ظرفیت پذیرش حق و گوش شنوا داشتن دو شرط گفت‌وگوی صحیح

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، غالب کارشناسان معتقدند که اگر باب گفت‌وگوی صحیح باز شود، بسیاری از مشکلات فعلی جامعه حل می‌شوند یا حداقل راه حل‌های مشترک برای آنها پیدا می‌شود و بحران‌ها و تنش‌های اجتماعی کاهش می‌یابند. اما گفت‌وگویی موثر است که به تحقیر، توهین و جدل کشیده نشود ولی به نظر می‌رسد جامعه هنوز برای این شیوه آموزش ندیده و مهارت کافی ندارد.

برای بررسی بیشتر این موضوع و در قالب پرونده «آداب گفت‌وگو» و کنکاش درباره لوازم گفت‌وگوی صحیح از منظر اسلام، خبرنگار ایکنا با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به گفت‌وگو نشسته است که بخش اول آن را در ادامه می‌خوانید.

در جامعه ما عموما برای  هر نوع حرف زدنی عنوان گفت‌وگو به کار می‌رود ولی مسلم است که بسیاری از این حرف زدن‌ها گفت‌وگو نیست بلکه خطابه یا وعظ یا جدل و بحث است. به نظر شما منظور از گفت‌وگوی صحیح چیست و چه آداب و خصوصیاتی دارد؟

منظور از گفت‌وگوی صحیح، گفت‌وگویی است که بنیان‌های آن درست باشد و رفتاری که بر اساس آن مفاهیم شکل می‌گیرد هم درست باشد. گفت‌وگو، یک رفتار است که بر پایه برخی مبانی چیده می‌شود که آن مبانی باید درست باشند برای مثال، چه ما که در یک نظام اسلامی و الهی زندگی می‌کنیم و چه کسانی‌که پیرو سایر ادیان هستند باید یکی از مبناها را نگاه الهی و توحیدی قرار دهیم. زمانی‌که حضرت موسی(ع) می‌خواهد در برابر فرعون قرار گیرد از خدای متعال شرح صدر می‌خواهد. در قرآن کریم آمده است: «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي گفت: پروردگارا سینه ام را برای تحمل این وظیفه سنگین گشاده گردان و کارم را برایم آسان ساز و گِرِهی را که مانع روان سخن گفتن من است از زبانم بگشای، تا سخنم را بفهمند»(طه/ ۲۵ تا ۲۸) وی از خدا می‌خواهد گره از زبان وی باز کند بنابراین اگر زبان خود را به کار گرفته و گفت‌وگو می‌‌کنیم، این گفت‌وگو ابزاری است که پروردگار و ربوبیت در اختیار ما قرار داده است.

ما وقتی متوجه باشیم ابزارهایی همانند زبان یا وجودِ ما که در این گفت‌وگو استفاده می‌کنیم از منشأ ربوبی برخاسته و خدای متعال آن را در اختیار ما قرار داده است این مبنا باعث می‌شود در گفت‌وگوی خودمان هدف الهی را گم نکنیم و به سوی نفسانیت و شهوات پیش نرویم و گفت‌وگویی که قرار است شکل بگیرد بر اساس رضایت و خواست الهی باشد. اگر خدای متعال به بی‌عدالتی، هتک حرمت و بردن آبروی دیگران راضی نیست بنابراین وقتی ما با منشأ و مبنای الهی در زمینه گفت‌وگو وارد می‌شویم یقیناً مسیری در پیش خواهیم گرفت و رفتاری را در گفت‌وگوهای خودمان بروز خواهیم داد که الهی خواهد بود و این همان گفت‌وگوی صحیح است.

 چرا با وجود این مبانی که گفتید بیشتر اوقات گفت‌وگوهای ما به خشونت، توهین و تخریب و حتی پرونده‌سازی کشیده می‌شود؟

شاید بتوان گفت یکی از علل اصلی مربوط به معیارهاست. ما معیارهایی که گفت‌وگوی صحیح را بر اساس آن شکل دهیم در اختیار نداریم یا به گفت‌وگوهای معیارمند پایبند نیستیم. برای مثال، در گفت‌وگو باید ورودی مثبت داشته باشیم یعنی با نیت پذیرش حق وارد گفت‌وگو شویم نه اینکه هدف ما خوداثباتی یا مجادله باشد. در قرآن کریم هم آمده است: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ تو هم بندگان مرا (به لطف و رحمت من) بشارت آر آن بندگانی که سخن بشنوند و به نیکوتر آن عمل کنند، آنان هستند که خدا آنها را (به لطف خاص خود) هدایت فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندان عالمند» (زمر/ ۱۷ و ۱۸) این مژده‌ای است که خداوند به افرادی داده که قولی را شنیده و از بهترین آن تبعیت کنند بنابراین در گفت‌وگوی نیکو باید گوش شنوا داشته باشیم و دائماً دنبال مجادله نباشیم.

چنین معیارهایی متعدد هستند و وقتی این معیارها در نظر گرفته نمی‌شوند هرج و مرج در گفت‌وگو پیش می‌آید. منظور از هرج و مرج به هم ریختن نظم است. گفت‌وگوی درست دارای نظم است و این نظم بر اساس آن مبناها و بنیادهایی است که به آن اشاره کردم.

