باران، گناه یا سوءمدیریت؟ پاسخ به یک پرسش پرمناقشه
نوشتاری از حجت الاسلام دکتر قاسم ترخان عضو هیأت علمی گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی / بخش اول

در روزهای اخیر، سخنانی دربارهٔ تأثیر گناهان در عدم نزول باران مطرح میشود. برخی با این استدلال که: «من تصمیم گرفتم یک هفته گناه نکنم، بااین حال مشاهده میکنیم که باز باران نیامده است» میپرسند آیا این موضوع ثابت نمیکند که عامل اصلی، سوء مدیریت است و نه گناهان مردم»؟
در پاسخ به این گونه پرسشها، توجه به چند محور اساسی ضروری است:
۱. قطعیت تأثیر عوامل معنوی:
تأثیر عوامل معنوی و فرامادی بر جهان، امری قطعی است. برای نمونه، آیات ۱۱ تا ۱۳ سوره نوح به صراحت بیان میکنند که استغفار از گناهان، سبب نزول باران و جاری شدن رودها میشود. شمار فراوانی از گناهان فردی و اجتماعی که اسباب بلاهای طبیعی و اخلاقی را فراهم میکنند در متون دینی لیست شده است.
۲. عدم تعارض اسباب مادی و معنوی:
تأثیر این عوامل به معنای نادیده گرفتن اسباب مادی و نقش مدیریتهای نادرست نیست. در نظام جهانبینی دینی، هر دو دسته اسباب مادی و معنوی اثر میکنند و براساس مباحثی که در جای خود آمده است این اثرگذاری به صورت طولی و با استخدام علل طبیعی است.
۳. از مفاد برخی متون به دست میآید که اکتفاء به برخی از اسباب معنوی بدون بهرهمندی از اسباب مادی کارساز نخواهد بود.
نمونه بارز این امر، تضمین روزی توسط خداوند (هود: ۶) است که مشروط به شرایطی شده است. برخی از این شرایط معنوی هستند؛ مانند ازدواج، ایمان، تقوا، استغفار و صدقه که از اسباب افزایش روزی، و گناه از اسباب کاهش آن است. اما در کنار آن، تدبیر و تلاش نیز به عنوان شرط لازم مطرح شده است؛ تا آنجا که در روایات، کسی که آب و خاک در اختیار دارد اما دچار فقر است، “دور از رحمت خدا” دانسته شده است.
همچنین، اگرچه متون دینی اسباب معنوی متعددی را برای پیشگیری از بیماری و افزایش عمر مؤثر میدانند، اما رعایت مسائل بهداشتی و درمانی را شرط میدانند. بر اساس این متون، انسان نباید تنها به اسباب معنوی اکتفا کند و باید در زمان بیماری از داروی مناسب که خداوند در طبیعت قرار داده است، استفاده نماید.
۴. مشروط بودن تأثیر اسباب:
تأثیر این عوامل به این معنا نیست که برای اثرگذاری آنها هیچ شرط و سببی لازم نیست. همانگونه که تأثیر اسباب مادی (مانند یک دارو) وابسته به شرایط خاص خود است، وابسته کردن تأثیر یک چیز به شرط، به معنای بیتأثیر بودن آن نیست.
۵. شرط تأثیر، عمل جمعی است:
نازل شدن برکات آسمانی و زمینی، مشروط به ایمان و تقوای جامعه است؛ چنانچه در آیه ۹۶ سوره اعراف آمده است: «اگر اهل شهرها و روستاها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، یقیناً برکات آسمان و زمین را بر آنان میگشودیم.».
۶. اهمیت برخی از گناهان:
گناهانی که این آثار را به دنبال دارند، منحصر به قشر خاصی نیستند و هم مردم و هم مسئولین را در بر میگیرد. اما باید توجه داشت که در متون دینی برخی از گناهان وزن بیشتری برای تأثیرگذاری دارند.
۷. بیتردید، سوء مدیریت نه تنها یک مشکل جدی بلکه خود از مصادیق گناهان در مقیاس کلان محسوب میشود. دراینباره پیغمبر اكرم فرمود: «اِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتِیَ الْفَقْرَ وَ لكِنْ اَخافُ عَلَیْهِمْ سوءَ التَّدْبیرِ»؛ همانا نگرانی من بر امتم از ناحیه فقر نیست، نگرانی من از ناحیه سوءتدبیر است (عوالیاللئالی، ج ۴، ص ۳۹). پس چه جای تردید است که بسیاری از مشکلات ناشی از سوء مدیریت؛ اما این به معنای نفی تأثیر گناهان دیگر نیست.
این حقیر مباحث فراوانی را در کتاب «سنن الهی اجتماعی و پیشرفت» آوردم و فعلا در اینجا به همینقدار بسنده میکنم و ادامه بحث را در یادداشت شماره ۲ خواهم آورد.











