امکان سنجی شباهت با پیامبر و امام صادق علیهما السلام
نوشتاری از حجتالاسلام دکتر غلامرضا پیوندی مدیر گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
أَلا اُخبِرُكُم، بِأَشبَهِكُم بى خُلقا؟ قالَ: بَلى يا رَسولَ اللّهِ قالَ: أَحسَنُكُم خُلقا، و َأَعظَمُكُم حِلما، و َأَبَرُّكُم بِقَرابَتِهِ و َأشَدُّكُم مِن نَفسِهِ إِنصافا (من لا یحضره الفقیه ج ۴، ص ۳۷۰)
خداوند تبارک و تعالی در روایت داریم جوان را خیلی دوست دارد مخصوصا جوانی که دو ویژگی دارد: یکی عابد است، یکی تائب است. عابد که معلوم است چرا تائب؟ چون جوان ممکن است پایش بلغزد حس غریزهی معصیت دارد اگر زود توبه کرد خدا هم زود از او میگذرد و یکی از چیزهایی که در جوانی خدا خیلی دوست دارد سفارش شده جوانی است که با قرآن انس دارد در روایت داریم شاب و جوانی که با قرآن بدنش انس پیدا بکند این خودش یکی از امتیازات است و موجب عاقبت به خیری میشود یاران حضرت مهدی هم همه شان از جوانها هستند.
پیغمبر گرامی اسلام هم در یک نقلی دارد فرمود وقتی خدا من را مبعوث کرد اول جوانها به من بله گفتند إنَّ اللّه َ بَعَثَني بَشيرا و نَذيرا فَحالَفَنِي الشُّبّانُ و خالَفَنِي الشُّيوخُ (کتابالحديث، ج ۱، ص ۳۴۹) جوانان با من بیعت کردند یکی از اشکالهایی هم که ابوسفیان به پیغمبر میگرفت میگفت خَرَجَ فِینَا رَجُلٌ یُدّعی أَنَّهُ رَسُولُ الله سفّه اَحلَامَنَا و سبّ آلهتنا، و افسد شباننا، و فرّق جماعتنا (بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۹) این مرد جوانان ما را به فساد کشیده فسادی که او میگفت.
شباهتهای حضرت علی اکبر به پیامبر
من به بهانهی میلاد حضرت علی اکبر به همهی بینندگان میگویم نه جوانان چون بینندگان ما اقشار مختلفی هستند به عنوان عیدی عرض میکنم که این حرفی که در مورد حضرت علی اکبر زده شده است بی نظیر است که ایشان خَلقاش خُلقاش و منطقاش شبیه پیغمبر بود. خَلق یعنی چهره ظاهرا این طور استفاده میشود که شباهت ایشان به پیغمبر از امام حسین بیشتر بوده است لذا خود امام حسین هم میگوید هر وقت دلمان به پیغمبر تنگ میشد به علی اکبر نگاه میکردیم.
ما داشتیم کسانی که شباهتهایی به پیغمبر داشتند مثلا حضرت حجت را داریم یا حضرت زهرا را داریم که وقتی راه میرفتند راه رفتنشان مثل پیغمبر بود حضرت زینب وقتی سخنرانی کرد در دروازهی شام گفتند گویا حضرت علی سخن گفت. این خَلق.
خُلق یعنی اخلاق منطق هم به معنای گفتار یا اندیشه. ما هم میتوانیم خُلقا به پیغمبر شبیه شویم یا نه راه را بسته اند و فقط علی اکبر و امام حسن؟ من میخواهم بگویم خلق را نمی توانیم هر کدام از ما قیافهای داریم این صورت است اما سیرت میشود خُلق میشود. بعضی از اوقات وقتی ما از معصومین یا فرزندانشان تعریف میکنیم بعضیها فکر میکنند اینها را باید گذاشت در عرش و نشست روی فرش و فقط نگاهشان کرد نه قرآن این را نمی گوید میفرماید «لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب/ ۲۱) درست است پیغمبر خیلی بالاست ولی شما هم به او اقتدا بکنید حضرت امیر میفرماید به پیغمبر تاسی بکنید.
چهار ویژگی اخلاقی مؤمنان
من با این مقدمه میخواهم یک روایتی را بخوانم که پیغمبر خدا رو کرد به اصحاب فرمود به شما بگویم کدام یک از شما از نظر خُلق به من شباهت دارید؟ پس این شدنی است گفتند بله فرمود: اگر کسی چهار ویژگی داشت از نظر خُلقی به من شباهت دارد.
