از كلمات اميرمؤمنان(ع)مى توان به برخى برهان هاى اثبات وجود مبدأ – البته در معنايى فراگيرتر از برهان در اصطلاح فلسفى و منطقى – دست يافت.
۱. برهان معقوليت: لوازم اعتقاد يا عدم اعتقاد به وجود مبدأ هستى – از آن جمله سعادت و شقاوت ابدى آدميان – چنان شگرف است كه اعتقاد به وجودِ او را خردپذير و داراى احتياط و احتمال عقلانى مى كند.
۲. برهان فطرت: پيامبران براى اين برانگيخته شده اند كه ميثاق فطرى را به ياد آدميان آورند. خداوند سرشت انسان ها را با معرفت خود آميخته است، و اين فطرت، در دو بُعد شناخت و گرايش، در متون دينى به چشم مى خورد. از ديدگاه فلسفى نيز معلولى كه داراى مرتبه اى از تجرد است، حايز درجه اى از علم حضورى درباره علت هستى بخش خويش است. غربيان از برهان فطرت، با نام برهان اجماع عام ياد كرده اند.
۳. برهان نظم: پديده منظم عالم طبيعت، و نيز اين كه بر پايه بداهت عقلى، هر نظمى را ناظمى حكيم سامان مى دهد، دو مقدمه اين برهان ديرپا و متداول است. اتقان صنع، و آشكارى حكمت خداوند در آفرينش، كليد رهيافت عقلانى به نظم جهان است. امام به هدفمندى پديده ها و نيز موارد نظم جهان هستى اشاره مى كند و با تكيه بر هماهنگى و نظم كليت جهان، بر برهان غايى تأكيد مى ورزد.
۴. برهان على: اثبات وجود مبدأ از راه معلوليت جهان هستى نيز ممكن است. در ديدگاه امام(ع)، هر موجودى غير از خداوند، معلول است و به او قيام دارد و خداوند خالق و بى نياز است. آن حضرت، گذر زمان و تغيير، تغيير حالت، سكون و حركت، شريك پذيرى، زاد و ولد و افول و زوال را از ساحت خداوند نفى مى كند و با شرح اين صفات سلبى كه لازمه معلوليت است، خداوند را مبرا و منزه از معلوليت مى شمارد.
۵. برهان معجزه: گاه آدمى با مشاهده معجزه، دست تواناى خداوند را مى بيند. متون دينى از معجزات پيامبران سخن گفته اند. قرآن نيز نشانه و دليل آشكار وجود خداوند است و دليل شناخت او وحجت او بر بندگان و عرصه جلوه گرى او بر آنان.
۶. برهان حدوث: حدوث مخلوقات بر وجود خداوند دلالت مى كند. در ديدگاه اميرمؤمنان(ع)، خداوند حدوث اشيا را بر ازليت خويش شاهد گرفته است. او، خود، دگرگونى و زوال نمى پذيرد و محدود و مولود و حادث نيست.
۷. برهان فسخ عزائم: در ديدگاه امام(ع)، شكست ها و گسست هايى كه در عزم و تصميم و اراده آدميان پديد مى آيد، نشانه حضور اراده اى برتر در جهان آفرينش است. اين دريافت، هم مى تواند تجربه اى دينى براى آدمى به شمار آيد، و هم مى تواند ذهن او را متوجه علت العلل جهان هستى كند.