به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیین اختتامیه هجدهمین دوره همایش کتاب سال حوزه در حالی پایان یافت که این پژوهشگاه با معرفی چهار اثر شایسته تقدیر، دو اثر تحسین شده و همچنین انتشارات برگزیده حوزوی، در این همایش حضور داشت. از اینرو فرصت را غنیمت دانسته و به معرفی کتاب ارزشمند “قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم” تالیف حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری عضو محترم هیات علمی گروه سیاست پژوهشگاه پرداختیم که در ادامه از نظرتان خواهد گذشت.
· لطفا پیرامون بخشهای مختلف کتاب قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم توضیح دهید.
کتاب “قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم”دارای بخشهای مختلف است که در قالب هفت فصل گردآوری شده است. فصل اول مربوط به کلیات تحقیق، مفاهیم و تمهیدات نظری است که در دو بخش تبیین مفاهیم و ادبیات علمی موضوع و روش و چارچوب نظری گردآوری شده است. فصل دوم با عنوان ماهیت و مولفههای قدرت از دیدگاه قرآن طی دو بخش ماهیت قدرت سیاسی و مولفههای قدرت سیاسی تهیه شده است. فصل سوم به نام جایگاه قدرت سیاسی در شبکه مفاهیم سیاسی قرآن و مفاهیم مرتبط، فصل چهارم با عنوان گونهشناسی قدرت سیاسی، مبانی و مناشی در دو بخش قدرت مطلوب؛ مبانی و مناشی و همچنین قدرت نامطلوب، مبانی و مناشی تدوین گردیده، فصل پنجم نیز مربوط به مباحث غایت و کارکردهای قدرت سیاسی در دو بخش غایت و کارکردهای قدرت مطلوب و غایت و کارکردهای قدرت نامطلوب در نظر گرفته شده است. فصل ششم با عنوان آسیبشناسی قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم با بخشهای فساد قدرت، و استبداد و نقد ناپذیری، تحقیر و پایمالی کرامت انسانی، استکبار و خودشیفتگی، طغیان، آزار و شکنجه گردآوری شده است. در نهایت هم فصل هفتم با عنوان ساز و کارهای مهار قدرت سیاسی در قرآن با دو بخش ساز و کارهای اخلاقی –حقوقی و همچنین ساز و کارهای سیاسی (تحدید و توزیع قدرت سیاسی) در این کتاب گنجانده شده است.
· لطفا در مورد مقوله قدرت سیاسی بیشتر توضیح دهید.
قرآن کریم، اولین منبع اندیشه سیاسی اسلام است و یکی از عناصر بنیادین دانش سیاست، قدرت میباشد، انسان موجودی اجتماعی است و با حضور در اجتماع با قدرت و مظاهر آن روبرو میشود و قرآن با توجه به رویکرد جامع آن، نمیتواند از کنار مسایل بنیادین اجتماع، بیتفاوت گذر کرده باشد، لذا قرآن، در نگرشی هنجاری، مفهوم قدرت را به عنوان امری پیشینی که لازمه ساحت اجتماعی- سیاسی انسان است، به رسمیت میشناسد. با تاکید بر آن که قدرت در منطق و زبان قرآن بر خلاف مفهوم رایج دوران مدرن که فینفسه، دارای اعتبار است، رویکردی سعادت محور و فضیلت اندیش دارد و تا هنگامی دارای مشروعیت است که در راستای اهداف توحیدی و سعادت انسان در حرکت باشد.
