به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در ابتدای این نشست تخصصی دبیر اجرایی قطب فلسفه دین حجت الاسلام والمسلمین رستگار ضمن عرض خیر مقدم به حضار جلسه و معرفی اساتید و آثار علمی ایشان گفت: اگر بر اساس کریمه«فطره الله التی فطر الناس علیها» دین باوری در انسانها امری فطری و وجدانی است علت خدا گریزی برخی افراد چیست و چگونه است که عده ای گرایش به دین ندارند یا گرایش آنان به دین کم است؟
وی ضمن اشاره به روایت امام صادق علیه السلام که فطرت در آیه کریمه : «فطره الله التی فطر الناس علیها» را فطرت توحید معرفی نموده گفت: اگر انسان سیر حرکت خود را براساس همان گرایش فطری قرار دهد، به طور طبیعی هیچ گاه نه تنها از دین دور نمیشود بلکه روز به روز دین مداری او تقویت میشود اما بر اثر بروز و ظهور موانعی چه بسا حجاب یا حجبی روی این گرایش فطری را بپوشاند، در چنین شرایطی دیگر گرایش فطری تلالو و تجلی خارجی نخواهد داشت و چنین افرادی نه تنها دین محور نبوده بلکه با هرگونه آموزههای دینی و وحیانی مقابله نموده و اصطلاحا خداگریز خواهند بود. چنانچه در روایتی آمده است که هر کسی براساس فطرت الهی خود آفریده میشود، اما در اثر تربیت پدر و مادر خود یهودی، مسیحی یا مجوس میشود. بنابراین اگر انسان در مسائل دین شناسی به گونه افقی بیندیشد و همه مسائل را براساس روال مادی و عادی تبیین کند و منطقه ادراک و اندیشه او خیال و وهم باشد، یا هرگز گرایش به دین نداشته یا گرایش او کمتر است. از این رو، ممکن است این نوع دین داری زوال پذیر باشد.
در ادامه این نشست دکتر کافی توضیحی پیرامون عنوان نشست ارائه داد و گفت: مراد از کلمه «غیر معرفتی» در عنوان این نشست معنای عامی است که شامل دو معنا می شود یکی از آن دو، معنای روانشناسی است و مراد از آن عوامل غیر معرفتی شخصیت انسان می باشند زیرا روانشناسی ساحت انسان را به ۵ قسم تقسیم می نماید که سه ساحت آن درونی و دو ساحت آن بیرونی است. ساحات درونی افراد بینشها و گرایشها و اراده و ساحت بیرونی وی اعم از گفتار و رفتار است. از این ۵ ساحت، ساحت بینشها معرفتی تلقی می شود و آن اعم از یقین و شک و ظن و حدس و تخمین و برآورد و استدلال می باشد. ساحت گرایشها نیز شامل تمامی هیجانات و عواطف و احساسات انسان می شوند. وساحت اراده نیز شامل آرمانها و اهداف و انگیزه های انسان می باشد. لذا مراد از عوامل غیرمعرفتی خدا گریزی می تواند عوامل احساسی و هیجانی و یا ارادی باشد.
معنای دوم عوامل غیر معرفتی، عوامل غیر درونی است یعنی عواملی که از بیرون بر گرایش و بینش و اراده انسان تاثیر گذار است که مسائلی همچون مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را شامل میشود.
عضو هیات علمی دانشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: درست است که عوامل بیرونی بر خداگریزی انسانها موثرند اما این عوامل به طور مستقیم تاثیر گذار نیستند. بلکه عوامل بیرونی همجون رفتار ناشایست دینداران بر ساحات درونی انسان تاثیر نامطلوب گذاشته و آن سبب خداگریزی انسان می شود. به عبارت دیگر عوامل روانشناختی به طور مستقیم باعث افزایش دینداری یا دین گریزی می شوند اما عوامل اجتماعی با واسطه عوامل درونی باعث افزایش یا کاهش دین داری میشوند لذا اگر ایمان و اراده کسی قوی باشد عوامل بیرونی نمیتواند زیاد تاثیر گذار باشد.
دکتر مجید کافی گفت: نکته دیگر این است که دین داری یا دین گریزی یک فرایند است نه اینکه پدیده ای لحظه ای باشد.بدین معنا که انسان در مقاطع مختلف زندگی ممکن است گرایش او به دین زیاد و در مقطعی دیگر گرایش کمی نسبت به دین داشته باشد. مثلا در ماه مبارک رمضان گرایش انسان به دین داری بیشتر می شود. لذا اگر انسان در مقطعی خداگریز یا خداخواه شد بدین معنا نیست که این حال، همیشگی باشد بلکه این فرایندی است که قابل کاهش و یا ازدیاد می باشد از این روی نیاز به مراقبت شدید دارد.
