سازگاری تلفیق وطن و اسلام

بررسی دفاع از وطن اسلامی در تجاوز رژیم صهیونیستی/ آمریکا
سازگاری تلفیق وطن و اسلام

نوشتاری از حجت الاسلام‌ و المسلمین سیدسجاد ایزدهی رئیس پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده در مجله پاسدار اسلام

از دیرباز، برخی از اسلام‌گرایان و ملّی‌گرایان، با محور قرار دادن وطن و ملّت در نقطه مقابل اسلام، بر این نکته تأکید می‌کردند که «اسلام‌گرایی» در نقطه مقابل وطن‌گرایی قرار دارد. لذا از یک طرف، ملّی‌گرایان، خواستار پالایش نمادهای اسلامی از ملّت شدند و از سوی دیگر، برخی نیز با محوریت اولویت اسلام، دفاع از وطن را در نقطه مقابل دفاع از دارالاسلام قرار دادند و با توجه به این‌که جهاد و دفاع، نیازمند قصد قربت الهی است، دفاع را به‌مثابه امری که باید برای خداوند و در راستای دفاع از اسلام و ارزش‌های اسلامی انجام داد، تعریف کردند.

این تقابل موجب شد که «تضاد یا هم‌سویی»؛ «وطن‌گرایی و اسلام‌گرایی» به‌ یکی از موضوعات چالش‌برانگیز در تاریخ اندیشه سیاسی و اجتماعی ایران معاصر، به‌خصوص در دوره جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی/ آمریکا، علیه ایران اسلامی تبدیل شود و معرکۀ آراء و دیدگاه‌ها قرار بگیرد.

الف) تقدم وطن‌گرایی بر اسلام‌گرایی
وطن‌گرایی یا ملی‌گرایی که از آن در سیاست به ناسیونالیسم یاد می‌شود، مبتنی بر این دیدگاه است که واحدهای سیاسی و قومیتی در یک جامعه، به‌واسطه ارتباط و اتحاد تبار قومیتی، زبانی، جغرافیایی و… از هویت مشترک و متمایزی برخوردارند و رفتارهای سیاسی کلان خویش را با محوریت تقویت این هویت مشترک انجام می‌دهند.

ناسیونالیسم که هدفش همزیستی تکثرهای سیاسی، قومیتی در جامعه است، ذیل باورهای همسو قرار دارد و مبتنی بر این باور است که ماهیّت سیاسی یک جامعه، (اعم از حاکمان و شهروندان)، ذیل هویتی مشترک متعلق به یک تبار قومی بازتعریف می‌شود. این هویّت مشترک، مبتنی بر احساسات ملی‌گرایانه است و ریشه در اندیشه ساخت جامعه‌ای با هویت زبانی، مذهبی و روانشناختی مبتنی بر تصور خویشاوندی کهن اعضای یک گروه قومی فرضی دارد. تصور ذهنی این جامعه از واقعیت‌های تاریخی آن نیز اهمیت و اثرگذاری زیادی دارد.
ناسیونالیسم و ملی‌گرایی که در بسیاری از کشورها و جوامع، ظهور و بروز جدّی پیدا کرده است، گاه اسباب انسجام آن کشورها شده و ذیل هویّتی مشتمل بر اموری چون زبان، شهروندی، فرهنگ، مذهب و قومیت در قالب‌های مختلفی شکل گرفته است.

با وجود اینکه وطن‌دوستی و ملی‌گرایی، تابعی از هنجارهای حاکم بر مجموعه ساکنان یک جامعه و شهروندان یک حکومت است، اما در کشور ایران، عده‌ای شعار ملی‌گرایی را در نقطه مقابل ارزش‌های حاکم بر کشور و ساکنان آن و ملی‌گرایی را در جداانگاری یا ضدیّت با ارزش‌های اسلامی که بیش از هزار سال در جان و خون مردم، نهادینه شده است، معنا کرده‌ و با قرار دادن آن در قالبی سکولار، ملی‌گرایی ایرانی را در باستان‌گرایی، با محوریت ایران پیش از اسلام یا بدون اسلام، بازتعریف کرده‌اند.
از همین روست که ملی‌گرایی در ایران، رویکردی غیر اسلامی یا حتّی ضدّ اسلامی به خود گرفته و کسانی از این ایده حمایت می‌کنند که علقه و التزامی به دین و ارزش‌های اسلامی ندارند.

