احیا هویت حوزه تهران

آیت الله علی اکبر رشاد، نیازی به معرفی و ارائه بیوگرافی ندارد. وی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و موسس و رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است. قریب سی و پنج سال است مسئولیت حوزه علمیه مختلف از جمله حوزه علمیه امام رضا(ع)، یکی از حوزه های فعال استان تهران را بر عهده دارد و چندین سال است به انتخاب شورای عالی مدیریت حوزه های کشور و به رای شورای مدیریت حوزه های علمیه استان تهران، در سمت ریاست این شورا فعالیت و اهتمام می کند. ایشان پیش از شروع گفت و گو اشاره کردکه تا چه اندازه به امور حوزه های علمیه تهران توجه و اهتمام دارد و آن را از  مهمترین وظایف و دغدغه های اصلی و اولویت دارخود ذکر کرد. پس از دیداری که مدیران و مدرسان و طلاب حوزه های علمیه استان تهران با رهبر معظم انقلاب در روزهای پایانی اردیبهشت ماه سال جاری داشتند، در گفت‌ و گویی با این استاد حوزه و دانشگاه از حواشی دیدار و اتفاقات آن و همچنین تبیین ایشان از بیانات رهبر معظم انقلاب پرسیدیم. 

ضمن سپاسگزاری از اختصاص وقت برای این گفت وگو، به عنوان نخستین سؤال بفرمایید زمینه های شکل گیری دیدار اخیر حوزه علمیه استان تهران با رهبر معظم انقلاب اسلامی چه بود؟

بنده هم از شما سپاسگزارم؛ به اجمال عرض می کنم: از زمانی که با عنایت و حمایت دوستان عزیز شورای عالی و مرکز مدیریت حوزه های کشور (در قم)، شورای حوزههای علمیه و مرکز مدیریت استان تهران تشکیل شد، دیدارهایی به طور محدود و یا گسترده با حضرات مراجع عظام صورت گرفته بود؛ در آغاز سال تحصیلی هرسال یکی از مراجع به تهران سفر کرده اند و با حضور در اجتماع چندین هزارنفری مدیران، مدرسان و طلاب افاضه فرموده اند، اما دیدار با حضرت آقا که علاوه بر شأن رهبری، تنها مرجع مستقر در تهران هستند، و طلاب تهران به حکم مجاورت و همشهری بودن!، برای ملاقات با ایشان حق مضاعف قائلند، فرصت پیش نیامده بود.

علاوه بر این مطلب، پیش از تشکیل شورای مدیریت و تأسیس مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (صانها الله عن الحدثان) و مدیریتهای استانی، مسائل حوزه تهران را جسته وگریخته دنبال می کردیم و در مقطعی نیز با هماهنگی حضرات آیات حاج آقا مجتبی تهرانی و مهدوی کنی (رضوانالله علیهما) مسأله ساماندهی شئون این حوزه و احیای هویت تاریخی و علمی و منزلت اجتماعی و ملی آن با مقام معظم رهبری (حفظهالله) در میان گذاشته شد. آن زمان متنی به عنوان خطوط مشی فعالیت حوزه تهیه شد که در آن موضوع، احیای هویت و منزلت و ایجاد انسجام و توسعه زیرساختها و بهرهگیری از ظرفیت پایتخت و جلب همدلی و همراهی اعاظم علما مورد تأکید قرارگرفته بود. به هر حال حوزه تهران به تعبیر حضرت آقا ((حوزه عریق و پرپیشینه ای است)).

از سوی دیگر این نهاد، مهمترین نهاد علمی و فرهنگی عاصمه کشور به شمار میرود و ظرفیت های خاصی نیز در تهران به عنوان پایتخت وجود دارد که در هیچ یک از استان ها وجود ندارد. باید از این جهات کمال بهرهبرداری را برای مسائل معرفتی معنوی فراوان این کلانشهر به عمل آورد. ارتباط با مراجع و بزرگان می تواند به تقویت حوزه استان کمک کند. با توجه به این نکات دیدار پیگیری شد و بحمدالله صورت گرفت.

