بلاغت، ويژگى و حالتى است در سخن كه آن را رسا، شيوا، زيبا و انگيزنده مى سازد. هماهنگى سخن با مقتضاى حال، عنصر اساسى سخن بليغ است و همه شيوه هاى بيانى و بديعى با هماهنگ ساختن سخن با مقتضاى حال پيوند مى يابند.
على(ع)امير سخن است و سرآمد اهل بلاغت و فصاحت. در ديدگاه امام، حسن نظام، خوش آهنگى، خردپذيرى و حجت آورى از نشانه هاى سخن بليغ است. دانشوران و سخن سنجان درباره اوج كلام علوى سخنان بسيار گفته اند. عبدالحميد كاتب، جاحظ، ابن نباته، سيد رضى، ابن ابى الحديد و جرج جرداق از آن جمله اند. در نظر اينان، سخنان على(ع)گنجينه اى سرشار از فروغ و شكوه، و ميزان معرفت و حكمت است. كلمات او آبشخور فصاحت و سرچشمه بلاغت است. خطبه هاى او در زهد و عبادت، شجاعت و جنگاورى، و خردمندى و سياست، همه بى نظير و سرآمدند. پس از قرآن و سخنان پيامبر، هيچ سخنى در عرب به استوارى و رفعت سخنان على(ع)نيست. ايشان پيشواى همه سخنوران و سرور همه زبان آوران است، و قياس سخن او با كلام ديگران، سنجش زر ناب است با خاك. انديشه و تيزهوشى، سنجيدگى، آفرينش گرى و خيال، تمثيل آورى و خوش آهنگى، مهرورزى و عاطفه، و سبك و ساختار جادويى، از ويژگى هاى شگفت گفتار و نوشتار على(ع)به شمار مى آيند.
سخنان على(ع)معيار زيبايى شناسى نثر شمرده مى شوند. سجع، به زيبايى در كلام حضرت تجلى مى كند و ترصيع و موازنه در آن آزاردهنده نيست. جناس در همه انواع آن، مايه روانى و رسايى سخن است، نه موجب سنگينى و دشوارى آن. واج آرايى، پى آورى، هم پاغازى، باژگونگى، تقسيم، تشبيه، استعاره، تضاد و وابسته هاى آن، خلاف آمد عادت، مقابله و ابداع، همه از آرايه هاى ادبى سخنان على(ع)محسوب مى شوند كه در اوج زيبايى و گيرايى به كار رفته اند و سخن او را به كلامى اعجازگونه بدل ساخته اند.