شاید آنچه حکم به عدم تعلق ملی‌گرایان به اسلام می‌کند، ادعای تحمیل اسلام به مردمان ایران‌زمین و غلبه ارزش‌های اسلامی در سرزمینی است که پیش از اسلام، در زمینه ارزش‌های بومی خود، رویکردی باستانی و خودبسنده داشت.

البته ممکن است برخی از طرفداران منطق وطن‌گرایی، نه به غرض نفی و کنارگذارشتن دین از هویّت جامعه، بلکه به خاطر اشتراک همه مردم ایران‌زمین در زبان، فرهنگ و تمدن بومی و شهروندی نسبت به این سرزمین، در عین عدم باور برخی شهروندان به اسلام، دل در گرو این منطق نهاده باشند. طبیعی است این مقدار از اشتراک در ساکنان وطن، به هنگام تهدید و تهاجم بیگانگان قادر به ایجاد انسجام لازم در مردم نخواهد بود.

ب) تقدم اسلام‌گرایی بر وطن‌گرایی
در مواجهه با رویکرد ناسیونالیسم مبتنی بر تعصب نسبت به وطن و ملیّت، برخی بر ارزش‌های برتر از ملی‌گرایی که رویکردی بشری، فطری و جهانی را محور انسجام و وحدت قرار می‌دهد، تأکید می‌کنند. بر این اساس، بسیاری از انسان‌ها در مواجهه با ارزش‌های برتر، بسیاری از ناارزش‌ها، ارزش‌نماها یا ارزش‌های غیراصیل را رها می‌کنند و به ارزش‌های اصیل روی می‌آورند. بر همین اساس، چون ارزش‌های فطری و جهانی بر ارزش‌های ملّی غالب هستند، لذا ورود اسلام به سرزمین ایران، موجب اقبال مردم ایران به اسلام شد و با گذشت سالیان دراز، منطق فطری و الهی اسلام در هویّت، فرهنگ، دین و مذهب آنان نفوذ کرد و تأثیر مضاعف گذاشت.
غلبه و برتری منطق اسلام بر ملیّت «الإسلامُ یَعْلو و لایُعْلی عَلَیه» موجب شد که برخی رجوع به ملیّت و تعصب نسبت به آن را گونه‌ای جاهلیّت و ارتجاع تلقّی کنند و در نتیجه، درحالی‌که نسبت به تعرض و تهاجم علیه اسلام، حساسیّت نشان می‌دهند، در خصوص تعرّض و تهاجم نسبت به مرزهای جغرافیایی کشورهای اسلامی تعصّبی نداشته باشند.

بر اساس این منطق، وفاداری نسبت به امت اسلامی مقدّم بر هرگونه ملّی‌گرایی و بلکه چون موجب تقویت وفاداری نسبت به غیر خداوند است، گونه‌ای «شرک مدرن» تلقی می‌شود. لذا در این منطق، مرزهای ملّی مبتنی بر جغرافیا، مردودند و مرزهای سیاسی باید بر محور دارالاسلام، ترسیم شوند. طبعاً در این منطق، مرزهای جدید مبتنی بر دولت/ملت که به ایجاد کشورهای مستقل (که امروزه وجود دارند) انجامیده است، به رسمیّت شناخته نمی‌شوند.