موضوع پیشنهاد ساماندهی حوزه تهران چه سالهایی بود؟

البته ما چند نوبت در گذشته نسبت به این موضوع اقدام کرده بودیم  اما این مورد که سه بزرگوار در جریان قرار گرفتند الان دقیقاً تاریخ آن را به یاد ندارم ولی در نیمه دوم دهه هشتاد بود. من با اشاره به این نکته خواستم بگویم این موضوع که ایشان اهتمام خاصی نسبت به حوزه تهران دارند پرپیشینه است. بعد از تشکیل شورا و تأسیس مرکز مدیریت استان، طبیعی بود که خدمت ایشان و مراجع دیگر مشرف می شدیم. لهذا پیش جمع اعضای شورای استان، ضمن دیدار با حضرات مراجع، خدمت رهبر معظم انقلاب هم رسیدیم.

همان مجموعه گزارشی که خدمت سایر مراجع داده شد و مسائل و مشکلاتی که وجود داشت و عنوان شد، خدمت ایشان هم مطرح شد. همانجا تقاضا کردیم اگر میسر است ایشان یک دیدار جامع و عمومی با حوزه تهران داشته باشند. این مطالبه عموم علما و مدرسین و طلاب را هم شفاهی و مکتوب پیگیری کردیم. تا اینکه این اواخر مجدداً خدمت ایشان مطرح کردیم و ایشان استقبال کردند.

علاوه بر این که همواره چه پیش از دوره رهبری و به طور مضاعف پس از رهبری، ایشان به امر فرهنگ به طور عام و شئون حوزه ها به طور خاص، اهتمام ویژه ای داشته اند، به لحاظ اهمیت روزافزون مسأله این اهتمام و توجه با شیبی شتابان روزافزون شده، رفته رفته جدی وجدیتر نیز می شود. نکته دیگر اینکه اگر مجموعه متفکران و مصلحانی که در موضوع حوزه سخن گفته باشند را به عدد انگشتان یکدست برسانیم، حتماً اینگونه است که یکی از آنها مقام معظم رهبری است؛ ایشان ازجمله متفکرانی هستند که طی نیم قرن گذشته آرای مهم و نظرات خاصی را در جهت تحول، ارتقا و انسجام حوزه مطرح کردند ولی به نظر میرسد در نوبت اخیر، علاوه بر این اهتمامی که ذاتاً به مسأله حوزه داشتند و دارند، نگرانی های جدیدی را در مسائل حوزه پیدا کرده اند. به هر حال اهمیتی که حوزه تهران به لحاظ تاریخی، ملی، اجتماعی، و فرهنگی در کنار دو سه حوزه مهم کشور دارد، طبیعی بود که ایشان چنین وقتی را به حوزه تهران اختصاص دهند.

این شکل از دیدار که حوزویان هم در جلسه ارائه نظر داشته باشند، پیشنهاد حوزه تهران بوده یا از طرف دفتر رهبری یا خود ایشان اینطور برنامه ریزی شد؟

اینکه حوزویان با ایشان دیدار و گفت وگو داشته باشند مثل دانشگاهیان، یک مطالبه چندین ساله یا چندین دهساله است. مقام های حوزوی میگفتند ایشان با بسیاری از اقشار دیدار دارند و با حوزه کمتر و میگفتند که ایشان مثلاً جلسه تشکیل میدهند با طبقات دانشگاهی و ساعتها افراد حرف میزنند و اظهارنظر میکنند و ایشان هم راهنمایی میکنند و به این بهانه حرف هایشان را مطرح می کنند ولی با حوزویان این برنامه، کمتر اتفاق می افتد. این زمینه ای بود که سبب شد جلسه به جای اینکه یک دیدار ساده عمومی باشد، برود به سمت «دیدار ـ نشست» که در آن بحث های محتوایی صورت گیرد و نظرات و دیدگاه های حضار مستقیم مطرح شود و ایشان هم در خصوص مطالباتی که طرح می شود و نظراتی که ارائه میگردد نظر بدهند و جمع را راهنمایی بفرمایند.

به نظرمیرسد هم توقع پیشینی بود، هم زمینه در دفتر بود به جهت این مطالبات و هم پیشنهاد ما. خب این اتفاق افتاد. ما دو نمونه از این جلسات را در گذشته داشتیم که یک بار نخبگان حوزه های قم و سایر استانها به تهران آمدند و چنین جلسه ای بود که تا ساعت ۱۰ شب طول کشید. یک دیدار دیگر هم بود که طی سفر رسمی اخیر ایشان به قم در سال ۸۹ اتفاق افتاد و در شبستان مسجد فیضیه برگزار شد که جلسه ای کم نظیر بود. باز این نوع از صرف وقت، حاکی از اهتمام خاص ایشان کلاً به حوزه ها و خاصه حوزه تهران است.

