به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، در گفت و گو با حجت الاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت پور، نویسنده «تفسیر تنزیلی (به ترتیب نزول)» اثر شایسته تقدیر شانزدهمین همایش کتاب سال حوزه، به بررسی مبانی این روش تفسیری و تفاوت آن با دیگر روشهای تفسیری رائج و نقش آن در مهندسی فرهنگی کشور پرداخته است.متن کامل این مصاحبه در زیل آمده است
سوال :در ابتدا درباره اثر خود که به عنوان اثر شایسته تقدیر شناخته شده است و جایگاه روش تفسیر تنزیلی درصدراسلام اشارهای داشته باشید؟
جواب : این کتاب «تفسیر تنزیلی: مبانی، اصول، قوائد و فوائد»، مجموعهای از مباحث نظری است که به سبک تفسیر به ترتیب نزول قرآن کریم توجه دارد. سبک تفسیر به ترتیب نزول، ریشه دیرینهای در خود نزول قرآن دارد؛ به این معنی که همسو با نزول قرآن و اقدام پیامبر – صلی الله علیه و آله – در تبیین و تفسیر آیات است. نبی مکرم اسلام – صلی الله علیه و آله – به همان ترتیبی که آیات و سورههای قرآن بر ایشان نازل میشد، آنها را برای مردم تلاوت کرده، توضیح میدادند. بعد از گردآوری این کتاب آسمانی با ترتیب دیگری چیده شده بود، تفسیرنگاری یا تفسیرگویی به سبکهای دیگری صورت گرفت. آنچه امروز به عنوان ترتیبی در جامعه مطرح است، به عنوان مرسومترین، سبک مصحف رسمی که از سوره حمد شروع شده و به سوره ناس ختم میگردد، میباشد.
از حدود یک قرن گذشته رویکرد متفاوتی در سبک ترتیبی به وجود آمد و برخی مفسران [کارشان] متکی به مصحفی منسوب به حضرت علی – علیه السلام – بود و گزارشی که نشان میداد تفسیر حضرت علی – علیه السلام – به ترتیب نزول بوده، لذا مسأله تفسیر به ترتیب نزول را مطرح کردند. تفسیر «بیان المعانی»، نخستین تفسیر به ترتیب نزولی است که در دوره معاصر نوشته شدو کارهای علمی و پژوهشی فراوانی درباره آن صورت گرفت. بعد از آن، “محمد عزت” از مبارزین فلسطینی نیز تفسیری از قرآن به ترتیب نزول منتشر کرد و بعد از او دو تفسیر دیگر مجدداً از سوی اهل سنت منتشر گردید. در میان شیعیان هم مفسرانی در این عرصه وارد شدند که بیشتر تحت تأثیر شرقشناسان عمل کردند. با این توضیحات، احساس کردم که سبک مذکور از نظر ساختاری، سازماندهی نشده و تنها به دلیل علاقه ابتدایی نسبت به روش تفسیری آن مورد توجه قرار گرفته و این سبک تفسیری، کارآمدی فراوانی دارد، لذا نخستین کار لازم، بررسی مباحث نظری از نظر حدود، ثغور و فاصله با برخی از شیوههایی است که در این سبک مطرح میشود. در همین زمینه باید معلوم شود که در این سبک تفسیری، به دنبال چه بوده و چه انتظاری از تفسیر به ترتیب نزول داریم؟ چگونه میتوان هویت این سبک را به اوج رساند و کارآمدی آن را مطرح نمود؟
مرحوم آیت الله معرفت در کتاب «التفسیر والمفسرون» خود در انتهای جلد دوم، وقتی روشهای تفسیری معاصر را بررسی میکند، در تفسیر قرآن، به ترتیب نزول هم اشاره کرده؛ وی در این بخش از کتاب خود بیان داشته که در این روش تفسیری، سه تفسیر نگاشته شده؛ البته این تفاسیری که میبینیم، دردی را دوا نکرده، مشکلی را حل نمیکند. من نیز با نظر وی موافق هستم؛ چراکه تقریباً در سورهها جابجایی اتفاق افتاد و تلاش مفسر این نبود که با تغییر و جابجایی، مفاهیم و اهداف جدیدی را ورای آن ارائه کند، در حالی که در تغییر روش، بایستی روش تفسیری این گونه باشد. یعنی اگر ما به دنبال تغییر سبک هستیم، باید سبک جدید، پیام داشته و مفید باشد، در غیر این صورت، صرف جابهجایی لزومی ندارد. برای مثال، ما در فقه، ۵۲ باب داریم که از اجتهاد و تقلید شروع، به حدود و دیات ختم میشود؛ حال کسی بیاید و بگوید من اول اجتماعیات را قرار میدهم، بعد فردیات و…، باید دید آیا این جابهجایی فایدهای هم دارد؟