بر این اساس، دفاع از مرزهای کشور ایران اسلامی تنها در صورتی ارزشمند است که ذیل دفاع از اسلام و ارزش‌های اسلامی قرار بگیرد و دفاع از مرزهای جمهوری اسلامی ایران با نیت عشق به خاک و وطن، نه فقط ارزشمند نیست، بلکه در تقابل با ارزش‌های اسلامی و الهی قرار دارد و تعصّب به ملیّت، می‌تواند به نابودی ایده امت واحده بینجامد؛ امت اسلامی را تضعیف کند؛ سبب تفرقه و تجزیه این کشورها شود و به برتری ملاک قومیت و ملیّت در برابر اسلام، ایمان و تقوا بینجامد.

ج) تحلیل و بررسی نسبت میان وطن‌دوستی و اسلام‌گرایی:
با وجود اینکه در عبارتی که به پیامبر (ص) منسوب است: «حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ‌الایمانِ»: دوست داشتن وطن نشانه ایمان است(۱)؛ اما ظاهراً این عبارت، در منابع دست اول شیعه وجود ندارد و اولین بار در ترجمه عربی مرزبان‌نامه اثر مرزبان بن رستم، به عنوان حدیث پیامبر(ص) نقل شده است.(۲)، لکن در کتب روایی مانند «مستدرک سفینة البحار»، «اعیان الشیعة» و «خزائن» نراقی می‌توان از این روایت را بدون ذکر سند، یاد شده است.
البته وطن‌دوستی و تعلق خاطر شهروندان، به وطن خویش به‌عنوان امری طبیعی و ناشی از روح حق‌شناسی و انس به سرزمینی که انسان در بستر آن رشد کرده، نیازمند اثبات نیست، بلکه انسان‌ها اجمالاً به سرزمین خویش، انس، علاقه و پیوند ذهنی و عینی دارند، اما در عین‌حال، می‌توان به دو روایت در این خصوص از امیرالمؤمنین (ع) اشاره کرد:

ـ عُمِّرَتِ‏ الْبُلْدَانُ‏ بِحُبِ‏ الْأَوْطَان‏؛ شهرها با حب وطن آباد می‌شوند.(۳)
ـ مِن كَرَمِ الْمَرءِ بُكَاهُ عَلَى مَا مَضَى مِن زَمَانِهِ وَ حَنِينُهُ‏ إِلَى‏ أَوْطَانِه‏؛ از نشانه‌های شخصیت انسان گریه برای عمر ازدست‌رفته و علاقه‌مندی به وطنش است.(۴)
لکن با وجود تأکید دین اسلام، بر وطن و وطن‌دوستی، این مضمون را نمی‌توان معادل ناسیونالیسم و ملی‌گرایی دانست، چنان‌که وطن‌دوستی را نیز نباید در تقابل با اسلام و ارزش‌های آن ارزیابی کرد. زیرا:

۱ـ اسلام، به‌عنوان مجموعه‌ای از آموزه‌های اعتقادی، رفتاری و اخلاقی، جز در افرادی که این آموزه‌ها را باور دارند و جز در ظرف جامعه‌ای مبتنی بر ایمان، جلوه‌گر نمی‌شود. امروزه می‌توان از کشورها و جوامع مختلفی یاد کرد که ضمن باور به اسلام، هویّتی مستقل از جوامع دیگر (اعم از اسلامی یا غیراسلامی) یافته‌اند. بر این اساس، حفظ جامعه اسلامی در برابر تعرّض دشمنان، فارغ از دفاع از کشور و جامعه، دفاع از جامعه‌ای است که اسلام در آن بروز دارد.

۲ـ ملیّت و وطن‌گرایی، ضرورتاً در نقطه مقابل استقلال از اسلام قرار ندارد، بلکه وطن، مشتمل بر مجموعه مولفه‌هایی است که در هویّت آن و شهروندانش دخیل‌اند، لذا همچنان‌که هویّت یک ملت با هنجارها، باورها، گویش‌ها، اقوام و محدوده سرزمینی شکل می‌گیرد، عقائد، دین و مذهب نیز نقشی پررنگ در هویّت آن جامعه و ملّت دارد. لذا علاقه به وطن، اختصاص به خاک و سرزمین ندارد، بلکه مشتمل بر همه این امور است. البته باورها، سنت‌ها، دین و مذهب، از پررنگ‌ترین نمادها و علقه‌های مردم نسبت به وطن و سرزمین هستند.