قبل از اینکه وارد ویژگی های محتوایی بشویم، ویژگی های دیگری به لحاظ صوری در این دیدار قابل توجه است؟

در روز دیدار عمومی، کمی قبل از اینکه آقا در حسینیه حضور پیدا کنند، یک دیدار محدودتری با وجوه علمای تهران برگزار شد که بیشتر اعاظم حضور داشتند که دیداری بسیار صمیمی بود و ایشان از یکایک به نام و مفصلاً احوالشان را پرسیدند و نکات ویژه ای را درباره برخی حضار بیان فرمودند. برخی از آقایان هم از فرصت استفاده کردند و نکاتی را که داشتند، با ایشان در میان گذاشتند. مختصری هم راجع به شأن این جمع بحث شد و ما از این جمع به پشتوانه های معنوی حوزه تهران تعبیر کردیم. ایشان در هر امری و ازجمله در حوزه، توجه ویژه ای به پیشکسوتان دارند.

اگر دیدارهایی نظیر این دیدار اتفاق افتاده من خودم دیدم که از سویی علاقه مند هستند، جوانترها مورد توجه قرار بگیرند و از آنها تفقد شود و از یکسو علاقه مندند به پیشکسوت ها که مراجعه شود و گفت وگو کنند. اگر در یک جمع بشود شخصیت ها و چهره های پیشکسوت را در کنار جوانترها قرار دهیم، این را ایشان میپسندند. این اتفاق جای دیگر هم افتاد. تعدادی از بزرگوارانی که در این جلسه حضور داشتند کسانی هستند که سابقه خیلی طولانی حوزه داری در تهران دارند و این توقع را داشتند. بعد از این دیدار هم بعضی هایشان اظهار کردند که بعد از سالهای سال خدمت در حوزه، این اولین باری بود که این اتفاق افتاد و برایشان شیرین بود.

 مسأله دیگری که شایان ذکر است اینکه معمولاً در این دیدارها پیشتر یک گزارش تفصیلی از عملکرد، سازمان و اقدامات و برنامه های دستگاه مربوط در آن دیدار ارائه میکنند ولی چنین تشریفاتی نبود. یعنی اینکه کتابچه ای که گزارش عملکرد حوزه تهران را ارائه کند، تنظیم نکرده بودیم و ذهن ایشان هم معطوف به مسائل سازمانی نبود. به نظر میآید بیش از این جهات، جهات محتوایی و به اصطلاح اهداف حوزه و رسالت حوزه و شأن روحانیت مورد توجه بود. شاید بشود گفت یکی از جهات خاص دیدار هم این بود که کسانی که در جلسه حضور داشتند شاید این را حس کرده باشند.

درمورد دستاوردها و برکات این دیدار بفرمایید و اینکه این دیدار و محتوایی که در آن مطرح شد چه برکاتی میتواند برای حوزه تهران داشته باشد؟

اولاً اینکه مجموعه حوزه یک استان، به محضر ایشان مشرف شوند، یک اتفاق کم و بیش بیسابقهای بود و این میتواند نشانه عنایت ایشان قلمداد شود. ثانیاً چنین دیداری، بیتردید می تواند آثار اجتماعی، روانی و مدیریتی درخوری داشته باشد. به هر حال اینکه رهبری، اقشار این حوزه را به حضور پذیرفتند، قهراً روحیه عوامل حوزه تهران را ارتقا بخشید.

چنانکه در بیان فلسفه ترتیب این دیدار عرض شد، ضرورت احیای هویت و منزلت حوزه تهران یک دغدغه دینی و فرهنگی دیرین مهم است.