بنابراین، مباحث نظری مربوط به این سبک را باید در ابتدا بررسی کرد. در این راستا، پیشفرضهای ورود به سبک مذکور، روشها، ضوابط، پایهها، اصول، باید و نبایدهایی را که در هنگام تفسیرنگاری در این سبک رعایت کنیم، تا دریافت ما کامل شود. در همین زمینه، کتاب «اصول تحول فرهنگی با توجه به نزول تدریجی قرآن» را که از سوی انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی منتشر شد تألیف کردم. در این کتاب، توضیح داده شده اگر بپذیریم قرآن متنی برای فرهنگسازی است، باید برای تحقق آن بپذیریم که مطالعه قسمتی از قرآن صرف نظر از کیفیت نزول تدریجی، شیوه فرهنگسازی را در اختیار ما نمیگذارد و برای این کار، باید به نزول تدریجی قرآن توجه کنیم. پس از انتشار این کتاب، در طی چند سال مباحث نظری پیرامون سبک مذکور مطرح شد، نشستهای زیادی نیز برگزار و مقالههایی درباره آن از سوی اساتید و پژوهشگران نوشته شد؛ به نوعی بارش فکری و درگیری فرهنگی – اجتماعی شکل گرفت. بنده هم موافق این جریانِ به وجود آمده بودم که با دامن زدن به این مسأله، آنچه درباره این روش تفسیری در ذهن اهالی فرهنگ است، مطرح گردد، تا گرهها شناسایی و باز شود. در همین راستا تلاش شده تا مجموعه این گرهها و دغدغهها در «تفسیر تنزیلی: مبانی، اصول، قواعد، و فوائد» بررسی و پاسخ داده شود.
سوال : درباره روش تفسیری تنزیلی و تفاوتش با تفسیرهای دیگر بگویید؟
جواب : در این کتاب، مبانی تفسیرتنزیلی مطرح شد. یک مبنا این است که روش، مشروع است یا نه؟ اگر مشروعیت سبکی مشخص گردد، بار بزرگی برداشته شده است. در این کتاب، توضیح داده میشود پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – خودشان اینگونه عمل میکردند؛ آیاتی که بر وجود مبارک ایشان نازل میشد را برای مردم میخواندند و اصولاً بر اساس سیره و سنت پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله -، قرائت آیات و سپس تفسیر آنها، به ترتیب نزول بوده و سبکهای دیگر، چنین پایهای از مشروعیت را ندارند.
همچنین پیامبر – صلی الله علیه و آله – به حضرت علی – علیه السلام – مصحفی را که تفسیر بود، تعلیم میدادند و حضرت نیز مکتوب میکردند. این مصحف، روزنگار بود؛ یعنی هر روز، هر تعداد آیه که نازل میشد، توسط امیرالمومنین – علیه السلام – نوشته و به قلم ایشان توسط پیامبر – صلی الله علیه و آله – شرح داده میشد و روایات نیز بر روزنگار بودن آیات اصرار دارد که همین روزنگار بودن آیات قرآن کریم نشان از ترتیب نزول دارد.
گاهی خود اهل بیت- علیهم السلام – به روایاتی در ترتیب نزول استناد میکردند و برخی نگرانیهای فقهی و معرفتی را در پرتو ترتیب نزول حل میکردند که این آیه ناسخ آیه دیگری است و… .
برای مشروعیت، همین کافی است که لازم نیست مرادهای خداوند متعال را در این سیر ببینیم؛ گاهی کار موضوعی میکنیم و آیات را از سیاق درمیآوریم؛ حالا کسی سوال کند که پیامبر – صلی الله علیه و آله – چگونه جامعه زمان خود را تغییر داد – صرف نظر از این که در حال حاضر قرآنی که ما در محضرش هستیم با چه ترتیبی جمع شده – باید ببینیم پیامبر – صلی الله علیه و آله – چه کرد؟ عمل پیامبر – صلی الله علیه و آله- مستند به قرآن بود، «الَر کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ»؛ ما این کتاب را در اختیار تو قرار دادیم تا مردم را از ظلمات به سوی نور خارج کنید. بنابراین، فرآیند این قرآن، مدیریت خروج از ظلمات به سوی نور است. اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم، چارهای نداریم جز اینکه به ترتیب نزول مراجعه کنیم. در واقع، اینها مبانی مشروعیت کار بود.