۳ـ اداره جامعه اسلامی ایران، در نظم جمهوری اسلامی ایران، در قالب نرم‌افزار مردم‌سالاری دینی، مشتمل بر تأکید بر اسلام و ارزش‌های دینی در ظرف کشور با همه فرهنگ‌ها، زبان، آداب، سنت‌های بومی آن و تابعی از شهروندی کسانی است که بر اساس منطق نژاد و خاک، تابعیت این نظام را دارند. لذا همچنان‌که باور به مردم‌سالاری دینی، مستلزم اعتقاد همزمان به دوگانه ارزش‌های اسلامی و اراده مردم سرزمین اسلامی است؛ اعتقاد به این دوگانه نه فقط پارادوکس (تناقض‌نما) محسوب نمی‌شود، بلکه نمایانگر نظمی جدید مبتنی بر نقش مردم مسلمان در اداره جامعه اسلامی است. دوگانه مذهب و ملت نیز نه فقط در تقابل با یکدیگر قرار ندارند، بلکه از مصادیق باور به حفاظت از اسلام در ظرف ملت و کشوری است که فرهنگ غالب آن را اسلام و ارزش‌های اسلامی تشکیل می‌دهد. لذا باور به مذهب و وطن‌دوستی را می‌توان دو روی یک سکه و در قالب ظرف و مظروف ارزیابی کرد.

۴ـ از زمان حضور اسلام در سرزمین ایران، مردم این کشور نه تنها از آن استقبال کردند و اسلام در فرهنگ و سنت‌ها و رسوم آنان رسوخ کرد، بلکه توسّط اندیشمندان و مردم ایران، توسعه و تعمیق یافت و بسیاری از ایده‌ها و نظریه‌ها در علوم اسلامی، مرهون عالمان ایرانی است. بسیاری از فقیهان، فیلسوفان، مورخان، مفسران، متکلمان و عارفان جهان اسلام، ملیّت ایرانی دارند و نقش مؤثر و به‌سزایی در تولید، تعمیق، توسعه و تحول علوم اسلامی داشتند و ترویج و توسعه اسلام در بسیاری از سرزمین‌ها، مرهون تلاش و تبلیغ مردم این سرزمین بوده است. در سوی مقابل، اسلام و ارزش‌های اصیل آن، به فرهنگ ایران غنا بخشید و با ادبیات، شعر، سنت‌ها و فرهنگ ایرانی عجین شد، به صورتی که با حذف ادبیات اسلامی از میراث کهن ایرانی، عملاً اشعار امثال حافظ و سعدی، تاریخ و سنت‌های ایرانی نیز ناقص و ابتر می‌مانند و قابل فهم نخواهند بود. بسیاری از رسوم ایرانیان، یا ذاتاً اسلامی هستند یا در کنار محتواها و مضامین اسلامی، معنا می‌یابند. لذا ایران و اسلام در تعاملی آشکار، از یکدیگر حفاظت و به توسعه همدیگر کمک کرده‌اند. بر این اساس، محبت به ایران، با همه باورها، اعتقادات، سنت‌ها، رسوم، عادات، ادبیات، مذهب، دانش و… در حقیقت، با محبت به ایران اسلامی و ارزش‌های اسلامی، عجین شده است. (در این خصوص می‌توان به تفصیل به کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران اثر شهید مطهری، مراجعه کرد)
بر این اساس، تأکید بر ایرانیّت، (فارغ از این تراث و تأثیر و تأثّر و نقش متقابل اسلام و ایران در تحول و توسعه در طول بیش از هزار سال) را باید تأکید بر ایرانی فاقد هویّت یا ایرانی با هویت ناقص ارزیابی کرد. از همین روست که ملی‌گرایانی که در کشور ایران، ندای ایرانیّت فارغ از دین (در قالب سکولاریسم) را سر می‌دهند، جایی در بدنه و توده مردم مسلمان ندارند و از سوی آنها حمایت نمی‌شوند.

