یادداشتی از محمدحسن شاهنگی عضو شورای علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بهانه پخش مستند «ترانه» ساخته پگاه آهنگرانی
در روزهای اخیر مستند «ترانه» به کارگردانی پگاه آهنگرانی با محوریت بازیگر سابقهدار و پرحاشیه زن ایرانی، ترانه علیدوستی پخش گردیده است؛ آنچه علیدوستی در این مستند و پیش از آن در لابهلای مطالبش در صفحات مجازی منتشر می کرد، تأسفخوردن بر اوضاع جامعهای است که برخی طبقات اجتماعی در آن مخصوصاً زنان مورد اجحاف همیشگی قرار میگیرند. او راه علاج این «مشکل تاریخی و غیرقابلتحمل» را دیدهشدن و عرضهشدن حداکثری معرفی میکند؛ زن از نگاه او باید به هر وسیله ممکن در کانون توجه قرار گیرد، جسورانه از منافعش دفاع کند و در برابر جامعه مردسالار قیام کند. ترانه علیدوستی در این مستند توهم آن را دارد که مشتی از خروار و نمونهای واضح از یک «زن اصیل ایرانی» است؛ زنی که در خلال حوادث سال۱۴۰۱ با شعار «زن، زندگی آزادی» با هیبتی جدید ابراز وجود کرد و اکنون باید این شکل و شمایل خود را حفظ و بلکه تثبیت نماید!
یکی از پیامهای مهم این مستند که به طور غیرمستقیم از زبان ترانه علیدوستی بیان میشود این نکته است که فمنیسم ملحق به آنارشسیم میتواند شود؛ به بیان دیگر، مطالبات افراطی زنانه بیانی بُرنده و تیز میخواهند و حق دارند در صورت محققنشدن، جامعهای را به آشوب بکشند. به زعم ترانه علیدوستی گزینه نخست برای پیگیری «خواستههای زنانه»، فعالیتهای مدنی است؛ او در جایی از این مستند اقرار میدارد: «هرگز تصور نمیکردم یک روز فعال مدنی شوم.» اما اگر عرصه تنگ شود، باید فراتر از این عمل کرد. عوامل رسیدن به این نقطه از نگاه او، ۲ مولفه است؛ اول، جبر زمانه و دوم، حکومت ظالم و جباری که حق را به حقدار نمیدهد.
علیدوستی در این مستند مرتباً تکرار میکند: «هر روز بیشتر فمینیست میشوم.» او از تکرار این جمله به انحای مختلف به خود افتخار میکند و افسوس میخورد که ای کاش زودتر چنین رویهای را در پیش میگرفت. علیدوستی در این مستند به بیماری نادر پوستی جسمی خود -که چند سالی سیستم ایمنی او را درگیر کرده است- هم گریزی میزند و از این بیماری به عنوان باعث خانهنشینی خود در ابتدا یاد میکند، اما در ادامه بیان میدارد که توانسته با مشکلات ناشی از این بیماری کنار بیاید و از خانه خارج شود. او با زبان استعاره به مخاطبان خود اعلام میکند که شاید آنان هم مشکلاتی چون او داشته باشند که پای در بند باشند، اما باید یک روز زنجیر از دست و پای خود بگسلند و پا در جامعه خفقانآوری بگذارند تا شرایط را برای زیستن بهتر کنند. وی در این مستند میکوشد به نمایندگی از زنان ایران حرف بزند، اما هر چه از زمان مستند میگذرد، بیشتر دستش رو میشود و ورای حرفهای بهظاهر زیبایش، کوهی از زشتیها را نمایان میسازد.
علیدوستی با اشاره به غیبت چند سالهاش از سینمای ایران، ضمن داشتن حالتی از غرور و خودبزرگبینی عجیب میپرسد: «در این سه سال چه فیلمی میتوانست ساخته شود که من بتوانم در آن بازی کنم؟» این پرسش تأملبرانگیز ضمن بیاحترامی به صنف سینماگران ایران، مؤید این امر است که سینمای ایران فیلمی شایسته بازی برای این بازیگر نداشته است! وی در ادامه بیان میکند: «در شرایطی که شکل حجاب در جامعه تغییر کرده و بخش بزرگی از جامعه سبک زندگی دیگری را انتخاب کردهاند، چگونه میتوان روایت سینمایی را منطبق با جامعه ارائه داد؟» در حقیقت علیدوستی دلیل بیکاری خود را مانعی بزرگ به نام حجاب عنوان میکند! این مستند میکوشد حین پخش صدای علیدوستی از تصاویر آرشیوی مربوط به گشت ارشاد و برخورد فیزیکی زنان بیحجاب با مأموران بهره گیرد و تجربه شکست مبارزه با بیحجابی را در ذهن مخاطب تداعی کند. در بخش دیگری از این مستند، علیدوستی با اشاره به تتوی روی پوست خود، میگوید: بدن بازیگر متعلق به خودش است و میتواند به هر شکل ممکن آن را جلوی دوربین برد و در این صورت استفاده از حجاب معنایی ندارد!
«سلبریتیهای سیاستزده» پدیده شایعی است که با در کانون توجه قرارگرفتن شبکههای اجتماعی اخیراً در ایران به چشم میخورند؛ پیش از ترانه علیدوستی، بازیگرانی چون گلشیفته فراهانی، مهناز افشار، پرستو صالحی و… همین مسیر را با شدت و یا ضعف طی کردند، اما پس از فروکشکردن تب و التهابهای اولیه دچار سرخوردگی شدند و حنایشان نزد ملت ایران رنگ باخت. هم شخصیت پشت دوربین (پگاه آهنگرانی) و هم شخصیت جلوی دوربین(ترانه علیدوستی) مستند ترانه، از آن به مثابه دکان مکارهای استفاده میکنند و به دنبال چیزی جر نام(شهرت) و نان(ثروت) برای خود نیستند. آنها در این رهگذر حاضرند با وارونهنمایی حقایق و یا کتمان آنها به هویت ملی خود بهسادگی پشت کنند.
این مستند، ترانه ترانه نیست؛ بغض ترانه است؛ بغض فروخفتهای که سالهاست در او انباشته شده و اکنون فوران نموده است. «شهرآشوبی» اسم رمز شهرزاد خودخوانده سینمای ایران است. درون مغشوش بازیگرانی چون او میل به اغتشاشگری دارند تا محتویات ذهن خطرناک خود را به دیگران سرایت دهند. ترانه علیدوستی یک شبه به یک شومن سیاسی تبدیل نشده است؛ از فتنه سال ۸۸ و بعد از آن در حوادث سال ۱۴۰۱ نقاب از چهره خود برداشته در قامت یک اصلاحگر، مبارز، انقلابی و… فعالیتهای علنی زیادی را انجام داده است.
بیشک هنر، وادی پاک و مقدسی است که هنرمندان و هنردوستان اجازه سوءاستفاده وکثیفکاریهایی اینچنین را به امثال ترانه علیدوستی در جهت اغراض سیاسی و شخصی خود نخواهند داد. سینما جای ادابازی، بیانیهخوانی و یا دعوت به اعتراض و شورش عمومی نیست.