سوال : مفسران واندیشمندان علوم قرآنی نسبت به ترتیب وچینش سورهها چند دسته هستند و چه دیدگاهی دارند؟
جواب : به نظر میرسد دانشمندان علوم قرآنی درباره ترتیب و چینش سورهها دونظریه دارند دیدگاه نخست.، مربوط به اجماع دانشمندان علوم قرآنی و تفسیری میباشد؛ دیدگاه مذکور، ترتیب آیات در سورهها را توقیفی میدانند یعنی به دستور شخص پیامبر – صلی الله علیه و آله – بود و ایشان هم براساس همان نظم وترتیبی که از سوی خدا برایشان نازل شده آنرا در سورهها قرار میدهند و اگر استثنایی هم بود، این نیز براساس دستور پیامبر – صلی الله علیه و آله- لحاظ شده است. بر این اساس، قاعده اصلی در چینش آیات، توقیفی بودن است و کسی در آن نقش ندارد، بلکه اراده خدا در آن حاکم است و در دیدگاه دوم، معتقدند دست اجتهاد و نظر افراد در جابجایی برخی آیات دخالت داشته؛ البته این نظریه نادری است و نظریه و دیدگاه اول از قوت بیشتری برخوردار است به دلیل اینکه در هیچ یک از مصاحف نوشته شده توسط صحابه پیامبر – صلی الله علیه و آله – در ترتیب آیات اختلافی وجود ندارد.
اما برای شناخت حکمت قرار گرفتن آیات به این ترتیب باید گفت غرض نزول هر سوره است، یعنی خدای سبحان براساس غرضی که داشته آیات را نازل میکردند.
سوال : هدایتگری قرآن به چه معناست؟
جواب : از مباحثی که در کتاب ارائه شد، رسالت قرآن بود؛ یعنی رسالت قرآن هدایت است، اما هدایت نه به معنای نشان دادن راه، بلکه افزون بر آن، به معنای «ایصال الی المطلوب» است که رساندن به مطلوب میباشد. مطلوب، نجات از شقاء و رسیدن به سعادت است. شقاوت همان چیزی است که ما از آن فرار میکنیم و سعادت همان لذت دائمی و خالص سرمدی است که ما به دنبال آن هستیم و در واقع این خواسته مطلوب در قرآن تأمین شده است.
قرآن آمده تا ما را از شقاوت رها نموده، به سعادت برساند. این کار به چه صورت انجام خواهد شد؟ در ۱۱۴ قسمت. آیا از هرجای این ۱۱۴ قسمت وارد شویم، آن هدایت تأمین میشود یا فرآیندی منطقی نیاز دارد؟ ما باید بدانیم جریان هدایت، جریانی منطقی است، به ویژه وقتی بخواهد به عنوان بُعد اجتماعی قرار گیرد. پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله – در اردوگاه شرک خیمه زده و از این جامعه مشرک افرادی را جذب کردند و در ادامه، گروهی را تشکیل و پس از آن در مدینه جامعهای تشکیل میدهند؛سپس برای پایش و مراقبت از این جامعه، تدبیر میکنند.
سوال : سبک پیامبر – صلی الله علیه و آله – و مراحل هدایت به سمت سعادت و نجات بشر از شقاوت بر اساس آموزههای قرآن کریم چگونه بوده است؟
جواب : پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله – چهار مرحله جذب، تشکیل گروه، تشکیل جامعه و پایش و مراقبت از جامعه را که مراحل هدایت به سمت سعادت و نجات از شقاوت است، بر اساس آموزههای قرآن کریم انجام دادهاند. اگر بخواهیم بفهمیم که ما در عصر خود چه کارهایی انجام دهیم، باید ببینیم قرآن این فرآیند را چگونه شکل داده؟ همچنین اگر بخواهیم رسالت قرآن را در بعد اجتماعی بفهمیم باید سیر نزول قرآن را بررسی نماییم.
مسأله دیگری که در این کتاب به عنوان مبانی مطرح شده، این بود که قرآن به عنوان کتاب تربیت است و این کتاب تربیت، لوازمی دارد، چراکه تربیت، امری تدریجی است. برای فهم درست این الزامات، باید آنها را نسبت به بایدها و نبایدهایی که روی این اصل بنا نهاده شده، بررسی کنیم.