ببینید بحث نماز و روزه و حج و اینها نیست فرض این است که یک نمازخوان یک روزه بگیر یک آدم متدین یک آدم مذهبی را پیغمبر خطاب میکند چون رو کرد به اصحاب در مسجد این روایت در تحف العقول است :
أَلا اُخبِرُكُم، بِأَشبَهِكُم بى خُلقا؟ قالَ: بَلى يا رَسولَ اللّهِ قالَ: أَحسَنُكُم خُلقا، و َأَعظَمُكُم حِلما، و َأَبَرُّكُم بِقَرابَتِهِ و َأشَدُّكُم مِن نَفسِهِ إِنصافا (من لا یحضره الفقیه ج ۴، ص ۳۷۰) البته این روایت شبیه هم دارد چند تا. منتها من این نقلش را عرض میکنم ان شاء الله این چهار تا را بگویم. بگویم چه کسی از نظر اخلاقی به من شباهت دارد؟ گفتند بله فرمود آن کسی که خوش اخلاق تر است؛
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
(لأَميرِ المُؤمِنين عليه السلام) أَ لا اُخبِرُكُم، بِأَشبَهِكُم بى خُلقا؟ قالَ: بَلى يا رَسولَ اللّه قالَ: أَحسَنُكُم خُلقا، و َأَعظَمُكُم حِلما، وَ أَبَرُّكُم بِقَرابَتِهِ وَ أشَدُّكُم مِن نَفسِهِ إِنصافا؛
(به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند) آيا تو را خبر ندهم كه اخلاق كدام يك از شما به من شبيه تر است؟ عرض كردند: آرى، اى رسول خدا. فرمودند: آن كس كه از همه شما خوش اخلاق تر و بردبارتر و به خويشاوندانش نيكوكارتر و با انصاف تر باشد.مكارم الاخلاق ص ۴۴۲
اول: حسن خلق
شخصی از امام صادق (ع) درباره حسن خلق توضیح خواست، آن حضرت در پاسخ فرمود: تُلَیِّنُ جَناحَکَ وَ تُطَیِّبُ کَلامَکَ وَ تَلْقی اَخاکَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ؛ رفتارت را ملاطفت آمیز و سخنت را پاکیزه و با خوشرویی برادرت را ملاقات کنی.
زیـسـت اجـتماعی با سرشت انسان عجین شده و هر کسی ناچار است با همنوعان خود زندگی کند و لازمه زندگی اجتماعی، برخورد حساب شده، انسان ـ دوستانه و خردمندانه است که در حسن خلق خلاصه شده است.
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود:لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ ما فی حُسْنِ الْخُلْقِ لَعَلِمَ اَنَّهُ مُحْتاجٌ اَنْ یَکُونَ لَهُ خُلْقٌ حَسَنٌ؛ اگـر بـنـده می دانست که چه (ارزش هایی) در خوشخویی نهفته است، در می یافت که به خلق نیکو نیازمند است.
امام صادق (ع) نیز اظهار فرموده که زندگی بدون خوش خلقی، شیرین و گوارا نخواهد بود: لا عَیْشَ اَهْنَاءُ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ؛ هیچ زندگی گواراتر از (زندگی با) خوشخویی نیست.
منشأ خوش خلقی
شـکـوفـه هـای زیـبـای نـرمـخـویـی بـر درخـتـی تـنـومـنـد و شـاداب مـی شـکـفـد و از مـنـبـعـی اصـیـل تـغـذیـه مـی شـود؛ در سـخـنان مولای متقیان (ع) سر چشمه های این خصلت خدا پسند، این گونه معرفی شده است :
میوه خرد: (اَلْخُلْقُ الَْمحْمُودُ مِنْ ثِمارِ الْعَقْلِ)۲۷۰ خوی پسندیده از میوه های خرد است.
بزرگواری خاندان: (حُسْنُ الاَْخْلاقِ بُرْهانُ کَرَمِ الاَْعْراقِ)۲۷۱ خوش اخلاقی دلیل بزرگواری خانوادگی است.