ماقبل پهلوی ها حوزه تهران زنده ترین، پویاترین و پر نشاط ترین حوزه ایران بود، حتی از قم و مشهد هم پر رونق تر و قویتر بود؛ پس از انتخاب تهران به عنوان پایتخت با ساخت بناهای بزرگ و با ظرفیت، وجوه حکمی فقهی حوزه های اصلی و مهم کشور به تدریج به تهران منتقل شدند. کرسی های علمی قوی ای در زمینه فقه و فلسفه دائر شد. سیاست زوال حوزه از شاخصترین سیاست های ضد دینی و ضد فرهنگی رژیم پهلوی بود، آنها درصدد بودند به هر شکل ممکن به کلی حوزه ها را نابود کنند، حوزه تهران که در تیررسشان بود، با اعمال سیاست های جائرانه کلاً متلاشی شده بود. رضاخان بنا گذاشت تا کلاً حوزه را چه در قم، چه در تهران، چه در مشهد و چه در سایر بلاد نابود کند حتی پوشیدن لباس روحانی و تردد معمم درملأعام ممنوع شد. با این صراحت با حوزه مقابله میکردند و در مقام نابود کردن کلاً صنف روحانی و نهاد حوزه بودند. برای حوزه رقیب تراشی کردند، مدرسه معقول و منقول تأسیس کردند و فضلای حوزه را دعوت به کار کردند و غالباً آنها را از زی حوزوی و روحانی خارج کردند؛ در این دوره حوزه تهران نابود شد، پاره ای فعالیت های پراکنده و انگشت شمار مدرسه بی طرف باقی ماند.

یکی از جهات مهمی که ما در نظر داریم و احساس میکنیم آقا هم به این جهت اهتمام دارند این است که به عنوان یک مصلحت ملی باید کوشش کنیم هویت حوزه تهران را احیا کنیم و این هرگز به این معنا نیست که حوزه تهران رقیب حوزه های بزرگ دیگر قلمداد شود. نجف، قم و مشهد، جایگاه خودشان را دارند ولی چون حوزه تهران حوزه عریق و تأثیرگذاری است، باید با تدبیر و تلاش هویت حوزوی و منزلت ملی و نقش تعیین کننده فرهنگی و دینی خود را بازیابد. من تصور می کنم با این دیدار به این مهم کمک شد.

جهت دیگری که فکر میکنم مورد توجه ایشان هم بود و شاید تا حدی بتواند مؤثر باشد اینکه تهران عاصمه ام القرای جهان اسلام است و در حقیقت باید گفت آماج اصلی در تهاجم فرهنگی محسوب می شود و بیش از هر جا در معرض آسیب پذیری فرهنگی، فکری و معرفتی است. ما برای مقابله با تهاجم فرهنگی، آفات فرهنگی و آسیب های اجتماعی هیچ راه دیگری قابل قیاس با تقویت حوزه و حضور حوزویان و اهتمام حوزویان برای تقابل و مجاهده با این آفات و این خطرات و تهاجمات نداریم. ما اگر بخواهیم فرهنگ تهران را حفظ کنیم و نجات دهیم و با آسیب های اجتماعی مقابله کنیم در کنار دیگر اقداماتی که می کنیم، مؤثرترین و مهمترین اقدامی که باید صورت گیرد احیا، تقویت، توسعه و تعمیق حوزه ها است. ایشان در این دیدار به سه وظیفه از وظائف مهم روحانیت اشاره کردند، این همه جز با تقویت حوزه  که محل تربیت طلاب و کانون سازمانی روحانیت است میسر نمی شود.

درمورد برکات و تأثیرات این دیدار، نکته دیگری مدنظرتان هست؟

ما میخواستیم در این فرصت، حوزه تهران را به ایشان معرفی کنیم و تحولاتی را که در این مدت به همت دوستان رخ داده به اطلاع ایشان برسانیم و ایشان هم می خواستند ارزیابی از حوزه و فرایند امور آن داشته باشند که به نظر میرسد این اتفاق افتاد و به طور طبیعی هم اتفاق افتاد و صورت تصنعی نداشت. اینکه ایشان در خلال سخنان خود سه بار اظهار رضایت کردند: در آغاز صحبتشان با این تعبیر که خیلی جلسه خوبی بود و در وسط صحبت و در پایان صحبت هایشان هم، به صراحت و با تأکید اظهار خرسندی فرمودند، نشان میدهد فی الجمله ایشان از نتیجه جلسه راضی هستند هرچند که نه ما و قهراً ایشان این جلسه و دیدار را در حد کمال نیافتند. به هر حال این فرصت هم به وجود آمد که ایشان شناخت بیشتری از حوزه تهران پیدا کنند.