 درباره گفت‌وگوی صحیح چه مولفه‌های دینی و قرآنی داریم؟

یکی از مولفه‌ها، حفظ حریم‌ها است و وقتی حفظ حریم صورت نگیرد نظم به هم می‌ریزد بنابراین باید از طریق خودمدیریتی در گفت‌وگو، حریم‌ها را حفظ کنیم. خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ و (شما مؤمنان) به آنچه مشرکان غیر از خدا می‌خوانند دشنام ندهید تا مبادا آنها از روی ظلم و جهالت خدا را دشنام دهند. این چنین ما عمل هر قومی را در نظرشان زینت داده‌ایم، سپس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و خدا آنان را به کردارشان آگاه می‌گرداند»(انعام/ ۱۰۸) در این آیه حتی تأکید شده که به بزرگان دیگران که در اینجا منظور بت‌پرستان است ناسزا نگویید که آنها هم بزرگان شما را به ناسزا می‌گیرند.

این حفظ حریم به دست خود ماست و ما می‌توانیم حریم خدا و بزرگانِ خودمان را حفظ کنیم که کار به توهین کشیده نشود. به عنوان نمونه وقتی با دیگران مواجهه می‌شویم باید سعی کنیم مقدسات آنها را محترم شمرده و وارد حوزه‌هایی نشویم که برای آنها حساسیت‌زا است. حتی اگر آنها باطل و مسیرشان غلط باشد اما اگر به باطل آنها ناسزا بگوییم آنها به حقِ ما ناسزا می‌گویند بنابراین وقتی این ملاک‌ها به هم بریزد در نتیجه اختلافات بیشتر می‌شود.

مبنای دیگر این است که شروع گفت‌وگو از نقاط اشتراک باشد. مثلاً وطن واحد، دین و واحد، ارزش‌های انسانی و احساسات مشترک از جمله این موارد هستند. همچنین گفت‌وگوها باید از جایی شروع شوند که شما را به هم نزدیک کند و نزدیک شدن به همدیگر باعث می‌شود آن نظمی که در مسیر گفت‌وگو برقرار شده و شما را به هدف گفت‌وگو می‌ساند، حفظ شود. خدای متعال در قرآن کریم در همین راستا فرموده است: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ؛ بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و برخی برخی را به جای خدا به ربوبیّت تعظیم نکنیم. پس اگر از حق روی گردانند بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم» (آل عمران/ ۶۴) در اینجا خداوند تأکید دارد که با اهل کتاب، حول چیزی که بین شما مشترک است جمع شوید. مبنای دیگر در گفت‌وگو این است که از تحریک همدیگر پرهیز کنیم.

با توجه به نکاتی که گفتید چه مواردی باعث می‌شوند که نظامِ گفت‌وگو به هم بریزد و گفت‌وگوی نیکو شکل نگیرد؟

مهم‌ترین عاملی که باعث می‌شود گفت‌وگوی نیکو شکل نگیرد نگاه فردی در جایی است که باید نگاه اجتماعی حاکم شود. وقتی می‌گوییم در گفت‌وگو باید آبرو حفظ شود و هتک حرمت افراد و توهین صورت نگیرد معمولاً این موارد را به صورت فردی در نظر می‌گیریم اما اگر توجه داشته باشیم که آبرو و حیثیت جامعه و شخصیت ملی ما بسیار مهم‌تر از حیثیت تک تک افراد است بنابراین باید در گفت‌وگو این موارد را در نظر بگیریم و همانگونه که حرمت شخص را حفظ می‌کنیم آبروی ملت و دین را نیز حفظ کنیم و مراقب باشیم که گفت‌وگوی ما منجر به تمسخر و هتک حرمت نسبت به ملت، کشور، دین و دستاوردهایمان نشود. اگر بخواهیم یک گفت‌وگوی نظام‌مند داشته باشیم که از مسیر اصلی خودمان دور نشویم باید این مسائل را در نظر داشته باشیم.

مسئله دیگر آگاهی از رهیافت‌هایی است که در گفت‌وگو وجود دارد. گفت‌وگو دارای رهیافت‌های مختلفی است. گاهی هدف گفت‌وگو تقریب است و می‌خواهیم به گروه یا فردی دیگر نزدیک شویم. گاهی گفت‌وگو برای تخریب است. گاهی نیز برای کشف واقعیت است و دو گروه تلاش دارند از دل گفت‌وگوهای خود به واقعیتی دست پیدا کنند. گاهی گفت‌وگوها برای تبیین و تشریح است و مثلآً نقاط ابهامی در جامعه علمی، سیاسی، اقتصادی و در بین نخبگان و مردم وجود دارد و مواردی دچار غبار و تعدد و کثرت اطلاعات درست و غلط شده است بنابراین گفت‌وگوهای تبیینی می‌تواند به ما کمک کند.