زیبایی باطن: (حُسْنُ السّیرَةِ عُنْوانُ حُسْنِ السَّریرَةِ)۲۷۲ نیکوروشی دلیل نیکویی باطن است.
تورات نیز خوشخویی را منشعب از حیا می شمرد: تَشَعَّبَ مِنَ الْحَیاءِ… حُسْنُ الْخُلْقِ؛ صفاتی چون حُسن خلق از حیا نشأت می گیرد.
امـام صـادق (ع)، در سـخـنـی، خـوشـخـویـی و سـه فـضـیـلت دیـگـر را کامل کننده ایمان دانسته و فرموده است:
اَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ ایمانُهُ… اَلصِّدْقُ وَ اَداءُ الاَْمانَةِ وَ الْحَیاءُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ؛ چهار ویژگی اگر در کسی باشد، ایمانش کامل است : راستگویی، امانتداری، حیاوخوشخویی.
و در سخن دیگری، آن را همراه سه خصلت دیگر از اخلاق پیامبران معرفی کرده و فرموده است : اِنَّ الصَّبْرَ وَ الْبِرَّ وَ الْحِلْمَ وَ حُسْنَ الْخَلْقِ مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبِیاءِ؛ همانا صبر، نیکی، بردباری و خوش اخلاقی از صفات پیامبران است.
دستاوردهای حسن خلق
علاوه بر آنچه گذشت، خوش خلقی، تأثیر بسزایی در بهبودی جوّ اجتماع می گذارد و آثار ارزنده ای نیز برای شخص خوشخو دارد که برخی از آنها را در زیر توضیح می دهیم:
الف ـ اجتماعی
۱ـ دوستی و محبّت:
انسان ها تشنه محبتند و دلهای آنان اسیر کمند محبت می شود و طبعاً از دیگران انـتـظـار بـرخـوردی خـوش و انـسـان دوستانه دارند و تحت تاءثیر عواطف دیگران نیز قرار می گـیرند و بلافاصله عواطف انسانی خویش را بروز می دهند. پس چه بجا است همه افراد اجتماع نسبت به یکدیگر، بازبانی نرم، رویی گشاده و برخوردی دوستانه برخورد کنند و فضای زنـدگـی را عـطـر مـحـبـت بـزنـنـد و بـا همنوعان خود با صمیمیّت زندگی کنند.
امام صادق (ع) فرمود: (حُسْنُ الْخُلْقِ مُجْلِبَةٌ لِلْمَوَدَّةِ)۲۸۱ خوش خلقی، دوستی دیگران را جلب می کند.
۲ـ آبـادی شهرها و درازی عمرها:
با صمیمی شدن انسان ها نسبت به یکدیگر طبعاً دغدغه ها، جنگ اعـصـاب هـا، بـی اعـتـمـادی هـا، اضـطراب و دلهره ها و… رخت بر می بندد و افراد جامعه در امنیت روحی و اعتماد متقابل، به کار و تلاش می پردازند؛ همدیگر را در کارها یاری می دهند؛ برای هـمـنوعان دلسوزی می کنند، غمخوار هم می شوند و… در چنین فضایی، هر کسی زندگی راحتی خـواهد داشت، شهرها آباد می گردد و بیماری ها کم می شود و عمرها نیز طولانی تر می گردد. عـلاوه بـر آن، خـداونـد نـیز بر چنین اجتماعی نظر لطف خواهد داشت و آنها را یاری خواهد داد.
امام صادق (ع) فرمود: اَلْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدِّیارِ وَ یَزیدانِ فِی الاَْعْمارِ)۲۸۲ نیکی و خوشخویی، شهرها را آباد و عمرها را زیاد خواهد کرد.
ب ـ فردی
کـارهـای نـیک و صفات زیبا، بیش از سودی که به دیگران می رسانند، صاحب خویش را نفع می بـخـشـنـد از جـمـله سـودی کـه حـسن خلق به صاحب خود می رساند به مراتب از آثار اجتماعی آن بـیـشتر است، و این در حالی است که فرد خوش اخلاق، در آثار اجتماعی آن صفت پسندیده نیز شریک است :
۱ـ روزی فراوان
امیرمؤمنان سلام اللّه علیه فرمود: (حُسْنُ الْخُلْقِ یَزیدُ فِی الرِّزْقِ)۲۸۳ خوش خلقی، روزی را زیاد می کند.