نکته دیگری که شاید بتوان گفت این بود که برای ایشان منکشف شد حوزه تهران، یک حوزه انقلابی است و فضای جلسه یکپارچه شوروحال خاصی داشت. برای خود ما هم که فرزند این حوزه ایم، اینجا طلبه شدیم و بعد قم رفتیم و ده ها سال است در این حوزه تهران تدریس و مدیریت می کنیم، صحنه هایی پیش آمد که اعتقاد و ایمان و شناختمان از حوزه تهران افزایش پیدا کرد. ماقبل از اینکه این دیدار برگزار شود با اصناف مختلف ارکان انسانی حوزه تهران، با مدیران جداگانه، با مدرسان جداگانه، با طلاب جداگانه جلسه داشتیم و اظهارات موجود در این جلسات خیلی خوب نشان داد که رویکردها و جهت گیری ها چگونه است و ازجمله جهت گیری ها، همین حس و موضع انقلابی داشتن مدیران، مدرسان و طلاب بود. از این جهت خیلی خوشحال شدیم. از لوازم انقلابی بودن در حوزه تحولگرایی است این هم برای ما بیشتر آشکار شد. در عین حال ما ارشادات بسیاری را دریافتیم و اشارات بسیاری در بیانات. این ارشادات و اشارات را  انشاالله پی خواهیم گرفت که قطعاً موجب ارتقا، تحول، تثبیت و تشخص حوزه تهران خواهد شد.

این دیدار با همه ویژگی ها و برکاتی که داشت و حضرتعالی به برخی اشاره فرمودید، انتقاداتی را هم در پی داشت و خصوصاً در فضای مجازی، انتقادات تندی نسبت به عملکرد حوزه تهران در مدیریت این دیدار، مطرح شد. با توجه به اینکه تا الان، حوزه تهران، تحلیل و تبیین خود را از این دیدار مطرح نکرده، اگر موافق باشید به برخی از این انتقادات بپردازیم.

بله، قطعاً موافقم. اولاً عرض شود انتقادات و کسانی که منتقدانه به این اتفاق بزرگ نگاه کرده اند، یکسان و یکدست نیستند. عده ای از سر دلسوزی و مشفقانه به اتفاق بسیار بزرگی که رخ داد و فرصتی که به دست آمد نگاه می کنند و نکاتی را مطرح می کنند و بعضی دیگر ممکن است که احیاناً هرچند کم باشند از سر غرض و با سوء نیت نکاتی را گفته باشند. بعضی از دوستان هم در جریان متن قضیه نیستند که بعضی از نکات را مطرح می فرمایند و تصور می کنند نکات آنها یا مغفول بوده و ما در نظر نداشتیم، حتی بعضی موارد اتفاق افتاده ولی چون از آن مطلع نیستند می گویند کاش چنین بود و چنان می شد. چه بسا کسانی که در دیدار حاضر نبودند یا حتی برخی از افراد حاضر بودند اما یادشان رفته که فلان مطلب گفته شد باز میگویند چرا این نکته را نگفتید؟

برخی از توقعات هم هست که این توقعات بجا نیست؛ یعنی خیال می کنند ما باید تمام مشکلات را در این جلسه حل می کردیم یا شأن این جلسه این نوع مطالب هم بود. مطرح کننده چنین مطالبی، بیشتر جوان ترها هستند. طبیعی هم هست، جوان هستند، تحول خواه هستند، نواندیش هستند. بسیار خوب است و مایه دلگرمی ما می شود که می بینیم نسل جدید حوزه توقعات زنده و پویایی دارد ولو اینکه احیاناً برخی از توقعات، صحیح نباشد که مهم نیست. نفس اینکه طلبه ای از سر دلسوزی نکات را مطرح کند، خیلی با ارزش است.

یکی از انتقادات این بود که حدود هفتاد درصد مسائلی که مطرح شد در خصوص مساله معیشت طلاب بود و به مباحث مهمتر و کلیدی تر خیلی کمتر پرداخته شد. آیا اینطور بوده است؟

این افراد، چگونه درصدگیری کردند؟ اصلاً اینگونه نیست. مشکلات معیشتی از زبان برخی از مدرسین عنوان شد ولی فراوانی نداشت. درصد پایینی از نکاتی که گفته شد مربوط به موضوع معیشت بود. سرّ این قضیه در این است که کلاً حوزه ها و طلاب عموماً زیر خط فقر زندگی میکنند و حق دارند چنین مطالبی را بگویند و آنچنان که در بیرون درباره زندگی طلبه تصور می کنند و توهمی که برخی از اقشار ناآگاه از وضع معیشتی روحانیون و طلاب دارند، واقعی نیست. چون خیلی از مردم ما که مباشر و معاشر با مدرسین و طلاب حوزه نیستند از دور تعدادی از معممین را می بینند که جزو مقامات هستند و اینها خانه و خور و احیاناً خدم و حشم دارند، خیال میکنند عموم روحانیون اینگونه هستند. درصد افراد برخوردار در صنف روحانیت، بسیار ناچیز است. شاید این گروه زیر ده درصدند. این در حالی است که به لحاظ کمی مثلاً فرض کنید حدود ۱۵ هزار مدرس شاغل به تدریس و ۱۵۰ هزار طلبه برادر و خواهر شاغل به تحصیل و تدریس در سطح کشور داریم که اکثریتشان زیر خط فقر هستند. هرچند ممکن است بین اینها اقلیتی باشند که به اعتبار اینکه پدرانشان متمکن هستند، مشکل اقتصادی نداشته باشند.

