واقعه غديرخم، رويداد ترديدناپذير تاريخ اسلام، در ذهن و زبان دانشمندان شيعه و سنى جلوه بسيار يافته است. پژوهش گرانْ فراوان كوشيده اند تا شاهدان، راويان و معتقدان اين واقعه شكوهمند را از ميان اوراق تاريخ واكاوند و اهميت و حقانيت آن را باز نمايند. نكته درخشان اين است كه اهل سنت نيز كتاب ها و رساله هايى بسيار در اين عرصه نگاشته اند و بر غناى پژوهش در اين موضوع افزوده اند. در روز غدير، بيش از صد هزار تن از مسلمانانِ بلاد اسلامى به چشم خويش ديدند و به گوش خود شنيدند كه پيامبر، آشكارا على(ع)را به امامت و ولايت مسلمانان منصوب فرمود. اين شمار فراوان مردمان، همه گواهان حديث غدير محسوب مى شوند؛ اما از آن همه، تاريخ نام ۱۴۶ تن از اصحاب پيامبراسلام(ص) را به ثبت و ضبط دقيق آورده است. كتب فريقين، در سده هاى گوناگون، نام اين شاهدان غدير را پاس داشته و تذكار داده اند. فهرست نام اين گواهان و به دست دادن نمايه كتاب هايى كه از آنان يادكرده اند، اهميت و حتميت انكارناپذير غدير را باز مى گويد.
حديث غدير، حديثى متواتر است كه افزون بر پانصد راوى آن را روايت كرده اند. اگر حديث غدير، متواتر نباشد، هيچ حديثى را نمى توانيم متواتر بدانيم. كتاب هاى محدثان و مورخان شيعه و سنى، نام اين راويان را نيز به استوارى و دقت گرد آورده اند.
در قرن اول هجرى، همان ۱۴۶ تن گواه واقعه، راوى آن نيز به شمار مى آيند. رويداد غديرخم، در قرن دوم ۵۷ تن، در قرن سوم ۹۳ تن، در قرن چهارم ۴۳ تن، در قرن پنجم ۲۴ تن، در قرن ششم ۲۰ تن، در قرن هفتم ۲۲ تن، در قرن هشتم ۱۹ تن، در قرن نهم ۱۸ تن، در قرن دهم ۱۴ تن، در قرن يازدهم ۱۲ تن، در قرن دوازدهم ۱۲ تن، در قرن سيزدهم ۱۳ تن و در قرن چهاردهم ۱۹ تن راوى دارد. هيچ حديثى چنين حجم انبوهى از راويان نداشته است. در كنار همه اين ها، دانشمندان اهل سنت و زيديه و فِرَق ديگر، در نگاشته هاى خود به ماجراى غديرخم پرداخته اند. به دست دادن نمايه ده ها كتاب در اين زمينه، آن هم از دانشوران غيرشيعى، قطعيت تاريخى واقعه غديرخم را آشكارتر مى كند.