به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گروه فلسفه علوم انسانی اسلامی موسسه آموزش عالی حوزوی حکمت با همکاری فصلنامه کتاب نقد و قطب علمی فلسفه دین، ۱۲ بهمن نشست نقد و بررسی نظریه علم دینی را با سخنرانی دکتر خسرو باقری به عنوان نظریه پرداز و حجج اسلام و المسلمین دکتر حسین بُستان و دکتر علیرضا قائمی نیا به عنوان ناقدان این نشست، برگزار کرد.در ابتدا دکتر باقری به شکل اجمالی به فصول و موضوعات مورد بررسی در مقاله «طرحواره ای از نظریه علم تجربی دینی در عرصه علوم انسانی» اشاره کرد و گفت: ما یا باید در دانشگاه مصرف کننده باشیم، یا باید ایفای نقش کنیم. انگیزه اساسی این است که باید دانشگاهیان ما علاوه بر خوانش نظریات دیگران، خود نیز در ایجاد نقش داشته باشند.وی با اشاره به بن بست هایی که در راه ایجاد علوم دینی وجود دارد، افزود: این بن بست ها عبارتند از، اول اینکه ما فکر کنیم که علم دینی همان علم غیبی است و در کتاب های ما مستتر است و با کاوش در دین باید آن را بیرون بیاوریم، به نظر من دین عهده دار این مقام نبوده است، یعنی کار دین این نیست که به ما علوم بدهد.این استاد دانشگاه تهران درباره دومین بن بست به علم دینی ایدئولوژیک اشاره کرد و افزود: ایدئولوژی در اینجا به معنای باورهای جزمی است که بدون تن دادن به آزمون تجربی، تکلیف پدیده های عرصه علم تجربی را مشخص می کند. چنین رویکردی در علم، به عنوان علم ایدئولوژیک شناخته شده است و گونه ای دینی نیز می تواند داشته باشد. دکتر باقری با تأکید بر علم دینی فرهنگ گرایانه به عنوان سومین بن بست موجود در ایجاد علم دینی گفت: فرهنگ گرایی یا فرهنگی گرایی (culturalism) رویکردی است که اصالت را به فرهنگ می دهد و در جایی که علم، مورد نظر باشد، این رویکرد حاکی از آن است که علم تجربی، چیزی جز پدیده ای فرهنگی نیست. با توجه به این که فرهنگ ها با هم متفاوتند و گاه این تفاوت به صورت تضاد آشکار می شود، در این دیدگاه، علم تجربی در دامن فرهنگ، به صورت امری نسبی آشکار می شود. گویی که هر فرهنگی می تواند علم تجربی خاص خودش را داشته باشد. تأثیر فرهنگ و باورهای فرهنگی بر کار دانشمندان علم تجربی قابل انکار نیست، اما آنچه در فرهنگی گرایی ادعا می شود این است که علم تجربی، سراسر فرهنگی است.سخنران این نشست، از چهارمین بن بست اینگونه یاد کرد: چهارم علم دینی التقاطی است، در این گونه، علم دینی حاصل ترکیبی میان یک نظریه علمی و مفاهیم یا گزاره هایی از متون دینی است. از آنجا که این ترکیب به حالتی ناسازوار صورت می گیرد، تعبیر التقاطی در مورد آن بکار می رود. این رویکرد خود دو روایت دارد که می توان آنها را تطبیقی و تهذیبی نامید.استاد دانشگاه تهران درباره روایت تطبیقی خاطرنشان کرد: در این روایت با اتکا به یافته های جدید علمی، گزاره های دینی مورد تفسیر قرار می گیرند و به عبارت دیگر، این گزاره ها را با یافته های علمی تطبیق می دهند. به طور مثال، هنگامی که با تکیه بر نظریه ناخودآگاه فروید، گزاره ای دینی (الشاهد لما خفی عنهم) با آن تطبیق داده می شود، با چنین رویکردی مواجه هستیم. التقاطی بودن در این حالت ناشی از آن است که تکیه به نظریه ناخودآگاه، لوازمی از این نظریه را نیز بر گزاره مذکور بار می کند که ممکن است با بخش های دیگر از دیدگاه اسلامی مربوط به انسان هماهنگی نداشته باشد. باقری با اشاره به دیدگاه تهذیبی متذکر شد: در این روایت، نظریه های علمی موجود، همراه با جرح و تعدیل مورد قبول قرار می گیرند. به عبارت دیگر، بخش هایی از یک نظریه که مخالف با مفاهیم اسلامی است کنار گذاشته می شوند و به جای آنها مفاهیم اسلامی جایگزین می گردند. التقاطی بودن در این حالت نیز ناشی از نادیدن عدم تناسب هایی است که میان ارگانیسم یک نظریه و اعضای پیوندی برگرفته از دیدگاه اسلامی برقرار است.