از مبانی دیگر کتاب، این است که قرآن متنی ناظر به واقع میباشد، واقعیتی است که به مردمِ معاصرِ نزول (صدر اسلام) توجه زیادی کرده و آنها را به عنوان گروه اول مخاطبینش در نظر گرفته است. «تبت یدی ابی لهب و تب»، مطلبی ناظر به شخصی در بیرون است که باید نفرین شود؛«ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ﴿۱﴾مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ ﴿۲﴾» نیز اشاره به پیامبری در بیرون است که متهم به جنون شده و باید پاسخ داده شود. این متن، با واقعیت گره خورده و وقتی میخواهیم تفسیری از قرآن انجام دهیم، برای فهم بهتر، باید بتوانیم آن فضا و زمینههای فرهنگی و اجتماعی را بازسازی کنیم؛ یعنی تا جایی که میتوانیم به سمت فهم فضای نزول برویم و اگر آن فضا را در اختیار نداریم، بازسازی کنیم. بهترین راه بازسازی ناظر به ترتیب نزولی است، چرا که ترتیب نزول، ادبیاتی را مطرح میکند که فضا را گزارش میدهد. بنابراین هنگامی که آیات را تفسیر میکنیم، باید بدانیم که با چه متنی ارتباط برقرار کردهایم.
متن قرآن با ادبیات فاخر، اصطلاحاتی را تولید کرده که این اصطلاحات به تدریج وارد ادبیات دینی جامعه شده؛ واژههایی مانند صلاة، محسنین، متقین، حج و…، واژههایی هستند که قرآن آنها را مطرح کرده و با یک تغییر و تحول با معنی خاصی آنها را وارد دستگاه معرفتی و دستوری اسلام کرده است. برای این که بخواهیم قرآن را درست درک کنیم، باید بدانیم این واژهها از چه زمانی وارد مفاهیم اسلامی و به عنوان اصطلاح مطرح شده. جالب این که برخی از این اصطلاحات، در گذر زمان تکامل پیدا کردند، یعنی انتظار از متقی در ابتدا به گونهای بوده که بعدها مصداق آن تغییر کرده و در همین راستا انتظار از انسانهای با تقوا نیز بیشتر شده است؛ همان طور که در مسأله نماز نیز اینگونه بوده.
سوال : اینکه رسالت قرآن، تربیت و تحول تدریجی است به چه معناست؟
جواب : در ادامه این مبانی، اصولی نیز تبیین شد. کسی که به ترتیب نزول، تفسیر میکند، باید بداند قرآن به زبان تربیت است. از این رو اگر قرآن را تفسیر میکند باید آن را جدا از متنی ادبی و کلامی گزارش دهد و برای تغییر، ابهامزدایی کند. مثلاً تفسیر موضوعی ما استخراج آیات و دانش کلام است. هدف دانش کلام، شناخت توحید قرآنی و موحدسازی است؛ اگر صرفاً آیات قرآنی را استخراج کرده، در خدمت فهم دانش کلام قرار داده و ببینیم در مسأله شناخت، این آیات چه رهآوردی دارد، توحید قرآنی را ارائه نکردهایم.
زمانی که بدانیم قرآن، کتاب تغییر و تحول است، باید به این نکته برسیم که زبان قرآن، زبان تربیت بوده و توانسته با این زبان جامعه و مردم مشرک را به وحدانیت خدا برساند و توحید در همه ابعاد زندگی مردم گسترش پیدا کند. مفسر باید بداند زبان قرآن، زبانی تربیتی و رسالت آن تربیت و تحول تدریجی است. تحول تدریجی به طور طبیعی اقتضائی دارد و در این عرصه ابتدا باید مفاهیمی وارد زندگی مردم شود، تغییری ایجاد کند و این مفاهیم دست به دست هم داده، باز مفهوم جدید یا تحول بعدی را رقم بزند. زمانی که تحول ایجاد شد، این تحول باید پلهای برای تحول بعدی شود تا بتواند مردم را گام به گام جلوتر ببرد.
کسی که میخواهد جنبه تربیتی را بفهمد، باید ترتیب نزول آیات را ببیند، چرا که نیامده یک دوره صرفاً اعتقادات، اخلاقیات و احکام را مطرح نماید، بلکه از همان آغاز به این گونه عمل کرده و مجموعه معارف و دستورات و ارزشگذاریها را باهم پیوند داده است. قرآن یک سری معرفت را مطرح و به دنبال آن ارزشگذاری و پس از آن ارزشها و معارف را با عمل پیوند داده است. مفسر باید این مسائل را بفهمد و بداند که جامعهسازی و تربیت اجتماعی چگونه باید اتفاق بیافتد. ما نمیتوانیم بر اساس تجارب، الگوهای تربیتی ارائه نماییم تا بتوانیم جامعه را به سمت تحول هدایت کنیم، بلکه باید ببینم قرآن چگونه اینها را با هم ترکیب کرده است.
تربیت با تدریج ارتباط مستقیم دارد از این رو برای به دست آوردن الگوهای اسلامی تربیت، باید خود را ملزم به بررسی سیر نزول قرآن و ترتیب سورهها و آیات کرده و در این مسیر، دور از هر اجتهاد درباره سیر نزول قرآن، تابع نقل باشیم.