به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی شصت و هفتمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی ذهن منتشر شد.
در این شماره از فصلنامه ذهن، میخوانیم:
– تحلیل موقعیت شناختهای غیر واقعی در گسترۀ انکشافی عقل کلی/ محمدعلی اردستانی
چکیده:
عقل کلی عبارت از جوهری است که به هیچ وجهی تعلق به اجسام ندارد؛ نه از جهت وجود مانند اعراض، نه از جهت فعل و تصرف مانند نفوس، و نه به جزییت و امتزاج مانند ماده و صورت. عقل کلی به جهت گستره و احاطهی علمی و مخزنیت آن نسبت به ادراکات عقلی، توسط حکیمانی نظیر علامهی طوسی به عنوان نفسالامر صور و احکام ذهنیه دانسته شده است. علامهی حلی در زمان استفاده از محضر علامهی طوسی این نظریه را نقد کرده است که لازمهی گفتار حکیمان این است که صور کاذبه نیز در عقل فعّال منتقش باشند. بیان علامهی طوسی و نقد شاگرد ایشان علامهی حلی، سرآغاز یکی از مهمترین مباحث فلسفی شده است و فیلسوفان و حکیمان را به تفکر و ارایهی راهحل برای مشکل احاطه علمی عقل فعال نسبت به احکام کاذبه واداشته است. در این نوشتار پس از تبیین و سنجش و بررسی مهمترین این راهحلها، تحلیلی وجودی بر پایهی حکمت متعالیه، برای حل مشکل احاطهی علمی عقل کلی بر صور و احکام کاذب و غیر واقعی ارایه شده است.
– شناخت حضوری در مادیات از منظر حکمت متعالیه/ محمدجواد پاشایی، ابوالفضل کیاشمشکی
چکیده:
مساله شناخت و به دنبال آن شناخت حضوری، از اهم مسایلی است که اساسا در دو حوزه هستیشناختی و معرفتشناختی از آن سخن به میان رفته است. پیگیری شناخت حضوری در امور مادی به تبع آموزههای دینی مرتبط با این موضوع، انگیزه حکمای اسلامی را در پرداخت به این مساله افزونتر نموده است؛ چه اینکه شناخت حضوری به امور مادی علیرغم پراکندگی و غیبت اجزای آن، به دقت و اهمیت این مساله افزوده است. تحلیل شناخت حضوری در مادیات در دو ساحت «شناخت حضوریِ مادیات» و «شناخت حضوری به مادیات» و به دنبال آن، حل تعارضِ جمع میان علم و ماده، با بهدستدادن نسبیبودن اوصاف تجرد و مادیت، دستاوردهایی است که نگارنده آنها را در این پژوهش از مریای حکمت متعالیه به بررسی نشسته است. علامه طباطبایی با تاکید بر اصل این چارهجویی، لکن با رهیافتی دیگر به حل این تعارض دامن زده است.
– کارکردهای معرفتی قلب از دیدگاه علامه طباطبایی/ حوراء حسینی، شعبان نصرتی، علیرضا قائمینیا
چکیده:
قلب به عنوان یکی از محوریترین کلمات در قرآن کریم برای معرفت و رسیدن به ایمان معرفی شده است. علامه طباطبایی قلب در قرآن را در جهت جسمی آن و به معنای قلب صنوبری که در درون سینه میتپد، در نظر نگرفته است، بلکه به اعتقاد وی قلب در قرآن همان نفس یا روح انسان است. علامه طباطبایی معتقد است، قرآن قلب را در معناهایی مانند عقل، نفس و روح بیان کرده است و عباراتی مانند فواد، صدر و نفس در قرآن به معنای قلب استفاده شدهاند. تفاوت در تعابیر قرآنی به اعتقاد علامه هرگز به معنای تفاوت هستیشناختی نیست. با این بیان قلب دارای جایگاهها و کارکردهای متفاوتی میباشد. پژوهش حاضر در صدد بیان نظریات تفسیری علامه طباطبایی درباره کارکردهای معرفتی قلب است. برای این منظور ابتدا معنای قلب ازنگاه لغویون مورد واکاوی قرار گرفته است؛ سپس کارکردهای معرفتی که عبارتاند از عقل، سمع، علم، وحی، ذکر، فقه، از تفسیر المیزان استخراج شده و ارتباط قلب با هر کدام جداگانه مورد تحلیل قرار گرفته است. هر کدام از این کارکردها ضمن فرایندی به افزایش ادراک قلب منجر میشوند که فرایندها در این نوشتار بیان شده است.
