به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، فصلنامه علمی پژوهشی قبسات در حوزه فلسفه دین و کلام جدید، شماره ۷۸ منتشر شد.
فصلنامه قبسات با صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و سر دبیری آقای دکتر محمد محمدرضایی و با همکاری قطب علمی فلسفه دین پژوهشگاه منتشر می شود.
در این شماره از مجله قبسات مقالاتی به شرح زیر می خوانیم؛ چکیده مقالات این شماره جهت اطلاع بیشتر خوانندگان ارائه می شود:
ماهیت هنر و نسبت و مناسبات آن با فطرت و دین / علی اکبر رشاد
چکیده:
هنر، نسخۀ دوم خلقت و نسخۀ سوم هستی است؛ چراکه هنر، بازآفرینی حقایق است، پس از سنخ خلقت است؛ بنابراین فطرت انسان با دین و هنر الفتی ذاتی دارد و هم از اینرو میان دین و هنر نیز همگونگیها و مناسبات بسیاری هست. تعریف دین و هنر، تقسیم جوهری و صوری هنر، تبیین نسبتها و مناسبات این دو مقوله، موضوع این مقال است.
پیکره بندی موضوعات، عناوین و حوزه های معرفتی هنر / حسن بُلخاری قهی
چکیده:
در مباحث معرفتی، تبویب و شاخهبندی علوم، بحث بسیار مهم و کارسازی است؛ تبویبی که نخستین بار با تقسیم علم به علوم نظری و عملی آغاز شد و در سیر تطور و تحول معانی و علوم، تقسیمات گستردهتری را نیز پذیرا شد. جهان هنر نیز به دور و بیبهره از این تبویب و تدوین نبود. تبویبی که همچون علوم دیگر با ارسطو آغاز شد؛ زیرا او افزون بر وجه نظر و عمل، وجه دیگری نیز برای انسان قائل شد: وجه ابداع. فنالشعر یا بوطیقای او محصول چنین تبویبی بود. برای ارائۀ پیکرهبندی مباحث نظری میتوان سه ساحت را از یکدیگر متمایز کرد: مباحث مربوط به فلسفۀ هنر و زیباییشناسی؛ ساحت درک، نقد و شناخت آثار هنری؛ حوزۀ تاریخ هنر و فلسفۀ تاریخ هنر.
«فقهِ هنر» در دو نگاه جامع و تعیّنات موردی/ ابوالقاسم علیدوست
چکیده:
مسئلۀ هنر از پدیدههای مهم در زندگی بشر است که احکام آن باید در دانش فقه به صورت منضبط استنباط شود. در فقه به دو صورت میتوان موضوع هنر را به تصویر کشید: گاه با نگاهی جامع و فارغ از تعینات هنری و گاه با نگاه و تمرکز بر موارد خاص. در نگاه جامع، آنچه مهم است، استخراج اصل اولی این پدیده است. بر اساس اَسناد شرعی، حکم اولی آن استحباب است؛ پس از تحلیل و بررسی آن دسته از مصادیق هنر که در فقه مورد اشکال واقع شده، روشن میشود جهت اشکال، عناوینی غیر از عنوان هنر است و این عناوین گاه با هنر مقارن و گاه مفارق با آن است.
زیبایی شناسی و هنر در افلاطون/ابوالحسن غفاری
چکیده:
مدونترین اندیشههای دورۀ باستان دربارۀ زیباییشناسی در آثار افلاطون دیده میشود. زیبایی و هنر از نظر او، ارکان اصلی تربیتاند. افلاطون در موضوع زیبایی به دنبال خاستگاه عینی زیبایی است؛ چیزی که همۀ زیباییها از آن برخوردارند. به باور او، بیان ماهیت زیبایی دشوار است و موفقیت در این زمینه، امکان فهم زیبایی آفریدههای انسانی راآسان خواهد کرد. او در تحلیل و بیان حقیقت زیبایی، آن را تناسب و هارمونی، انطباق با فرهنگ یونان، سودمندی و لذت نمیداند؛ بلکه زیبایی را امری فراحسی و عینی میداند که نهایت سیر سالکان و زیباییها به آن میانجامد و چنین زیبایی سرمدی، مطلق و فینفسه و همان ایده و منشأ زیبایی است که به عالم مثل تعلق دارد و اشیای زیبا به اندازۀ بهرهمندیشان از آن، زیبا هستند. او در تحلیل زیبایی به عشق نیز توجه دارد و در مقولۀ هنر نیز هنرها را تقلید از روگرفت میداند.
روش شناسی هنر اسلامی/ سید رضی موسوی
چکیده:
نیاز به روششناسی در عرصۀ علوم اسلامی ـ ازجمله هنر اسلامی ـ امری ناگزیر است که داوری و قضاوت دربارۀ چیستی هنر اسلامی و پرسشهای نظری دربارۀ آن را ممکن میکند. اندیشمندان در این عرصه به روشهای گوناگونی توجه کرده و هر یک بر اساس روشی خاص به این مقوله نگریستهاند؛ بهطوریکه استفاده از روشهای فراوان، نتایج متفاوتی را به همراه داشته و بعضی تعارضها و اختلافات در داوری چیستی هنر اسلامی مبتنی بر این مسئلۀ مهم بوده است. ازجمله این روشها در عرصۀ هنر اسلامی که اندیشمندان، از آن بهره بردهاند دو روش پدیدارشناسی و تاریخینگری است. پدیدارشناسی روششناختی تحت تأثیر فلسفۀ هوسرل از راهکارهای مهم در شناخت هنر اسلامی است که در دهههای اخیر مورد استفادۀ هنرشناسان و دینپژوهان خاورشناس قرار گرفته است. این روش در کنار تاریخینگری، به ترتیب بهرهمند از دو جریان فلسفی، پدیدارشناسی هوسرل و فلسفۀ تاریخ هگل هستند. هر یک از این روشها، به زوایا و جنبههای خاصی از چیستی هنر اسلامی اشاره دارند و از نقاط ضعف و قوت نسبت به یکدیگر برخوردارند. در این مقاله افزون بر بررسی امکان شناخت هنر اسلامی از این دو منظر، به کاربرد، اهمیت و برتری شیوۀ پدیدارشناسی بر تاریخینگری پرداخته شده است.
