مطالعه تاريخى در باب هدف و وسيله، معقول و ممكن، اما دشوار است. در برخى از آيات و روايات، مواضعى در اين باره مطرح شده است. در نخستين دهه پس از پيامبر، انتخاب شيوه حكومتدارى در دو محور ظهور يافت: بهره گيرى از شيوه هاى زورمدارانه، و نيرنگ ورزى سياسى. على(ع)در اين دوره از ابزار زور و سلاح براى رسيدن به اهداف مشروع خود بهره نگرفت تا كيان دين برقرار بماند. در دهه دوم پس از پيامبر، دو ابزار مكرورزى سياسى و بهره گيرى از زور تطور يافت و وارد مرحله جديدى از تأثير گذارى بر سياست شد. جريان تعيين خليفه سوم و شوراى آن، نيرنگى بود كه هم علايق سياسى برخى را تأمين مى كرد و هم مسئوليت انتخاب را به روش تصميمى جمعى بنا مى نهاد. على(ع)از ميان سه گزينه فراروى خود، يعنى پذيرش پيشنهاد مشروط، شركت نجستن در شورا، و شركت در آن با مواضعى پرسش گرانه، گزينه سوم را انتخاب كرد و اغراض پشت پرده شورا را آشكار ساخت.
در دهه سوم پس از پيامبر، حكومت على(ع)استقرار يافت و مخالفانى سرسخت پيدا كرد كه براى دست يابى به اهداف خود، از هر وسيله اى بهره مى جستند. نيرنگ ورزى در اين دوره، جدى تر و اثرگذارتر شد و كسانى چون معاويه، طلحه، زبير و مروان، عرصه سياست را به هر نيرنگى آلودند. امام در برابر اين گرايش ايستاد و هرگز از نيرنگ ورزى در رفتار سياسى بهره نجست و در آن دوران كه برهه اى متفاوت با عصر پيامبر بود، حتى از خدعه در جنگ نيز پرهيز كرد.
زورمدارى از ديگر شيوه ها و وسيله هاى نيل به هدف در دوران پيش از حكومت على(ع)به شمار مى آمد. امام از اين ابزار نيز استفاده نكرد و روند متلاشى شدن جامعه را متوقف ساخت. امام در زمانى حكومت را به دست گرفت كه بذل و بخشش هاى بى حساب از بيت المال رايج بود و طمع ورزى اقتصادى، جريانى نفوذيافته در جامعه محسوب مى شد. با اين حال، امام بخش مهمى از توان خود را بر مبارزه با انحصار جويى و زياده خواهى اقتصادى متمركز ساخت و به صراحت، كسب پيروزى را از طريق بذل و بخشش به صاحبان نفوذ، مردود دانست.
معامله سياسى و امتياز دهى به حريف نيز از ويژگى هاى دهه سوم پس از پيامبر بود. امام هرگز دامن حكومت خويش را به اين دو امر نيالود و به جاى تداوم حكومت، به بسط هدايت انديشيد. پرهيز از خونريزى و قتل و دشنام و شيوه هايى چون بستن آب بر دشمن، از اصول اساسى رفتار سياسى على(ع)به شمار مى آيد. امام از امور نامشروع براى نيل به هدف بهره نمى گرفت؛ اما گاه براى دست يابى به آن، امور واجب را به گونه اى موقت به تأخير مى انداخت. مبانى فلسفى پايبندى به اخلاق در سياست از منظر على(ع)نيز بخشى در خور پژوهش است.
در ديدگاه امام، حاكم نبايد براى اصلاح جامعه، خود را به فساد دچار كند. نگاه به سياست بايد آخرت مدار باشد و پايبندى به پيمان بايد از اصول بنيادين سياست شمرده شود.