظر حسب و نسب خانوادگی نیز، در حضیض ذلّت و حقارت قرار داشتند، لذا بیشتر آنها، به اسم مادرانشان خوانده می‌شدند و از حیث پدر، وضعیت روشنی نداشتند.

ترخان ادامه داد: اگر امام حسین(ع) کرارا به این مطلب توجه می‌‏دهد و به حسب و نسب خویش اشاره می‌نماید، قصد حضرت(ع)، فحاشی و هتاکی آن گروه و فخر فروشی و مباهات برای این گروه نبوده است، بلکه این افعال، برای بیان این نکته بوده که، این دو گروه متخاصم، از جهت خانوادگی، هیچ سنخیتی با هم ندارند تا اینکه این گروه، دست بیعت به سوی آن گروه دراز کند و احیانا با آنها بر سر یک سفره بنشیند و با آنها دمساز و معاشر گردد و کار آنها را نیز تایید و تصدیق نماید.

وی با اشاره به این نکته که امام حسین(ع) با یادآوری خویشاوندی خود با پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س)، می‌خواستند آن قوم بدکار را موعظه و هدایت نمایند تا بلکه ایشان را از گمراهی، نجات بخشند، افزود: امام(ع) نمی‌خواستند با یادآوری این نسبت، حقانیت خود را اثبات نمایند.

ترخان گفت: هدف حضرت سیدالشهدا(ع) از این یادآوری، در واقع بیدار ساختن آن قوم بدکار بود و پس از این سخنرانی امام(ع) بود که، حُر بن یزید ریاحی، به همراه چند نفر دیگر، از نیروهای عمر بن سعد، جدا شدند و به سوی امام حسین(ع) آمدند و توبه کردند.

وی تصریح کرد: در باب این نکته باید به این مساله نیز توجه داشت که طلحه و زبیر؛ که مشابه سفارشات اهل بیت(ع)، سفارشاتی از جانب پیامبر اکرم(ص) در باب آنها وارد شده است، هیچ کدام از نظر حسب و نسب به پای امام حسین(ع) نمی‌رسند. اصولا این افراد، قابل مقایسه با حضرت سیدالشهدا(ع) نبودند. پدر امام حسین(ع)، حضرت علی مرتضی(ع) است که هیچ گونه کُفر و بُت‌پرستی نداشتند، در حالی که دیگران بُت‌پرست بودند. جَد سیدالشهدا(ع) پیامبر اکرم(ص) هستند و این در حالی است که اجداد دیگران بت پرست بودند.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: کجا دیگران عمویی مانند؛ حضرت جعفر طیار(ع) داشتند، مادر امام حسین(ع) حضرت صدیقه طاهره(س) است و مادر افراد دیگر، اصولا قابل قیاس با حضرت زهرا(س) نیستند، البته افضیلت امام حسین(ع) از هر جهت است و حضرت سیدالشهدا(ع) از جهت نسب هم، از همه افراد افضل تر هستند.

ترخان با بیان این مساله که متأسفانه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، به ویژه در زمان حکومت معاویه، تبلیغات سوء بر ضد اهل بیت پیامبر(ع) روز به روز شدّت بیشتری یافتند تا جایی که وصیّ پیامبر(ص) یعنی حضرت امیر(ع) را، بی نماز و فرزند پیامبر(ص) یعنی امام حسین (ع) را، خارجی نامیدند، اظهار کرد: در همین راستا است که سیدالشهدا(ع)، به معرفی خود در روز عاشورا می‌پردازند تا ضمن شناسایی خود و تحریک عواطف و کنار زدن پرده‌های غفلت از دیده آنان، حجت را بر ایشان تمام نمایند.

وی تصریح کرد: اشاره به روابط نسبی، از قدیم الایام، در جنگ‌های عرب مرسوم بوده است؛ بدین صورت که در مراحل مختلف، جنگ جویان، خود را معرفی می‌کردند. کاری که نه فقط امام حسین(ع)، بلکه اکثر نامیان جنگی نیز در معرکه کارزار، انجام می‌دادند.

ترخان بیان کرد: حال سوال اینجا است که چگونه می‌توان به این روابط اعتنا کرد، در حالی که چنین مسایلی در مورد طلحه و زبیر نیز، وجود داشته است؟

این عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه با اشاره به این نکته که از آن چه تا به حال در مورد امام حسین(ع) و خطابات و اهداف ایشان بیان شد، روشن می‌گردد که امام (ع)، با توجه به هدفشان که همان اصلاح مردم و اُمت پیامبر(ص) بود، مجبور به ذکر چنین مطالبی شدند، ادامه داد: به عبارت دیگر حضرت(ع) در صدد مظلوم نمایی و سوء استفاده از روابطش نبودند تا بتوان اشکال فوق را مطرح کرد، چون این اشکال جایی مطرح می‌شود که حضرت به دنبال امتیاز گیری باشند که در این صورت می‌تواند جای اشکال ایجاد کرد و باید بیان کرد که این امتیازات، در مورد طلحه و زبیر وارد شده است.

ترخان گفت: مطلب دیگر در بررسی این مسئله این است که، آیا سند این جملات و روایات صحّت دارند یا خیر؟

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه خاطر نشان کرد: از آن چه تا به حال بیان شد؛ روشن می‌گردد که صرف شناسایی و بیان اصل و نسب و عشیره، اساسا دارای اشکال نیست؛ بنابراین نیازی به بحث در مورد سند نیز، وجود نخواهد داشت؛ البته باید بیان کرد که این قضیه در بسیاری از مقاتل و کُتب تاریخی نیز بیان شده است.