اصلاح در لغت به معناى اقامه و برپا داشتن چيزى است، و در فرهنگ نامه ها، به مجموعه تغييراتى گفته مى شود كه براى بهبود اوضاع اجتماعى، در چارچوب نظامِ تثبيت شده صورت مى گيرد. در اصطلاح قرآنى نيز اصلاحات اجتماعى به كوشش براى تحقق تعاليم اجتماعى اسلام اطلاق مى شود. على(ع)نيز اصلاحات و مشتقات آن را فراوان به كار برده است. اصلاحات اقتصادى در ديدگاه على(ع)به معناى احياى مجدد تعاليم اسلامى و مبارزه با بدعت ها و انحراف ها در حوزه اقتصاد است.
پس از وفات پيامبر، دو انحراف در جامعه اسلامى روى داد: نخست انحراف در بينش هاى اقتصادى، و ديگر انحراف در منش ها و رفتارهاى مردم و كارگزاران. اقدامات اصلاحى على(ع)در هنگام به دست گرفتن حكومت، تحقق عدالت را هدف مى گرفت. امام انحراف در بينش ها را با بيان حقايق توحيدى، مذمت دنياگرايى و تبليغ مفاهيم دينى اصلاح مى كرد. انحراف در رفتار مردم نيز موجب شده بود جامعه به دو طبقه فقير و ثروتمند تقسيم شود، و در داد و ستدها تقوا راه نيابد. موعظه و بر حذر داشتن مردم از خلاف، ارائه الگوى عملى به مردم، نظارت بر بازار و مجازات متخلفان، برخى از اصلاحات علوى در مبارزه با اين انحراف ها به شمار مى آيند. انحراف در رفتار خلفا و كارگزاران موجب شده بود كه حكومت دنياپرستان بسط يابد و مناصبْ ناعادلانه توزيع شود. همچنين در توزيع بيت المال تبعيض راه يابد و اموال بيت المال تا پايان سال نگاه داشته شود و تقسيم نگردد. اين انحراف ها آثار اقتصادى نامطلوبى داشت. على(ع)نيز با عزل كارگزاران ناصالح و انتخاب عمال صالح، مراقبت از آنان و تنبيه خطاكاران، استرداد اموال بيت المال و تقسيم عادلانه آن، اصلاحات خويش را در مبارزه با آن انحراف ها سامان داد. البته اصلاحات علوى با دو مانع بزرگ روبه رو بود: نخست دنياپرستى فراگير، و سپس بدعت هاى به سنت بدل شده.
على(ع)در مجموعِ اصلاحات اقتصادى خود به رشد و توسعه اقتصادى نيز نظر داشت؛ اما بر آن بود كه عدالتْ هدف اصلى نظام اقتصادى اسلام است و رشد و توسعه مطلوب، بدون عدالت محقق نمى شود. على(ع)با هدف تحقق عدالت اقتصادى و براساس اصل اصالت آخرت، به تصحيح بينش ها و منش ها پرداخت و با تبيين تعاليم اسلام، عمل به آموزه هاى دينى و نظارت بر اجراى آن ها، اصلاحات اقتصادى خويش را سامان بخشيد.