۲ـ خیر دنیا و آخرت
رسول اکرم (ص) فرمود: (اِنَّ حُسْنَ الْخُلْقِ ذَهَبَ بِخَیْرِ الدُّنْیا وَ الاْ خِرَةِ)۲۸۴ خوشخویی خیر دنیا و آخرت را با خود می برد.
۳ـ پاداش مجاهد
حضرت صادق (ع) فرمود: (اِنَّ اللّهَ تـَبـارَکَ وَ تـَعالی لَیُعْطیِ الْعَبْدَ مِنَ الثَّوابِ عَلی حُسْنِ الْخُلْقِ کَما یُعْطیِ الُْمجْاهِدَ فی سَبیلِ اللّهِ…؛ خداوند متعال در برابر حسن خلق بنده، به او پاداش مجاهد در راه خدا را عطا می فرماید.
۴ـ درجه عالی
همان حضرت فرمود: اِنَّ حُسْنَ الْخُلْقِ یَبْلُغُ بِصاحِبِهِ دَرَجَةَ الصّائِمِ الْقائِمِ)۲۸۶ خوش خویی، صاحبش را به مقام روزه گیر شب زنده دار می رساند.
۵ـ نابودی گناهان
همان امام فرمود: اِنَّ الْخُلْقَ الْحَسَنَ یُمیثُ الْخَطیئَةَ کَما تُمیثُ الشَّمْسُ الْجَلیدَ)۲۸۷ همانا خلق نیکو خطاها را ذوب می کند چنانکه خورشید، یخ را آب می کند.
۶ـ بـهـشـت جـاویـدان
امـام رضـا(ع) از پـدرانـش از رسـول اکـرم (ص) چـنـیـن نقل می کند: عَلَیْکُمْ بِحُسْنِ الْخُلْقِ فَاِنَّ حُسْنَ الْخُلْقِ فِی الْجَنَّةِ لامُحالَةَ…)۲۸۸ بر شما باد به خوشخویی، که خوشخویی در نهایت، وارد بهشت می شود. [و فرد خوشخو را نیز به بهشت می برد.]
خوش اخلاقی عمر را طولانی میکند رزق را زیاد میکند آدم را محبوب میکند از صراط عبور میدهد پروندهی اعمال را سنگین میکند رایگان هم است. بعضیها ذاتا خوش اخلاق هستند مثل جناب عالی بعضیها هم اگر نیستند خوش اخلاقی را تمرین بکنند.
ببینید ما بخواهیم یکی را خیلی تعریف بکنیم میگوییم شب زنده داری و روزه داری صائم و قائم. حدیث میگوید إِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ يَبْلُغُ بِصَاحِبِهِ دَرَجَةَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ (اصول كافى، ج ۳، ص۱۶۱) خوش اخلاقی انسان را به درجهی صائم و قائم میرساند. خود پیغمبر این طور بود خاندان حاتم طایی به اخلاق پیغمبر جذب شدند مسلمان شدند اکثر افرادی که مسلمان شدند نیامدند از پیغمبر برهان برای خدا شناسی بخواهند معجزه بخواهند چرا بودند کسانی که میخواستند سنگریزه حرف بزند درخت حرکت بکند، ولی غالب نبودند.
الآن هم در این کوچه خیابانها چپ و راست مینویسند استرس نداشته باشید افسرده نباشید ناراحتی روحی نداشته باشید همهی اینها یعنی خوش اخلاق باشید و متاسفانه بعضی از عزیزان مذهبی مان، بعضی از متدینین ما یعنی نمازشان نماز شبشان به قول یک آقایی حاشیهی مفاتیحشان روزه هایشان ترک نمی شود اما در خانه بد اخلاق هستند؛ وقتی خانه میآید زن و بچه واقعا احساس میکنند عزرائیل وارد شده است.
یا بعضی از خانمها آقایانشان میگویند مخصوصا سن که بالا میرود به تعبیر من جای پاها که دیگر محکم میشوند میدانند باید زندگی بکنند بیست سی سال گذشته بدخلقیهایی که بعضی زنها در زندگی دارند کانون خانواده را سرد میکنند مرد انگار سیبل تیر ندازی برخوردهایشان میدانند مثل این که همهی مشکلات در ورود به او باید به او برخورد بکند اینها خوب نیست این که روایت داریم اگر زنی به مردش بگوید من در خانهی تو خیر ندیدم نماز و روزهای که آن روز خوانده و گرفته هبط میشود اینها نکات دقیقی است. اول حسن خلق است
شباهت دوم: داشتن حلم؛ و َأَعظَمُكُم حِلما،
دوم کسی که بزرگ ترین حلم را داشته باشد من حلم را معنا میکنم.