دکتر مجید کافی در ادامه یکی از عوامل معرفتی خدا گریزی را غفلت دانسته و گفت: غفلت به معنای عدم توجه به علم است و این یکی از عوامل معرفتی خداگریزی است. در روایتی از رسول اکرم ص آمده است: اما علمت ان الله یطاع بالعلم, و یعبد بالعلم و خیر الدنیا و الخره مع العلم, و شرالدنیا و الاخره مع الجهل. یعنی آیا دانسته ای که اطاعت و عبادت خدا نیز به علم است, و نیکی دنیا و آخرت باعلم است و شر دنیا و آخرت با جهل و نادانی. معلوم میشود خداگریزی بخاطر عدم نداشتن و غفلت کردن است. عوامل غفلت نیز اعم از وسوسه و اشتغال گناهان و ضعف بینشی و همنشینی با غافلان و اشتغال به دنیا می باشد که در روایت آمده است: حب الدنیا راس کل الخطیئه.
وی در ادامه شهوت و عدم اراده را از جمله عوامل غیر معرفتی خداگریزی دانسته و افزود: شهوت یکی از عوامل غیر معرفتی خداگریزی انسان است که در هر طیفی از افراد جامعه یکی از انواع شهوت غالب است. همچنین عدم اراده یکی از عوامل غیر معرفتی خداگریزی است. ساحت اراده قویتر از ساحت گرایشها و بینشهای انسان است. اما عوامل عدم اراده یکی عدم شناخت و دیگری تضاد بینشها و گرایشات افراد (تضاد درونی) و دیگری تضاد ساحتهای بیرونی و درونی افراد(تضاد بیرونی) است. به عنوان مثال ما سه عامل اجتماعی برای معرفت افزایی افراد داریم که عبارتند از خانواده و مدرسه و رسانه که ممکن است در خانواده و یا مدرسه مطلبی به فرزند یا دانش آموز آموزش داده شود که مغایر با آموزه های رسانه باشد. این تضاد در آموزش باعث گریز از دین میشود.
وی گفت: یکی از عوامل غیر معرفتی خداگریزی چینش ساختارهای اجتماعی است که موجب دروغگویی و در نهایت دین گریزی افراد میشود. خداوند در قرآن کریم فرموده است: إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَهُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَـئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرً(النساء/۹۷) یعنی همانا کسانى که فرشتگان آنها را در حالى که ستمکار نفس خویشند قبض روح مىکنند (به آنها) گویند: در چه (حالى از نظر دین) بودید؟ گویند: ما در زمین مستضعف بودیم (ناتوان شده در جنبه ایمان و عمل). فرشتگان گویند: آیا زمین خداوند وسیع نبود تا در آن (از محیط کفر به محیط اسلام) مهاجرت کنید؟! پس آنان جایگاهشان جهنم است و آن بد جاى بازگشتى است. مراد از مستضعف در آیه کریمه یعنی کسانی که تحت الزامهای ساختاری جامعه قرار گرفته و موجب ضعف و انجام گناهان ایشان می شود لذا ملائکه به ایشان می فرمایند مگر زمین خداوند واسع نبود که از آن منطقه و ساختار خارج شوید.
در ادامه دکتر سید محمد علی دیباجی به ایراد سخن پرداخته و گفت: انسان ها بر اساس آیات زیادی همچون «فطر الله التی فطر الناس علیها» و آیه شریفه «قضی ربک الاتعبد الا ایاک» ذاتا خدا باورند و خدا گریزی به دلیل علل و عواملی عارضی است.
وی با اشاره به موضوع عرفان گفت: موضوع عرفان حقیقی توحید و موحد است یعنی عارف به اصل توحید می پردازد و اینک موحد کیست. اما عرفان های نوظهور هر دو را تحریف و مخدوش کرده اند.
وی افزود: در برخی منابع مانند کتاب جامعه شناسی دین آمده که سال ۲۰۱۲ سال انفجار فرقه ها است یعنی اسامی آنها بسیار زیاد است تا جایی که گفته شده در سال ۲۰۱۲ در آمریکا ۳۵۰۰ فرقه شناخته شد و در ایران ۱۰۰۰ فرقه موجود می باشد و این آمار بسیار بالا یی است که خطر را به ما گوشزد می کند.