– تحلیلی بر معناشناسی واژه «کَبَد» در قرآنکریم با الهام از روش توشیهکو ایزوتسو/احمد اسدی، محبوبه غلامی وشعبان نصرتی
چکیده:
گام نخست برای دستیابی به معارف قرآن کریم، شناخت دقیق معانی واژگان آن است. در سالهای اخیر با رواج رویکرد معناشناسی در مطالعات قرآنی، شیوهای نو در این عرصه پدید آمده است. هدف این شیوه، اکتشاف معنایی است که در لایههای متن نهفته شده است تا بتوان از طریق ساختار الفاظ قرآن، معنای دقیق و جامع واژه مورد نظر را استخراج نمود. از مشهورترین این روشها، روش ایزوتسو است. این مقاله با استفاده از روش ایشان و تکمیل آن در بخشهای ارتباط آیات در محدوده سوره و در قرآن کریم، نخست واژه «کَبَد» را از منظر لغوی و سپس معناشناسی بررسی و با استفاده از واژگانِ با معنای نزدیک، متضاد و موازنه ساختاری متن، در چند مرحله آن را تجزیه و تحلیل نموده و به این نتیجه رسیده است که مغایر مفهوم متداول واژه کَبَد، این واژه معنای منفی در بر ندارد و به محدودیتهای عالم ماده و حکمت الهی در اختیار انسان اشاره دارد.
تحلیل معنا در معنای زندگی/ عبداله نصری
چکیده:
یکی از مباحث مهم در فلسفههای معاصر بحث از معنای زندگی است. فیلسوفان گذشته با پذیرش معنا برای زندگی از فلسفه و هدف آفرینش انسان سخن میگفتند؛ اما در دوران اخیر که برای بسیاری از انسانها زندگی ارزش خود را از دست داد، این پرسش مطرح شد که معنای زندگی چیست. هرچند در آغاز این پرسش برای فیلسوفان قارهای مطرح شد، امروزه فیلسوفان تحلیلی به آن پرداختهاند. آنچه در تحلیل پرسش از معنای زندگی اهمیت بسیار دارد، تحلیل خود معناست. در تفسیر معنا سه دیدگاه قابل ذکر است: ۱. هدف زندگی، ۲. کارکرد زندگی، ۳. ارزش زندگی.در این مقاله با تبیین دیدگاههای مختلف بر این نکته تاکید شده است که مراد از این پرسش که آیا زندگی معنا دارد، این است که آیا زندگی انسان ارزش استمرار را دارد یا نه؟ به دنبال تحلیل پرسش از معنا این بحث مطرح میشود: آیا زندگی فینفسه معنادار است یا باید به آن معنا داد؟ در بحث از معنادهی زندگی برخی نظریهای با عنوان نظام موزاییکی زندگی را مطرح کردهاند که در این مقاله به تحلیل آن پرداخته شده است.
– وابستگی نظریههای چندجهانی به افق مفهومی نظریهپردازان/نرگس فتحعلیان، ابوالفضل کیاشمشکی
چکیده:
نظریههای چندجهانی در فیزیک معاصر بحثبرانگیز بودهاند. بر اساس این نظریهها گروه بزرگی از جهانهای دیگر وجود دارد که با آنها تماسی نداریم و هرگز نیز نخواهیم داشت. بحث تعدد جهانها که ماهیتی فلسفی دارد، تنها مختص فیزیک معاصر نبوده، بلکه ایدهای تاریخی است. گفته میشود، نظریه چندجهانی معاصر، علمی است و لذا با نظریههای پیش از خود متفاوت است. ما با بررسی تاریخی این نظریهها نشان میدهیم که در هر زمان عناصری پایه، منبعث از اصول فیزیکی پذیرفتهشده در آن افق تاریخی وجود داشتهاند که اندیشه تکثر جهان را شکل دادهاند؛ لذا نظریات چندجهانی معاصر و پیش از آن از این منظر به هم شباهت دارند و نوع تکثر جهانها در طول تاریخ به افق مفهومی نظریهپردازان وابسته است. هدف از این بررسی آن است که به نظریه چندجهانی جدید در بستر تاریخیاش بنگریم و وجوه معرفتی چندجهانی و بستگی نظریههای آن، به افق مفهومی و منظرِ ناظر را نشان دهیم.
علاقمندان میتوانند جهت تکمیل اطلاعات و تهیه این فصلنامه به وبگاه فصلنامه علمی پژوهشی ذهنو یا پایگاه اینترنتی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامیمراجعه نمایند.