هر رویداد تاریخی منشوری چندوجهی است که زاویه نگاه ما،تصویری خاص از آن را آشکار میکند.روایت فاطمی نیز از این قاعده مستثنی نیست.قرنهاست که ما سیمای ایشان را بیشتر از زاویه مصیبت نگریستهایم؛قابی از اندوه ومظلومیت که گرچه حقیقی است اما تمام حقیقت نیست.

اما اگر لنز را تغییر دهیم و از زاویه رسالت به آن بنگریم، چه سیمای دیگری از بانوی دوعالم آشکار خواهد شد؟ سیمای یک استراتژیست، یک کنشگر اجتماعی و یک امامشناس بیبدیل که برای یک هدف بزرگ، شهادت را برگزید. این تغییر نگاه، چگونه میتواند فهم ما را از وظایفمان دگرگون کند؟
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، این پرسش، نقطه عزیمت گفتوگوی قدس آنلاین با حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیأت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه است تا از سهگانههای فراموششده در فهم شخصیت آن حضرت بیشتر بدانیم.
غفلت نخست؛ آنجا که هزینه بر هدف سایه میاندازد
با وجود عمق ارادت و شکوه مراسمهای ایام فاطمیه، این پرسش کلیدی همواره مطرح است که چرا این اقیانوس از سوگ و محبت، همیشه به یک حرکت اجتماعی پویا برای تحقق آرمانهای فاطمی تبدیل نمیشود؟ به نظر میرسد میان احساس ما در عزای آن حضرت و رسالت ایشان، شکافی وجود دارد.
حجتالاسلام عابدی در توضیح این مسئله و برای تبیین ریشههای آن، معتقد است که ما با سهگانههای فراموششده روبرو هستیم. او در تشریح نخستین و اساسیترین غفلت، یعنی اصالت یافتن مصیبت بر رسالت، اینگونه توضیح میدهد: شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) و مظلومیت ایشان همواره مورد توجه بوده است اما این مظلومیت، هزینه و بهای پرداختشده برای یک آرمان بزرگتر بود، نه خود هدف. غفلت اصلی آنجاست که ما تمام بار تحلیل و تبلیغ را بر جنبه تراژیک واقعه متمرکز کردهایم، در حالی که رسالتی که آن حضرت برای تحققش چنین هزینه سنگینی را پذیرا شدند، مغفول مانده است. هدف، دفاع از اصل امامت به عنوان محور وحدت و استمرار راه نبوت، اقامه عدالت اجتماعی، و پاسخ به نیازهای فکری و حقیقی جامعه اسلامی بود. زمانی که هدف گم میشود، عزاداری به جای آنکه به یک کنش آگاهیبخش و حرکتآفرین تبدیل شود، در سطح یک همدردی عاطفی باقی میماند و توانایی خود را برای الگوسازی و حل مسائل امروز از دست میدهد.
این استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر پیامدهای این رویکرد میافزاید: تمرکز صرف بر مصیبت، مخاطب را در جایگاه یک ناظر منفعل و دلسوز قرار میدهد، نه یک پیرو فعال و مسئولیتپذیر. او میآموزد که برای مظلوم اشک بریزد، اما نمیآموزد که چگونه در برابر ظلمهای زمانه خود بایستد و برای تحقق همان آرمانها، یعنی عدالت و دفاع از حقیقت، هزینه بپردازد. در واقع، ما نقشه راه را که در سیره فاطمی تجلی یافته، کنار گذاشته و تنها به بزرگداشت نقطهای تراژیک از آن نقشه بسنده کردهایم.