با توجه به بنیادین بودن این مفهوم و نوع رابطه آن با حیات سیاسی انسان، فهم چیستی و ماهیت قدرت از دیدگاه قرآن کریم، میتواند راهگشای مسایل بسیار در حوزه اندیشه سیاسی اسلام باشد، با توجه به شبکه مفاهیم سیاسی و بازیابی جایگاه قدرت در آن، این تحقیق در جستجوی آن است تا ضمن بررسی مفهوم قدرت و مفاهیم همسو، از منظر قرآن کریم، به چیستی، مبانی، مولفهها، گونهشناسی، شاخصهای قدرت، کارکرد، پیامدهای آن و بحث توزیع و تحدید قدرت بپردازد. با توجه به شاخصهای مطلوب، قدرت، ابزارى است که مىتواند جامعه را در مسیر صحیح هدایت کند و بستر لازم برای رسیدن به اهداف ارزشمند اجتماعى مثل عدالت، آزادی، رشد، توسعه، امنیت، وحدت، تعاون و دیگر ارزشهاى والاى انسانى را فراهم سازد و در صورتی که در مسیر نامطلوب قرار گیرد، مىتواند منشأ گمراهى، ظلم، استکبار، استضعاف، ناامنی، تفرقه و بردگی جوامع گردد.
· نظریه قدرت سیاسی چه امتیاز یا تفاوتی نسبت به سایر نظریه های رقیب دارد؟
در نظریه و رویکرد قرآن به قدرت، نسبت به ماهیت، مناشی و گونههای قدرت سیاسی و شاخصها و مهار آن توجه شده است و این که قرآن با توجه به رویکرد واقع گرایانه خود به جامعه، انسان و مسایل پیرامونی آن، دیدگاهی مشخص، دستکم در کلیات، در این باب دارد، هر چند این مفهوم، به نحوی روشمند و نظاموار مورد بررسی و توجه اندیشه وران اندیشه سیاسی اسلام نبوده است؛ اما در رویکردها و نظریههای رقیب، پاسخ جویی از این کتاب و پاسخ گویی آن به مسایل بنیادین سیاست را ناروا میدانند و یا آنکه اصولا قدرت، ابزاری است در خدمت حکومتگران و قدرتپرستان برای رسیدن به منافع شخصی و حزبی خودشان و طبعا نباید قرآن کریم به آن پرداخته باشد.
· جایگاه این تحقیق و نسبت آن با مباحث و معارف مرتبط و همعرض را چطور میدانید؟
هرچند که «تفسیر سیاسی» هنوز به عنوان یک رشته مستقل در نیامده و در حال تکامل است، اما به دلیل اهمیت جایگاه قرآن که منبع معرفتی همه گرایشهای سیاسی در تمدن اسلامی است، تفسیر سیاسی را به صورت مستقل، به عنوان یک گرایش در نظر گرفتیم و تلاش کردیم تا با بهره از روشهای بومی تفسیر و به طور خاص تفسیر اجتهادی، این بحث را به انجام رسانیم.
· در بخشی از کتاب در خصوص مبانی انسانشناسی قدرت مطلوب مطالبی بیان شده لطفا مختصرا توضیح فرمایید؟
شناخت انسان و ویژگیهای او از دیرباز مورد توجه بسیاری از اندیشهوران و صاحب نظران بوده و در این راه کوششهای فراوانی صورت گرفته است. به رغم عظمت و فراوانی این تلاشها، انسانشناسی در دنیای امروزین که بیشتر به روش تجربی متکی است نه تنها نتوانسته ابعاد ناشناخته وجود انسان را روشن سازد، بلکه دچار نوعی بحران شده است. لذا در انسانشناسی، پردازش جامع و فراگیر به ساحتهای وجودی انسان، امری اساسی به شمار میآید.در اندیشه قرآنی، انسان، خلیفه خداوند روی زمین است و لذا دارای مقامی برجسته. خداوند، انسان را به دستان خویش خلق کرده ، او را در نیکوترین اعتدال آفریده، از روح خود در آن دمیده، او را جانشین خود در زمین قرار داده، عالم را مسخر او کرده و به او عقل و اختیار داده است. هر یک از این آموزهها میتواند نقشی اثرگذار در نوع نگرش به قدرت و چگونگی اعمال و اجرای آن در جامعه داشته باشد و التزام به آنها قدرت را در چارچوب نظری و فکری خاصی قرار میدهد تا به شایستگی از توان خویش بهره گیرد و از مرزهای تعیین شده پا را فراتر نگذارد تا بتواند به اهداف و مبانی قرآنی دست یابد.