به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین دکتر علیرضا قایمینیا عضو هیات علمی گروه معرفتشناسی این پژوهشگاه روز سهشنبه مورخ ۲۶ بهمن ماه جاری در و نشستی علمی تخصصی با عنوان “انسانشناسی شناختی”کاربد آن در مطالعات قرآنپژوهی حاضر و به شرح و توضیح این موضوع پرداخت. ایشان در یادداشت زیر به تبیین این موضوع پرداختهاند که در ادامه از نظرتان میگذرد:
انسانشناسی دانش تنوع بشر است. بشر تنوع بسیار زیادی دارد و میتوانیم بگوییم هیچ یک از موجودات زنده به اندازه بشر تنوع ندارند. بشر مانندِ همه موجودات زنده تنوع زیستی دارد؛ بدین معنا که آدمیان از لحاظ زیستی تنوع و اختلاف دارند. آنها از نظر قوای بدنی با هم تفاوت دارند، همان طوری که حیوانات هم از این جهت تنوع دارند. اما تنوع بشر در تفاوتهای زیستی خلاصه نمیشود.
انسانشناسی شناختی در یک سه ضلعی محصور است که اضلاع آن عبارتند از: ذهن، فرهنگ و زبان. و از این جهت که تنوع شناختی بشر را بررسی میکند «دانش تنوع شناختی بشر» است. مهمترین بحث این شاخه بحث «مدلهای فرهنگی» است. این دانش نتایج زمینههایی مانندِ فلسفه ذهن و زبانشناسی شناختی و مباحث علوم اجتماعی را در هم میآمیزد تا به تحلیل عمیقتری از تنوع بشر و تنوع فرهنگها دست یابد. و جزو علوم شناختی به حساب میآید.
مدلهای فرهنگی در یک فرهنگ «قلب» آن را تشکیل میدهند. فرهنگ حیات و ممات و گسترش خودش را مدیون آنها است و به وسیله آنها در افراد درونی میشود. چنان که پیشتر دیدیم، انسانشناسان شناختی ادعاهای زیر را به صورتهای مختلف در باره مدلها مطرح کردهاند:
۱٫ مدلهای فرهنگی به مثابه چارچوب عمل میکنند؛ بدین معنا که به رفتارها و نحوه سلوک و اندیشه افراد شکل میدهند.
۲٫ مدلهای فرهنگی نقش پردازشگر را در ذهن اعضای یک فرهنگ ایفا میکنند. مدلها اطلاعات موجود در ذهن اعضا را پردازش میکنند.
۳٫ مدلهای فرهنگی به نگرش افراد نسبت به دیگران شکل میدهند.
۴٫ مدلهای فرهنگی به نگرش افراد نسبت به جهان و هستی شکل میدهند.
۵٫ مدلهای فرهنگی به فهم ما افراد از پدیدههای اجتماعی شکل میدهند.
۶٫ مدلهای فرهنگی مبنای استدلال و داوریهای افراد قرار میگیرند.
۷٫ مدلهای فرهنگی بر عواطف و ادراکات افراد تاثیر میگذارند.
اگر چنان که انسانشناسان میگویند، انسان هویت فرهنگی دارد و موجودی است که زیستجهان واقعیاش فرهنگ است، قرآن ممکن نیست نگاهی به فرهنگهای بشری نداشته باشد. مخاطب قرآن هم انسانی است که درون فرهنگ زندگی میکند. قرآن تنها با انسانی که درون فرهنگها زندگی میکند و به فرهنگ خاصی تعلق دارد نظر میکند و ساز و کار فرهنگهای مختلف را بررسی میکند. مخاطبان آیات الهی انسانهایی بودند که درون فرهنگهای مختلف زندگی میکردند. قرآن با انسان مجرد از تاریخ و فرهنگ سر و کار ندارد، بلکه انسانی را مخاطب خود قرار داده که در دل فرهنگها و در تاریخ میزیید. یکی از آسیبهای جدی مطالعات قرآنی به طور خاص، و مطالعات اسلامی به طور عام، در گذشته به همین نکته بر میگردد که در آنها مخاطب آیات را انسان مجرد از تاریخ و فرهنگ در نظر میگرفتند و به اهمیت و نقش گزارههای فرهنگی و مدلهای فرهنگی در قرآن واقف نبودند.
این ادعا که خطابات قرآن به انسان فرهنگی ـ یعنی انسانی که درون فرهنگ میزید ـ ناظر است راه را بر قرایت فرهنگی قرآن هموار میکند. اطلاعاتی که در قرآن آمده، گاهی ناظر به خود فرهنگ و گاهی ناظر به اجزا و ابعاد مختلف فرهنگ و گاهی ناظر به اعضای فرهنگ است؛ یعنی افراد را از آن جهت که اعضای یک فرهنگ هستند مورد خطاب قرار میدهد یا سخنانی در باره آنان میگوید.
قرایت فرهنگی قرآن بر اساس تفکیک گزارههای انسانشناختی در قرآن صورت میگیرد. مراد از انسانشناسی همان رشته تخصصی anthropologyدر علوم انسانی است و معنای لغوی آن اراده نشده است. انسانشناسی انسان پسین؛ یعنی انسانی را که درون فرهنگ زندگی میکند، بررسی میکند. باید به مدلهای فرهنگی در قرآن، و به طور کلی در سنت تفکر اسلامی را کشف کرد.