د) تلفیق وطن/اسلام در نوحۀ «ای ایران خدایی» (۵)
در پی جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی/ آمریکا به کشور اسلامی ایران، مردم این سرزمین، فارغ از هر حزب و گروه و جدا از هر دین و مذهبی، در کنار هم قرار گرفتند و تهاجم و تجاوز رژیم صهیونیستی به کیان اسلامی را محکوم کردند و شعار دفاع از میهن اسلامی سر دادند. بسیاری از بی‌اعتناها و مخالفان انقلاب اسلامی نیز در صف حامیان نیروهای نظامی و رهبران انقلاب اسلامی قرار گرفتند و تجاوزگران را محکوم کردند.
منطق همراهی میهن‌دوستان و طرفداران انقلاب در دفاع از میهن اسلامی و قرار گرفتن در جبهه انقلاب اسلامی، در کنار زمزمه دفاع از وطن اسلامی در بیان و رفتار انقلابی‌های مسلمان و مذهبی، بحث تلائم یا تناقض‌نمای ترکیب «اسلام/وطن» را معرکه آراء قرار داد و در این میان، برخی طرفداری از وطن را رویکردی سکولار خواندند و برخی نیز طرفداران وطن را حامی انقلاب اسلامی دانستند. در این میان، در مراسم‌های مذهبی، برخی شعر/نوحه‌ها در دفاع از وطن اسلامی جلوه‌ بسیار پررنگی داشتند.
شعر/ نوحۀ «ای میهن خدایی» که در ایام عزاداری ماه محرم توسط «محمود کریمی» از مداحان مطرح تهران، در جمع عزاداران امام حسین خوانده شد، بیشترین نمود و ظهور را داشت. این شعر که برگرفته از شعر مشهور «ای ایران» و متنی بازنویسی‌شده بر اساس مضامین اسلامی، مذهبی است با درخواست رهبر معظم انقلاب اسلامی، در شب عاشورا در حسینیه امام خمینی بازخوانی شد که دلالت بر مطلوبیّت مضمون ایران اسلامی، پاینده بودن ایران تحت پرچم امام حسین(ع) و هم‌افزایی اسلام و ایران در کنار هم در برابر دشمنان و دمیده شدن روح عاشورایی در مبارزه با رژیم صهیونیستی/ آمریکایی داشت.

طبعاً این مضمون از وطن که نه‌تنها رویکردی غیردینی ندارد، بلکه نشانه عجین شدن اسلام و ارزش‌های مذهبی در کشور ایران است، بر حراست از ایران به‌عنوان سرزمین و بستر ارزش‌های مذهبی و اسلامی تأکید می‌کند؛ زیرا با از بین رفتن ایران اسلامی، ارزش‌های دینی و مذهبی نیز کمرنگ می‌شوند و از بین می‌روند. این مضمون، چتر انقلاب اسلامی را در مواجهه با دشمن روی سر همه مردم می‌گستراند و حفظ کیان اسلامی را تضمین می‌کند.