در سنت اسلامی، اصالت با زیبایی شناسی است یا فلسفۀ هنر؟ / سید محمدحسین نواب
چکیده:
در سنت اسلامی، کمتر از هنر سخن به میان آمده است؛ بهجز مواردی که در سنت فقهی از هنر یاد شده است، در فلسفه، بحثی دربارۀ ماهیت و تعریف هنر وجود ندارد. بحث از فلسفۀ هنر بهگونهایکه در فلسفۀ غرب بهویژه پس از قرن هجدهم مطرح شده است بههیچروی در کتابهای فلسفی، عرفانی و حکمی دانشمندان مسلمان نیامده است. در کتابهای عرفانی فقط در موارد اندکی در پی بحث فتوتنامهها یا بحث از نور، اشاراتی به هنر شده است.
اما در همین کتابها بهطورمفصل به زیبایی اشاره شده است. زیبایی به عنوان بحث پیرو وجود، مورد اشارۀ بیشتر عارفان واقع شده است. برخی از عارفان، در ادامۀ بحث از زیبایی حضرت حق به بحث نفس زیبایی حسی پرداختهاند و اصطلاحاتی چون زیبایی، جمال، حسن و ملاحت را شرح کردهاند.
بنابراین باید با نظامی متفاوت از آنچه هست و بدون اینکه فلسفۀ غربی را سنجهای برای فلسفۀ اسلامی قرار دهیم، به بررسی زیبایی و هنر در سنت اسلامی بپردازیم. آنچه در سنت اسلامی با آن روبهرو هستیم، زیباییشناسی است؛ البته از نوع غیرحسی آن. همچنین نباید با تحمیل متون غربی بر متون حِکمی سنت اسلامی به دنبال فلسفۀ اسلامی هنر باشیم. با جستجوی واژگان مشترک نمیتوانیم یک نظام فلسفی مطابق با فلسفه غرب برای هنری که در دامن فرهنگ و تمدن اسلامی رشد کرده، بیابیم.
«حکمت زیبایی» بر اساس فلسفة صدرایی/ محمدمهدی حکمت مهر
چکیده:
«زیبایی» یکی از حقایق عالم است که از آغاز تولد در وجود آدمی نهفته است. فیلسوفان غربی از دورۀ باستان تاکنون تأملاتی در خصوص «زیبایی» داشتهاند؛ اما حکمای اسلامی بهطورمستقل، کمتر دربارۀ زیبایی نظرورزی کردهاند. این در حالی است که با اتکا به آموزههای حکمت اسلامی میتوان «زیبایی» را تبیین و تحلیل کرد. بیگمان با واکاوی «زیبایی»، گامی مهم در تولید و تأسیس علم هنر اسلامی برداشته شده است. این مقاله در صدد است با عنایت به حکمت اسلامی ـ به ویژه آموزه های حکمت متعالیه ـ به تحلیل«زیبایی» بپردازد.
در بارگاه خیال و کارگاه زبان/ محمد فرهمند
چکیده:
زبان و کلام، گوهر اساسی خلقت و خلاقیت به شمارمیآید. زبان در این عرصه نه به عنوان نهاد اجتماعی مورد نظر زبانشناسان، بلکه به عنوان نهادی که شالودۀ جهان بر آن بنا شده، ساحتی فراتر از واژگان و قواعد صرف و نحو را در بر میگیرد. در این شیوۀ اندیشیدن، زبان در حکم بستری برای خلقت و خلاقیت به شمار آمده و هستی همچون «کنش کلامی» حضرت حقتعالی قابلیت ظهور و بروز یافته است. در این تعریف از زبان، گوهر زبان با وجود نسبت مییابد و از راه زبان، انکشاف و گشودگی وجود پدید میآید. تخیل که گوهر خلاقیت به شمار میآید، تا زمانی که جنبۀ مادی نگیرد، رؤیاگونه است که به اسم «الباطن» تعلق دارد و با تعین خارجی آن به تصاویر هنری تبدیل میشود. درحقیقت، تخیل از گونۀ هستی است که با میانجیگری زبان در بارگاه خیال شیئیت مییابد. تخیل دارای مرتبه و سلوک خاص خود است و مراتب این سلوک خیالی، تضمینکنندۀ پیدایش انواع هنرهاست. نوشتار پیشرو، رهیافتی معرفتشناختی به موضوع کلام الهی، آفرینش در بستر زبان، عنصر تخیل و انواع آن و جایگاه آن در خلقت هستی و ارتباط آن با خلاقیتهای ادبی- هنری دارد.
علاقمندان می توانند جهت تکمیل اطلاعات و تهیه این فصلنامه به سایت انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به نشانی http://poiict.irمراجعه کنند.