دکتر دیباجی در خصوص گستردگی عناوین عرفان های نوپدیدگفت: در کتب مختلف با عناوین بسیاری در مورد عرفانهای نوظهور آشنا می شویم که برخی از این عناوین عبارتند از : عرفان های کاذب،عرفانهای پوچ ، عرفانهای منسوخ، عرفان های مادی، عرفان های نوگرا، ادیان نوگرا، ادیان بدیل، جنبشهای نوین دینی، جنبشهای معنوی و جنبش های نومتافیزیکی.
وی گفت : عنوان کلی که برای عرفانهای نوظهور در متون لاتین انتخاب کرده اند در ورژن قدیم یعنی دو صده قبل به صورت calt نوشته می شد ولی امروزه به صورت cult نوشته می شود که به فرقه یا نحله قابل ترجمه است اگر چه بین فرقه و نحله فرق اندکی نیز وجود دارد.
وی در خصوص تقسیم بندی عرفان های نوپدید گفت: عرفان های نوپدید از منظر های مختلفی قابل تقسیم می باشند . از جمله از جهت جغرافیایی: مانند عرفان های شرقی مثل سای بابا که هندی است و عرفان های غربی مثل وین دایر که آمریکائی است.
همچنین این عرفان ها از جهت دینی ( مفهوم عام دینی) قابل تقسیم می باشند مانند هندی(اشو) و مسیحی(کوئیلو) و یهودی(اکنکار)
گاهی نیز از این تقسیم بندی از منظر موضوعی است که یا علمی و شبه علمی می باشد مثل یوگای مدرن و یا سیاسی علمی است مثل ستینسیم و یا دینی علمی است مثل عرفان حلقه و یا سرخپوستی علمی است مثل کارلوس کاساندا. اگر چه این تقسیم بندی ها فاقد دقت لازم است و منجر به تداخل ملاکها و تقسیم بندی ها می شود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: رویکردها به شناخت نحله ها و فرقه ها اعم از ژورنالیستی، سیاسی-امنیتی، فرهنگی-انتقادی، جامعه شناختی، روانشناختی، فلسفی و حکمی می باشد که از این میان رویکرد فلسفی و حکمی از همه بهتر است.
دکتر دیباجی گفت: موضوع عرفانهای نوپدپد به طور کلی دوچیز است: انسان و دیگری جهان.گاهی نیز خدا را مطرح می کنند و گاهی مطرح نمی کنند مثلا عرفان یهودی اکنکار که در برخی مواضع خود خدا را به شکل ملموس مطرح می کنند و قائلند که صفات خداوند متضاد می باشد که البته این مفهوم تضاد با آن تضادی که ما در اسماء و صفات خداوند قائلیم متفاوت می باشد. و یا اشو معتقد است که باید به اتحاد رسید و منظور وی اتحاد جنس زن و مرد نامحرم بدون هیچ محدودیتی میباشد که از این طریق معتقد است می توان به خدا راه یافت و این تحریف در خداپرستی می باشد.
عضو محترم هیات علمی دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود به علل وجودآمدن عرفان های نوپدید اشاره نموده و گفت رسانه هاو شبکه های اجتماعی یکی از راه های ترویج عرفان های نوپدید است که به وفور قابل دسترسی می باشند.
وی گفت: عرفان های نوظهور یک عکس العمل نسبت به دنیای مدرن است یعنی یک نوع پست مدرنیسم می باشد زیرا دنیای مدرنیسم یک دنیای خشک و بی روح و خالی از خدا بوده است و ایشان می خواستند به مواضع قبلی خود بازگردند چراکه معارف دینی در غرب کافی نبوده است و دین مسیحیت و یهود آن طوری که ارائه می شود جوانان را نمی تواند سیراب کند
دکتر دیباجی گفت: بنیاد مسیری که فلسفه غرب از زمان دکارت به بعد رفته است بر متافیزیک ستیزی و اومانیسم است اگرچه در مقابل این متافیزیک ستیزی یک واکنش فلسفی هم به وجود آمده که تحت عنوان فراروانشناسی می باشد و بین روانشناختی و فراروانشناختی فرق وجود دارد. برخی بحث فراروانشناسی را یک پدیده مطرود میدانند در حالی که این طور نمی باشد و خیلی به ما نزدیک می باشد که تحت عنوان نبوات در فلسفه اسلامی و حکمت مطرح شده است.
در پایان نیز سوالاتی از ناحیه اساتید و دانشجویان وطلاب حاضر در نشست مطرح گردید که دکتر کافی و دکتر دیباجی بدانها پاسخ گفتند.
لازم به ذکر است این نشست علمی در روز ۵ شنبه ۴ تیر ماه ۱۳۹۴ با همکاری جامعه المصطفی العالمیه در مرکز آموزشی پژوهشی بنت الهدی با حضور اساتید و دانشجویان و طلاب گرامی برگزار گردید.