بر منطق همسویی وطن‌دوستی با اسلام در ادبیات، اشعار و نوحه‌های مذهبی از آن جهت تأکید می‌شود که:
ـ نشان می‌دهد ایرانیت و اسلامیت نه تنها متضاد نیستند، بلکه همواره مکمل یکدیگر بوده و می‌توانند نسبت به هم‌افزایی ظرفیت ایران اسلامی در مواجهه با دشمنان، کمک کنند.
ـ دفاع از ایران در ظرف جمهوری اسلامی به عنوان أم‌القرای جهان اسلام و منبع توسعه ارزش‌های اسلامی/مذهبی، همان دفاع از حریم اسلام و مذهب در برابر دشمنان است.
ـ عشق به وطن اسلامی، وقتی با مفاهیم دینی/مذهبی در قالب (شعر، نوحه و مداحی) آمیخته شود، می‌تواند روح حماسه را در مردم برانگیزد، موجب انسجام اجتماعی شود و در برابر دشمنان این مرز و بوم قدرت مضاعفی ایجاد کند.
ـ این رویکرد، موجب ترسیم ادبیات مقاومت در بین توده مردم، مذهبی‌ها، انقلابی‌ها و حتی نخبگان با محوریت ادبیاتی (عاشورایی و حسینی) می‌شود که در فرهنگ و فرهنگ و سنت‌های ایرانیان در طول بیش از هزارسال نهادینه شده است چنان¬که مقاومت با محوریت منطق امام حسین، ذلت¬ناپذیری، عزّت‌مندی و شهادت‌طلبی را محور مواجهه به دشمن قرار می‌دهد.

ـ حمله رژیم صهیونیستی/ آمریکا علیه ایران، تهدیدی نظامی علیه تمامیت ارضی ایران مشتمل بر وطن و اسلام محسوب می‌شود. بنابراین، طبیعی است که مقابله با این تهدید از سوی همه گرایش¬های فکری مرتبط با این تهدید، صورت بپذیرد.
ـ نوحه «ای ایران خدایی» که مشتمل بر مضامینی ملی، دینی، مذهبی و حماسی است، گرچه در فضای مذهبی اجرا شد، اما نشانه تلفیق دفاع از کشور، ارزش‌های اسلامی/مذهبی، جمهوری اسلامی در لحظات حساس مبارزه با دشمن است که از سوی همه مدافعان این امور شکل خواهد گرفت.

ـ ملی‌گرایی و دین‌گرایی لزوماً در تضاد نیستند، بلکه بسته به خاستگاه فکری، می‌توانند با یکدیگر، هم‌پوشانی یا تقابل داشته باشند. ملی‌گرایی زمانی به چالش منجر می‌شود که به نژادپرستی و انکار دین/مذهب در هویّت ملی می‌انجامد. چنان¬که دین‌گرایی درصورت عدم قرار گرفتن ذیل یک ملیّت، خاستگاه و بستری برای استمرار و ادامه نخواهد داشت. طبعاً ملیّت (به معنای غیر منافی با ارزش¬های اسلامی)، مانعی برای اسلام و ارزش‌های اسلامی نیست، بلکه به خصوص در زمان جنگ و تجاوز دشمن به سرزمین اسلامی، به تقویت اسلام و ارزش‌های آن کمک می‌کند.

البته تأکید بر وطن و حبّ وطن اسلامی به معنای نادیده انگاشتن امت اسلامی و محدود کردن اسلام و ارزش‌های اسلامی به یک کشور یا سرزمین خاصّ و بی‌توجّهی به جهان اسلام و سایر سرزمین¬های اسلامی نیست. اسلام مانند بسیاری از ادیان الهی، ظرفیّت فراگیری دارد و محدود به ملیّت خاصّی نمی‌شود، بلکه هر کشور اسلامی در سایه ظرفیّت امّت اسلامی، باید همسویی و اتحاد نسبت به سایر کشورهای اسلامی ذیل (دارالإسلام) را در کنار میهن خویش، مدّ نظر قرار دهد و تأکید بر امّت اسلامی را در سایه نادیده انگاشتن ملیّت معنا نکنند.

پی‌نوشت‌ها:
۱. ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج.۱۷، ص.۲۹۹
۲. مرزبان بن رستم، مرزبان نامه، ۱۹۹۷م، ص.۱۷۸.
۳. ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص.۲۰۷.
۴. کراجکی، کنز الفوائد، ۱۴۱۰ق،‌ ج.۱، ص.۹۴
۵. در روح و جان من/ می‌مانی ای وطن/ تویی تویی تو هستی، حرم/ تویی، تو خانه‌