وی درباره پایه علم دینی تأکید کرد: راه مناسب آن نیست که قرآن و کتب دینی را کتاب های علمی به حساب آوریم، هرچند ممکن است برخی مطالب دارای جنبه های علمی باشند، اما در کل سخنانی متشابه اند. باید گفت علم دینی ضرورتی برای دین نیست، یعنی نبودش به دین ضربه نمی زند.این استاد ادامه داد: علم دینی می تواند در برخی زمینه ها باشد و در برخی زمینه ها نباشد، باید بتوانیم در زمینی که توسط دین به وجود می آورد علم دینی را بیافرینیم و در این مورد دین باید منبع الهام باشد و پیش فرض های ما را تأمین کند.باقری با اشاره به این موضوع که دین میتواند منبع الهام باشد، درباره ایجاد علم دینی به این ر.وش، گفت: در دین اسلام انسان عامل است و این مورد در قرآن بسیار استفاده شده است، متأسفانه این عاملیت انسان و عمل در نزد ما مورد توجه نیست و گم شده است، این موضوع به ما فرضیه خواهد داد، این درمقابل دیدگاه ساختارگرایان است که انسان را عامل نمی دانند. البته گروهی نیز انسان را عامل می دانند کسانی مانند، ارسطو، هابرماس و ویتگنشتاین که رابطه این دیدگاه ها با دیدگاه ما متفاوت است.در ادامه نشست حجت الاسلام والمسلمین دکتر قائمی نیا به عنوان اولین منتقد برنامه مباحث دکتر باقری را به دو بحث سلبی و ایجابی تقسیم بندی کرد و گفت: باید مشخص شود که دکتر باقری علم را چه می دانند و برخی از مفاهیم اینچنینی، از جمله تعریف دین نیز مشخص شود. وی با اشاره به اینکه در نظریه دکتر باقری علم دینی صرفاً به سطح متافیزیکی و پیش فرض ها کاسته شده است، افزود: در این مقاله از مدل ها که مبحث بسیار مهمی است غفلت شده است .قائمی نیا با اشاره به این موضوع که دین بیش از منبع الهام است، برای آن حوزه معرفتی خاصی قائل شد و از دکتر باقری خواست که تفاوت دیدگاه های خود را با دیدگاه هایی که رد کرده بود، مشخص کند و منظور خود از عینیت را بیان دارد.سردبیر مجله ذهن با اشاره به مشکلاتی که به واسطه علم دینی مطرح می شود، این مشکلات را اینگونه برشمرد: ۱- واقع گرایی علم، علم به چه معنایی است و از نظر معرفت شناختی چیست و آیا علم، تمام نمای واقع است. ۲- مسئله تکثر، علم دینی باعث تکثر یا مقابل آن است؟ ۳- ناکامی علمی، آیا علم دینی نسبت به علم رایج کارآمدتر است؟وی در پایان سخنانش با اشاره به اینکه برخی مفاهیم نارسا است تصریح کرد: آیا دین فقط بر عاملیت انسان تأکید دارد یا گاهی بر ساختار نیز اشاره دارد؟در ادامه نشست حجت الاسلام و المسلمین دکتر بستان به عنوان منتقد دوم سخنانش را حول سه محور ارائه کرد.وی با اشاره به محور نخست گفت: باید به نکات فلسفی که مبنای بحث هستند توضیحات بیشتری داده شود، به عنوان مثال در بحث صدق، مطابقت ادراک با واقعیت در دو تعبیر متفاوت به کار رفته است، همچنین در مبانی انسان شناسی آقای دکتر باقری سخنی از فطرت به میان نمی آورند.بستان محور دوم را اینگونه بیان کرد: بنده با نقدی که بر نظریات رقیب مطرح کردند موافقم ولی باید استنادات کامل باشد و محور سوم اینکه ایشان روی حقیقت جویی تأکید کرده بودند و مورد را در علم دینی ممکن ندانسته بودند. چه ضرورتی دارد برای ساخت علم دینی روی پیش فرض ها تأکید کنیم.در ادامه این نشست دکتر رفیعی دبیر نشست نیز با اشاره به مواردی از جمله دغدغه های روش شناسانه، برخی از مفاهیم را غیر روشن خواند و گفت: این موضوع باعث شده تا ما با یک بیانیه و ادعا روبرو شویم. وی درپایان سخنانش با اشاره به اینکه برخی مفاهیم مفهوم نیست افزود: منظور شما از کلمه ما در جمله «ما باید به دنبال علم مخصوص خود باشیم» چیست؟ آیا منظور همان فرهنگ نیست؟در پایان نشست دکتر باقری ضمن پاسخ به پرسش های منتقدان به سوالات حضار نیز پاسخ گفت