گاهی در جامعه در یک شرایط برخورد قرار میگیریم یعنی با ما برخورد میشود حدیث هم داریم اتفاقا فرصت نیست بخوانم که حلم جایش این جاهاست. مثلا شما راست میگویی به تو میگویند دروغ میگویی. شما حقت را میخواهی میگویند حقت نیست شما عزیز بودی الآن ذلیل شدی تا دیروز رئیس بودی امروز تو را برداشتند اینها روایت است
امام صادق عليه السلام: اَلْحِلْمُ سِراجُ اللّه ِ… وَالْحِلْمُ يَدورُ عَلى خَمْسَةِ أَوْجُهٍ: أَنْ يَكونَ عَزيزافَيَذِلَّ أَوْ يَكونَ صادِقا فَيُتَّهَمَ أَوْ يَدْعُوَ إِلَى الْحَقِّ فَيُسْتَخَفَّ بِهِ أَوْ أَنْ يُؤْذى بِلا جُرْمٍ أَوْأَنْ يُطالِبَ بِالْحَقِّ وَيُخالِفوهُ فيهِ، فَإِنْ آتَيْتَ كُلاًّ مِنْها حَقَّهُ فَقَدْ اَصَبْتَ… ؛
بردبارى چراغ خداست… پنج چيز است كه بردبارى مى طلبد: شخص عزيز باشدو خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت كند و سبكش بشمارند،بى گناه باشد و اذيت شود، حق طلبى كند و با او مخالفت كنند. اگر در هرپنج مورد، به حق رفتار كنى، بردبار هستى… . [بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۴۲۲، ح۶۱]
روایت میگوید جای حلم چند جاست چطور شجاعت جایش میدان جنگ است حلم مال آن جایی است که شما یک جایی تحقیر میشوید یا توهین میشوید فشار که میآید آن جا خودت را کنترل بکن به این میگویند حلم لذا فرق حلم با صبر در این است. صبر در مصیبت است حلم در خشم و توهین است.
امام سجاد فرمود دو جرعه را فرو بدهید نگذارید بیرون بیاید پایین بدهید یکی جرعة مِنْ أَحَبِّ السَّبِیلِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جُرْعَتَانِ جُرْعَةُ غَیْظٍ تَرُدُّهَا بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةُ مُصِیبَةٍ تَرُدُّهَا بِصَبْرٍ (کافی، ج ۲، ص ۱۱۰) آن مصیبت را فوران مصیبت را با صبر کاهش بدهید فوران خشم را با حلم کاهش بدهید. حلم صفت خداست چندین بار در قرآن است در شبهای احیا میگوییم یَا حَلِیما لا یَعْجَلُ (دعای جوشن کبیر) تو حلیم هستی عجله نمی کنی بینی و بین الله اگر خدا میخواست مثل ما با گناه کار برخورد بکند چیزی در کرهی زمین نمی ماند. پس دوم حلم. حلم همان است که آقا آمده به امام سجاد توهین کرده میگویند توهین کرد فرمود چه کنم گفتند جوابش را بدهید فرمود برویم آمدند مقابل همان آقایی که توهین کرده فرمود آقای عزیز شما الآن هر چه خواستی به ما گفتی إنْ كُنْتَ صَادِقًا فِيمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَهَ أَنْ يَغْفِرَلِي؛ وَ إنْ كُنْتَ كَاذِبًا فِيمَا تَقُولُ فَاللَهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَ لَكَ اگر راست گفتی خدا ما را ببخشد اگر دروغ گفتی خدا تو را ببخشد و برگشت. این هم دوم است مخصوصا شرایط امروز حلم بیشتری میخواهد ماشینها میآیند بیرون یکی ترافیک ایجاد میکند یکی بد پارک کرده یکی جملهای میگوید
شباهت سوم: به خويشاوندانش نيكوكارتر؛ و َأَبَرُّكُم بِقَرابَتِهِ
این قرآن است اول سورهی نساء آیهی ۱ میفرماید «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا» ارحام را کنار خدا آورده است میگوید مردم تقوا داشته باشید در مورد خدایی که سوال میشوید از او و در مورد ارحام.