پس اگر حتی درصدی ولو اندک از سخنان راجع معیشت طلبه و سخت افزار حوزه مطرح شده، کاملاً طبیعی و به حق بوده. افراد حق داشتند در فضای آزادی که در جلسه بود مطالبشان را بگویند. به هر حال طلاب یا مدرسین وقتی با رهبر معظم انقلاب که ولی امر است و پدر ملت است و پدر و پناه مادی و معنوی حوزویان است مواجه شدند به طور طبیعی بسیاری از مشکلات را می گویند و در خلال آن مشکلات معیشتی را هم مطرح می کنند. ضمن اینکه بعضی از دوستان ما به این نکات مایل نبودند ولی ما بنا نداشتیم منع کنیم.

تأکید دفتر هم بر همین بود که بگذارید طلبه ها و مدرسین مطالبی را که دارند در این فرصتی که پیش آمده به طور طبیعی خدمت آقا بگویند و ما هم نمی توانستیم بگوییم این را بگویید و آن را نگویید. پیشنهادهایی داشتیم که یک جمع بندی از نظرات مدرسین تهران شده، چون با مدرسین جلسه شده بود، که چه نکاتی خوب است گفته شود؟ با مدیران هم به طور جداگانه و با طلبه ها هم جلسه جداگانه تشکیل شده بود. اینها جمع شده بود، دسته بندی شده بود به سخنرانان پیشنهاد شده بود که اینها مطالبی خوب است که گفته شود که بسیاری از آنها گفته نشد و بسیاری را ما مایل نبودیم و گاهی توصیه میکردیم گفته نشود که گفته شد. این مقتضای جلسه آزادی بود که در خدمت ایشان تشکیل شد و معمولاً خود ایشان هم مایل اند که جلسات اینگونه برگزار شود.

ممکن است برخی از نکات گفته شده که بجا نبوده و مطالب دیگری که اولویت داشت، اهمیت بیشتری داشت، آنها گفته نشد که ما مایل بودیم گفته شود. ولی اینها طبیعی است. مهم این است که ما در آن کسر و انکسار نهایی، برآیند را ببینیم که این دیدار، برای آینده حوزه تهران، بسیار پربرکت و راه گشا بود.

نکته دیگری که خیلی برجسته شده، این است که مطالب بیان شده در محضر رهبری، اعتراض ایشان را هم برانگیخته و ایشان فرموده اند اینها وظیفه خود شماست و ربطی به من ندارد و نمی توانم در این عرصه ها ورود کنم.

برداشت ما از جلسه و فی الجمله فهم ما از رویه و رفتار آقا در چنین مجامعی، غیر این است. ما تصورمان این است که هرچند ایشان برخی از مطالب را گفتند کار شماهاست یا این مطالب کار من نیست ولی به این معنا نیست که این حرف ها را بیجا گفتید. فهم ما این است که در قسمت هایی که ایشان می فرمودند به شما مربوط می شود و بروید حل کنید، میخواستند در واقع یک نوع تقویت مسوولان را کرده باشند، یک نوع مسوولان را به توان و ظرفیتشان توجه بدهند. این کار را شما می توانید انجام دهید. چرا انجام نمی دهید؟ یعنی ما برداشتمان منفی نیست که ایشان گفته باشند مطالب بیربط و دون شأن عنوان شد بلکه ما تصور می کنیم ایشان گفته باشند اینها کارهایی است که از خود شما هم برمیآید پس وارد شوید و خودتان پیش بروید.