اگر می‌خواهیم گفت‌وگوهای نظام‌مند داشته و صحبت‌های ما دچار به هم ریختگی نشود باید در آغاز گفت‌وگو به این رهیافت‌ها توجه کنیم و بدانیم که با چه هدفی وارد گفت‌وگو شده‌ایم. گاهی اوقات با هدف کشف واقعیت وارد گفت‌وگو با شخصی شده‌ایم اما هدف طرف مقابل، نه کشف واقع بلکه مچ‌گیری، تخریب، تمسخر و رسیدن به هدفی شخصی است. بنابراین حتی اگر با نیت خالصانه هم وارد گفت‌وگو شویم ممکن است طرف مقابل فقط آن چیزهایی را ببیند که مورد نیاز خودش است.

علت اینکه کمتر میل به گفت‌وگوی دو طرفه و تعامل داریم و بیشتر به سمت حرف زدن یک‌طرفه و سخنرانی و نصیحت می‌رویم چیست. در حالی که دوره یک‌طرفه حرف زدن گذشته و اکنون هر فردی برای خودش اندیشه و نظری دارد.

دستگاه‌های جاسوسی معمولا دنبال افرادی می‌گردند که شهوت سخن گفتن داشته و بسیار علاقه‌مندند که فقط آنها صحبت کنند. در همین جمهوری اسلامی، چه بسا سخنرانی‌هایی بوده که باعث خسارت‌های ملی برای ما شده است. برخی افراد در قالب گفت‌وگو، تریبون را به دست می‌گیرند و شهوت سخنرانی آنها در حدی بوده که موجب شده بسیاری از اسرار مملکت لو برود. نمونه‌هایی از این دست کم نیستند.

اگر به سخنان حضرت امام خمینی(ره) دقت کنید مشاهده خواهید کرد که در برخی مواردی که از ایشان درباره موضوعی سؤال می‌شود ایشان در جواب می‌گویند «نمی‌دانم» یا «اطلاع ندارم» این نشان می‌دهد که قصارگویی و مدیریت سخن در کلام حضرت امام خمینی(ره) بسیار زیاد است اما بعضاً مشاهده می‌کنیم افرادی به راحتی اطلاعاتی که باعث سوء استفاده دشمنان داخلی و خارجی می‌شود را به زبان می‌آورند. این هم از آسیب‌های سخن گفتن است لذا نیازمند علم منطق و اخلاق هستیم که بتوانیم خودمان را در حدی ارتقا دهیم که موقع گفت‌وگو کردن بیش از آنکه حرف بزنیم، به صحبت‌های طرف مقابل گوش کنیم.

قرآن کریم هم در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره مبارکه زمر، ابتدا بر شنیدن و سپس بر تبعیت تأکید کرده است؛ یعنی ابتدا باید به خوبی شنونده باشید تا سپس بتوانید حق را تشخیص دهید اما کسانی‌که از ابتدا نیامده‌اند که حق را پیدا کنند بلکه با رهیافت تخریبی و مجادله‌ای جلو آمده‌اند باعث از هم پاشیدن نظام گفت‌وگو می‌شوند.

یکی از مسائل مهم این است که صحبت‌ها و گفت‌وگوهای ما مبتنی بر اطلاعات است اما مهم این است که دقت کنیم این اطلاعات چقدر معتبر و اطمینان‌بخش است؟ در این زمینه لازم است به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره کنم. در آیه ۸۳ سوره مبارکه نساء خدای متعال فرموده است: «وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا؛ و منافقان چون امری به آنان برسد که باعث ایمنی یا ترس مسلمین است (و باید پنهان داشت) آن را منتشر می‌سازند، در صورتی که اگر آن را به رسول و به صاحبان حکم که از خودشان هستند گزارش می‌دادند همانا آنان که اهل بصیرتند در آن واقعه صلاح‌ اندیشی می‌کردند. و اگر نه این بود که فضل خدا شامل حال شماست، همانا به جز اندکی همه شیطان را پیروی می‌کردید» متأسفانه ما در گفت‌وگوهای خودمان به این نکته دقت بسیار کمی داریم در حالی‌که قرآن کریم تأکید داشته است وقتی خبری به کسی می‌رسد نباید بدون تحقیق، آن را شایع کنند در حالی‌که اگر این را به پیامبر و پیشوایان دینی که قدرت تشخیص کافی دارند بازمی‌گرداندند آنها را از ریشه‌های مسائل آگاه می‌کردند.

آیه‌ای که به آن اشاره کردم به ما می‌گوید جامعه باید قبول کند که یک مرجعیت خبری وجود داشته باشد. این مرجعیت، رهبری آن جامعه است که قرآن فرموده رسول و اولوالامر یا پیشوایان دینی هستند اما رهبر یک جامعه چگونه می‌تواند برای این جامعه مرجع خبری باشد؟ راهکار این است که این خبرها را به پیامبر، امام یا رهبرِ جامعه بازگردانیم تا وی به ما بگوید که آیا این اخبار درست هستند یا خیر؟ رهبری جامعه هم در قالب سازوکارهایی، نهادسازی کرده و مراجع خبری می‌سازند و این مراجع، اخبار صحیح را به شما ارائه می‌دهند تا گزاره‌های درست را در گفت‌وگو به کار ببرید.