رحم خیلی مهم است پدر و مادر و برادر و خواهر. واقعا اگر افرادی قهر هستند اختلاف دارند الآن وقتش است ببینید شما حلیمهی سعدیه وارد شده پیغمبر بلند شده تمام قد عبا را پهن کرده زیر پایش. مادرش است. مادر رضاعی اش است چند ماه به او شیر داده آن وقت مادری که گاهی بیست سی سال برای این جوان زحمت کشیده بعضیها داد میزنند سر مادر. در شنوندهها و بینندههای ما نیستند همان پشت کوه قاف هستند.
خیلی بد است عمرشان بی برکت میشود. آثار وضعی در زندگی شان دارد یا برادر ببینید اینها نکات دقیقی در اسلام است فاصلهی امام حسن و امام حسین مگر چند سال است؟ از یک سال کمتر است چون اگر در همین تقویم نگاه بکنیم امام حسن نیمهی رمضان است امام حسین سوم شعبان است حالا کمتر هم گفتند ولی خیلی اینها با هم فاصلهی سنی ندارند اما نوشتند امام حسین هیچ گاه جلوی پای امام حسن راه نمی رفت یعنی جلوتر از او جایی که امام حسن بود امام حسین تکلم نمی کرد فقیر آمد در مسجد دیه به گردنش آمده بود. مثل حالا بیمه که نبوده باید کمک میکردند رفت خدمت امام حسن گفت دیه به گردنم است دین دارم آقا پانصد درهم به او داد رفت خدمت امام حسین آقا چهارصد و نود درهم به او داد. ده درهم برای امام حسین مهم نیست که ایشان هم پانصد تا میداد این یعنی چه؟ یعنی احترام برادر بزرگ تر من یک مرحله آمدم پایین تر رفت سراغ عبدالله جعفر چهارصد و هشتاد درهم داد. دکتری باش مهندسی باش آیت اللهی باش برادر بزرگترت است احترام واجب است لازم است خیلی کمرنگ شده است یعنی ایشان چون مثلا متخصص است پزشک است یا نه آیت الله است نه استاد دانشگاه است در هر شغلی چون ما یک شغلی را که مثال میزنیم به بعضی از اقشار بر بخورد هر شغلی باشد شما فوق لیسانس هستی ایشان لیسانس است ولی او از شما بزرگ تر است. هر جایی که هستیم. بعد همین طور سایر بستگان.
شباهت چهارم: با انصافترین مردم
چهارم کسی که انصاف را نسبت به خودش رعایت بکند.
انصاف یکی از مهمترین فضائل اخلاقی است که در تعریف آن گفتهاند: «انصاف به معنای عدالتورزی و اجرای قسط و اقرار به حقوق مردم و ادای آنهاست و اینکه هر خیری را برای خود میخواهیم، برای دیگران هم بخواهیم و هر زیان و ضرری که برای خود نمیپسندیم، برای دیگران هم نپسندیم». [۳] در نتیجه انصاف از منظر اخلاقی به معنای مراعات برابری و مساوات در تمامی ابعاد اجتماعی میباشد.
انصاف با عدل فرق میکند عدل یعنی به هر کسی به اندازهی استحقاقش بدهی. الآن در یک کلاسی کسی که درس خوانده میشود بیست یکی نخوانده میشود دو این عدل است اما گفتند در هر کلاس یکی یک کیک به دانش آموزان بدهید این را باید به همه مساوی بدهیم کاری به درسخوان و غیر درسخوان ندارد این انصاف است انصاف از نصف میآید یعنی تساوی انصاف مال حقوق اجتماعی است هر چه برای خودت میپسندی برای مردم بپسند برای خودت نمی پسندی برای مردم نپسند رسول خدا فرمود شبیه ترین شما به من از نظر خلق که اشبه الناس چه کسی بوده؟ حضرت علی اکبر که روز میلادش است کسانی هستند که خوش اخلاق باشند حلیم باشند به خویشاوندان برسند انصاف را رعایت بکنند. این فرمول چهار مادهای است حرف خوب خیلی است عمل مهم است این که انسان اینها را به کار ببندد و عمل بکند.