درواقع تأیید کردند؟

بله. در مجموع وقتی ایشان تأکید می کنند: بسیار مطالب خوبی گفته شد خیلی از مطالبی را که میخواستم بگویم شما گفتید، نشان می دهد این حرف ها درست بوده. در عین حال هم نمی شود انکار کرد که برخی از نکات، ضرورت نداشت گفته شود. ولی نمی شد جلوی افراد را گرفت. برداشت ما این است که این طرز بیان ایشان، لااقل ملتفت کردن مسوولان بود که خیلی از مسائل را نباید منتظر من و مراجع دیگر و مقامات باشید. کار تخصصی شماست و خودتان آنها را حل کنید.

یکی دیگر از مسائلی که مورد انتقاد قرار گرفته، اینکه مدیریت حوزه به تجملگرایی و مدیریت فانتزی سوگیری دارد. پاسخ حضرتعالی چیست؟

وقتی عرض می کنیم امروز، اکثر طلاب زیر خط فقر زندگی می کنند، نه فقط اشخاص طلاب، بلکه حوزه زیر خط فقر است. در مورد خصوص تهران هم می توان ادعا کرد که حوزه تهران از لحاظ سطح معیشتی و امکانات و منابع لازم برای فعالیت در مقایسه با دیگر حوزه های کشور، در ردیف نازلترین هاست. اگر کسی بیاید منصفانه وضعیت فیزیکی امکانات و تجهیزات و ظرفیت و شرایط سخت افزاری حوزه تهران را با اکثر حوزه های استانها مقایسه کند حوزه تهران فقیرتر است.

برآورد ما این است که در حوزه تهران، باید صدوپنجاه هزار طلبه پرورش داده شود تا نیاز وسیع فرهنگی، معنوی و دینی پایتخت را با ده میلیون نفر جمعیت، جوابگو باشد. شما می خواهید صدوپنجاه هزار طلبه را مدیریت کنید. در این فضا با این ظرفیتی که ارث دوره قجرها از دویست سال قبل مانده، ساختمان های فرسوده، کوچک، تاریک، هیچگونه امکاناتی ندارند. جالب است بدانید مجموع متراژ  و مساحت مدارس علمیه تهران روی هم به اندازه یک دانشگاه متوسط بخش خصوصی هم نیست.

در چنین شرایطی، اصلاً اینکه حوزه تهران امکانات مجلل و فانتزی داشته باشد یا حتی آرزو کند، یک توهم است. مثل این است که بگوییم کپرنشینان فلان منطقه ساخت کاخ و زندگی اشرافی در سر می پزند، خنده دار است. این برداشت ناشی از این مزاحی است که حضرت آقا فرمودند. چون این نکته را ما مکرر خدمت ایشان مطرح کرده بودیم و در جریان بودند. بنده عرض کردم ما برای اجابت نیازهای عظیم تهران ظرفیتی نداریم، حوزه تهران مرکزیتی ندارد، یک وقت میهمانی بیاید و بخواهیم برویم حوزه تهران را نشان دهیم، اصلاً مکانی و مرکزی نیست که نشان ایشان دهیم.

 به اصطلاح و به مزاح عبارتی ایشان فرمودند گفتند شوخی اش این است که ببریم همین بیغوله ها را نشانشان بدهیم و بگوییم بزرگان ما از چنین فضاهایی برخاسته اند. این نکته ای که ایشان فرمودند این مزاحی بود که خواستند با طلبه ها داشته باشند و این به این معنا نیست که برداشت بشود که مدیران مدارس تهران درصدد این بودند که مدارس و مراکز مجلل بسازند. وقتی در زیر خط فقرند اگر چنین توقعی داشته باشد به شوخی نزدیکتر است. مضافاً که اصل رویکرد اشرافیگری در هر شرایط، غلط است و با روح و جوهر تحصیل حوزوی نمی سازد.

زندگی شخصی اعضای شورای حوزه تهران و مدیران ما هم کاملاً دور از این قضیه است و زندگی ساده ای دارند. حتی بعضی از دوستانمان در شورا و مدیریت، بعد از گذشت دهه ها، هنوز مستأجر هستند. خود دوستان ما چنین روحیه ای ندارند اصولاً یعنی هیچکدام از همکاران ما در تشکیلات استان تهران از امکانات متعارف مناسبی در شأن و عرف خودشان برخوردار نیستند و چنین برداشتی قطعاً منصفانه نیست.

 

لازم به ذکر است گفت و گویی که ملاحظه کردید توسط روزنامه صبح نو با آیت الله رشاد انجام و در این روزنامه منتشر شده است.