غفلت دوم؛ مکتبی که برای امروز، باید به سخن آید
با توجه به این آسیبشناسی، این پرسش کلیدی مطرح میشود که چگونه میتوان سیره فاطمی را از یک واقعه تاریخی صرف، به منبعی کارآمد برای نسل امروز و پاسخ به چالشهای معاصر او تبدیل کرد؟ دکتر عابدی در پاسخ به این پرسش، با اشاره به جایگاه اهل بیت(ع) به عنوان قرآن ناطق تشریح میکند: دومین غفلت بزرگ این است که ما به ایام فاطمیه به عنوان یک مخزن پاسخ برای حل مسائل امروز خود نگاه نمیکنیم. اهل بیت(ع) قرآن ناطق هستند؛ همانگونه که برای بهرهمندی از قرآن صامت باید سوالات و نیازهای خود را به آن عرضه کنیم تا پاسخ بگیریم، چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ» (این قرآن [صامت] است، پس او را به سخن آورید) (نهجالبلاغه، خطبه ۱۵۸)، برای بهرهمندی از سیره قرآن ناطق نیز باید مسائل زمانه خود را به محضر ایشان ببریم. ما با انبوهی از مشکلات در حوزه زنان، آزادیهای اجتماعی، عدالت و هویت روبرو هستیم. تا زمانی که این مسائل را به مکتب فاطمی عرضه نکنیم و نگاهی مسئلهمحور نداشته باشیم، نمیتوانیم پاسخی شایسته و کارآمد برای امروز دریافت کنیم.
این پژوهشگر دینی، پیامد این رویکرد غیرکاربردی را از دست دادن تدریجی مخاطبان، بهویژه نسل جوان، میداند و تصریح میکند: اگر مخاطب احساس نکند که این مراسمها و معارف، دردی از دردهای واقعی او را درمان میکند و به سوالات حقیقی ذهن او پاسخی روشن میدهد، به مرور زمان ارتباطش با آن قطع خواهد شد. ما وظیفه داریم با طرح مسائل روز و استخراج پاسخ از سیره فاطمی، این مکتب را از یک یادبود موزهای به یک کارگاه انسانسازی و جامعهپردازی پویا تبدیل کنیم تا از خطر رسیدن به زمانی که این مراسمها مخاطبان اندکی دارند، جلوگیری کنیم.
غفلت سوم؛ وقتی جایگاه «امام» و «مأموم» جابجا میشود
این تغییر نگاه، ماهیت رابطه ما با اهل بیت(ع) و وظایف متقابل در این پیوند ولایی را چگونه بازتعریف میکند؟
ایشان در پاسخ به این پرسش، به عمیقترین لایه از این سهگانه فراموششده اشاره کرده و آن را یک جابجایی خطرناک در نسبت میان امام و مأموم توصیف میکند: سومین و شاید تکاندهندهترین غفلت این است که رابطه ما با اهل بیت(ع) همواره یکطرفه و از موضع مطالبهگری بوده است. ما همواره لیستی از حاجات و خواستههای خود را به محضر ایشان میبریم، اما هیچگاه از خود نمیپرسیم که آنها از ما چه میخواهند و چه انتظاراتی دارند. گویی در این رابطه، ما امام هستیم و آنها مأموم که باید به نیازهای ما پاسخ دهند. در حالی که حقیقت کاملاً معکوس است؛ ایشان امام و پیشوا هستند و ما پیرو و موظف به پاسخگویی به مطالبات آنها.
دکتر عابدی در پایان با تأکید بر اینکه این تغییر نگاه، یک بازتعریف بنیادین در مأموریت شیعه است، خاطرنشان میکند: ما باید در این مراسم دریابیم که آن بزرگواران به بهای شهادت و مظلومیتشان، کدام مسیر را گشودند؛ مسیری که امروز ناتمام مانده است. وظیفه اصلی ما، ادامه دادن همان مسیر و پاسخ به انتظارات آنهاست. ایام فاطمیه باید به ظرفیتی تبدیل شود برای پیگیری اهداف ناتمام آنان و پاسخ به این سوال بنیادین که «امام من از من چه میخواهد؟». تنها در این صورت است که میتوانیم آن علَم بر زمین افتاده را بر دوش گیریم و با عمل به وظایف خود، زمینه را برای رساندن آن به دست صاحب اصلیاش، حضرت ولی عصر(عج) فراهم سازیم.