چه کسانی شبیه ترین کار به پیامبران را دارند؟
شبیهترین افراد به پیامبران، بهویژه پیامبر اکرم (ص)، کسانی هستند که از نظر اخلاقی و رفتاری ویژگیهای خاصی را در خود پرورش دهند. در روایتی که از پیامبر (ص) نقل شده، ایشان چهار ویژگی را برای شباهت اخلاقی به خودشان بیان کردهاند. این ویژگیها بهعنوان معیارهایی برای شبیه شدن به پیامبر و در نتیجه پیامبران دیگر معرفی شدهاند. در ادامه، این ویژگیها بهصورت جامع توضیح داده میشود:
حُسن خُلق (خوشاخلاقی):
خوشاخلاقی یکی از مهمترین ویژگیهای پیامبر اکرم (ص) بود که در قرآن نیز به آن اشاره شده است: «وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ» (قلم/۴). پیامبر (ص) فرمودند که شبیهترین افراد به ایشان از نظر اخلاقی، کسانی هستند که خوشاخلاقتر باشند. خوشاخلاقی شامل رفتار مهربانانه، گشادهرویی، و برخورد نیکو با دیگران است. این ویژگی نهتنها در روابط خانوادگی و اجتماعی اثر مثبت دارد، بلکه طبق روایات، عمر را طولانی، رزق را زیاد، و انسان را در نزد خدا و خلق محبوب میکند. همچنین، خوشاخلاقی انسان را به درجهی کسانی میرساند که شبزندهداری و روزهداری میکنند (صائم و قائم). برای مثال، خاندان حاتم طایی به دلیل اخلاق نیکوی پیامبر (ص) به اسلام گرویدند، که نشاندهنده تأثیر عمیق این صفت است.
حِلم (بردباری در برابر خشم و توهین):
حلم به معنای کنترل خشم و بردباری در برابر توهین، تحقیر، یا اتهام است. پیامبر (ص) در روایت فرمودند که شبیهترین افراد به ایشان کسانی هستند که بیشترین حلم را داشته باشند. حلم صفتی است که در قرآن بهعنوان ویژگی خداوند (حلیم) ذکر شده و در رفتار پیامبران، بهویژه پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع)، نمود بارزی داشته است. برای مثال، داستان امام سجاد (ع) که در برابر توهین با دعای خیر پاسخ دادند، نمونهای از حلم است. حلم در موقعیتهایی که فرد مورد ظلم، اتهام، یا تحقیر قرار میگیرد، خود را نشان میدهد و با صبر (که مربوط به تحمل مصیبت است) تفاوت دارد. در جامعه امروز که تنشها و برخوردها زیاد است، حلم اهمیت بیشتری پیدا میکند.
صله رحم (ارتباط با خویشاوندان):
سومین ویژگی، رسیدگی به خویشاوندان و حفظ ارتباط با آنهاست. قرآن در سوره نساء (آیه ۱) تقوای الهی را در کنار حفظ روابط با خویشاوندان (ارحام) قرار داده و این نشاندهنده اهمیت صله رحم در اسلام است. پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) نمونههای برجستهای در این زمینه بودند، مانند احترام پیامبر به مادر رضاعی خود، حلیمه سعدیه، یا رعایت ادب امام حسین (ع) نسبت به برادر بزرگترشان، امام حسن (ع). این ویژگی شامل احترام به والدین، برادران و خواهران، و سایر خویشاوندان است، حتی اگر از نظر اجتماعی یا علمی جایگاه پایینتری داشته باشند. صله رحم نهتنان عمر را با برکت میکند، بلکه از نظر دینی جایگاه ویژهای دارد.
انصاف نسبت به خود:
انصاف به معنای رعایت تساوی در حقوق اجتماعی و رفتار عادلانه با دیگران است. برخلاف عدالت که به معنای دادن حق به هر کس به اندازه استحقاقش است، انصاف به معنای رفتار برابر با همه، بدون در نظر گرفتن تفاوتها، است. پیامبر (ص) فرمودند که شبیهترین افراد به ایشان کسانی هستند که انصاف را نسبت به خود رعایت کنند، یعنی همانگونه که برای خود حقوقی قائل هستند، برای دیگران نیز همان حقوق را قائل شوند. این ویژگی بهویژه در تعاملات اجتماعی و رعایت حقوق دیگران نمود پیدا میکند.