حيدر، به معناى شير، زيد و على، از نام هاى والاى امام(ع)است. معروف ترين نام آن حضرت، همان على است كه از نام خداوند مشتق شده است. براى نامگذارى على چند وجه تسميه آورده اند كه برخى از آن ها حاكى از حوادث دوران زندگى آن حضرت است. البته برخى از وجوهى كه در اين باره گفته اند قابل تأمل است. نكته ديگر اين است كه به تصريح احاديث اهل بيت(ع)، نام على(ع)در مواقف معراج درخشيده، و دستمايه توسل حضرت آدم(ع)بوده است. همچنين نام على(ع)زينت عرش خدا، نوشته شده بر در بهشت و صداى كوبه آن است.
امام(ع)كنيه هايى نيز دارد. مشهورترين كنيه حضرت، «ابوالحسن»، و محبوب ترين آن ها نزد خود او «ابوتراب» است. كنيه ابوتراب از زهد راستين و خاكسارى آن حضرت در برابر خداوند حكايت مى كند. درباره اين كنيه نيز وجوهى گوناگون برشمرده اند. برخى از كنيه هاى حضرت بدين قرارند: ابوالائمه، ابوالحسنين، ابوالحسين، ابوالريحانتين، ابوالسبطين، ابوالشهداء، ابوالقاسم، ابوالعتره، ابومحمد، ابوالنورين.
على(ع) لقب هايى چند دارد. از آن ميان، «اسداللَّه» نماد شجاعت آن حضرت است و «امام» عنوان پيشوايى و رهبرى او. برخى از اوصاف آن حضرت، عرصه تجلى امامت الهى اويند. در متون دينى، آن حضرت بدين اوصاف خوانده شده است: امام الامه، امام الاولياء، امام المتقين، امام المسلمين، امام المؤمنين، امام مَن أَطاعَنى، امام المرحومين، امام البريه، امام البرره، امام الاتقياء، امام خلق اللَّه، امام القوم، اميرالبرره، امير النحل. در اين ميان، «اميرالمؤمنين» از القاب ويژه آن حضرت است كه پشتوانه اى قويم از نصوص دارد. بر اساس روايات، اين لقب برگزيده خداوند است، و على(ع)در روز الست، نزد عرش الهى، در معراج، و از زبان جبرئيل، اميرالمؤمنين خوانده شده است. پيامبر اكرم(ص) فرمان مى داد تا به على(ع)با اين عنوان سلام كنند و خود در مناسبت هاى گوناگون بر اين لقب تأكيد مى فرمود. اين لقب، ويژه على(ع)است و نمى توان به ديگران، حتى معصومان، با اين لقب خطاب كرد. اما خليفه دوم پس از مدتى، عنوان خود را از «خليفه» به «اميرالمؤمنين» تغيير داد. البته در روايات، كوشش بى ثمر خليفه اول نيز براى به خود بستن اين لقب ديده مى شود. در هر حال، على(ع)لقب هاى ديگرى نيز دارد. برخى از آن ها بدين قرارند: الانزع البطين (جداى از شرك و پر از علم)، خليفة رسول اللَّه، صاحب و ساقى حوض كوثر، نگهبان كوثر، سيف اللَّه، صديق اكبر، فاروق امت، قائد الغر المحجلين، وصى، مرتضى.