هدايت، راهنمايى و ارشاد كردن است، و ضلالت، گمراه شدن و نيافتن راه يا پيمودن راهى كه به مطلوب نمى رسد. اين هر دو، از مفاهيم قرآنى به شمار مى آيند. على(ع)هدايت و ضلالت را تفكيك مى كند و جايگاه معرفتى اين دو را آشكار مى سازد. اين دو، هم در ماهيت و مفهوم، و هم در عقيده و عمل، چونان حق و باطل، دو قطب مخالف محسوب مى شوند. هدايت از صفات فعل الهى است، و ربوبيت و حكمت خداوند، اساس آن است. پس ولايت و هدايت تكوينى و تشريعى با علم و حكمت خداوند ارتباطى منطقى دارد. آزادى و اختيار انسان نيز يكى از مبادى تصديقى بحث هدايت و ضلالت است. در ديدگاه امام، عقل مايه هدايت تكوينى است، و جهان، جلوه اين هدايت به شمار مى آيد. امام در سخنان خود تجلى هدايت تكوينى را در جهان آفرينش برشمرده است. طريق هدايت تشريعى نيز وحى و نبوت است. امام از نبوت پيامبر اسلام (نبوت خاصه) نيز سخن گفته است. قرآن متن الهى هدايت تشريعى است، و اسلام، حصار امن اين هدايت. اسلام، احكامى جاودانه دارد كه هرگز كهنه نمى شوند. اهل بيت(ع)نيز با داشتن ويژگى عصمت، قرين قرآن و راهنماى بشر به شمار مى آيند.
امام گاهى از نخبگان هدايت و هدايت يافتگان مخلص ياد مى كند و اوصاف آنان را باز مى گويد. اخلاص در بندگى، عدل انديشى، يقين و عبادت عاشقانه و خاشعانه، از اوصاف اين نخبگان است. امام على(ع)از اسباب و زمينه هاى هدايت نيز سخن گفته است. ياد خدا، اگر بر دوام باشد، آدمى را به خداآگاهى مى رساند. قلب سليم نيز بستر هدايت الهى است. استقامت و پايدارى هم راز پيدايى و پايايى هدايت است. مشورت، ضرورت عقلانى زندگى بشر، و سبب ديگرِ هدايت است. مشورت، درباره موضوعات است، نه احكام دين؛ و مشورت دهنده بايد صفاتى ويژه داشته باشد.
امام على(ع)از ضلالت نيز سخن به ميان آورده است. گمراهان و دانايان گمراه كننده، دو آيينه ضلالت به شمار مى آيند. هواپرستى نيز كه با عقل مى ستيزد، سبب ضلالت است و ريشه انحراف ها و فتنه ها. هواى نفسْ دام شيطان است، و او دشمن سرسخت آدمى. رهبران جوامع، اگر آراسته به فضايل و پيراسته از رذايل نباشند، عامل ديگر ضلالت محسوب مى شوند. پس هدايت و اصلاح معنوى جوامع، از وظايف حكومت و رهبران سياسى است.