به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از خبرگزاری حوزه از مشهد، حجتالاسلام دکتر علیرضا قائمینیا در جلسه درس مدرسه ادبیات و زبانشناسی، مدرسه «دارالعلم»، پیرامون «نقش استعارههای مفهومی در فهم کتاب و سنت» به ایراد سخنرانی پرداخت و دیدگاههایی را در این زمینه مطرح کرد.
حجتالاسلام قائمینیا با اشاره به اینکه «استعاره مفهومی» یکی از مباحث مهم قرن بیستم در علوم شناختی است، اظهار داشت: این بحث در تفسیر متون ادبی، روانشناسی، سیاست، علوم اجتماعی، شناختشناسی کاربرد دارد و میتواند میان حوزههای مختلف، پیوند برقرار کند.
مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه، به تاریخچه این بحث پرداخت و تصریح کرد: سرآغاز موضوع استعاره به ارسطو بازمیگردد؛ ارسطو معتقد بود، زبان دارای دو صورت است: نخست، زبان اصلی و تحریفنشده که به آن «زبان تحتاللفظی» گفته میشود و دوم، زبان تحریفشده یا صورت ثانویه زبان که استعاره در این دسته جای میگیرد.
حجتالاسلام قائمینیا تأکید کرد: ارسطو چند ادعای مهم درباره استعاره دارد: نخست اینکه استعاره به کاربرد مجازی یا ثانویه زبان مربوط میشود؛ دوم اینکه استعاره نوعی مجاز است که بر پایه شباهت شکل میگیرد؛ سوم اینکه استعاره برای زیبایی سخن به کار میرود.
نقد دیدگاه ارسطو و تبیین نظریه استعاره مفهومی توسط لیکاف و جانسون
عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه، با اشاره به نقدهای تاریخی وارد بر نظریه استعاره ارسطو، اظهار کرد: مهمترین این نقدها، نظریه استعاره مفهومی است که توسط جورج لیکاف و مارک جانسون مطرح شده، لیکاف که مشاور اوباما و کلینتون نیز بوده، کتابی با عنوان «استعارههایی که با آنها زندگی میکنیم» را بههمراه جانسون تألیف کرده است، جانسون بیشتر به جنبههای فلسفی پرداخته و لیکاف به جنبههای زبانشناختی توجه کرده است.
وی افزود: آثار دیگری همچون «مغز سیاسی» و «ذهن سیاسی» ـ که دومی به اوباما تقدیم شده است ـ نشان میدهد چگونه مباحث زبانشناسی به حوزه سیاست پیوند میخورد و به ابزاری برای سلطه تبدیل میشود. «فلسفه جسمانی» نیز از دیگر آثار مهم لیکاف در این زمینه است.
این پژوهشگر دین و فلسفه، با اشاره به دیدگاه لیکاف در کتاب فلسفه جسمانی، تصریح کرد: از نظر لیکاف، استعاره در اصل مربوط به تفکر انسان است و سپس به زبان بازمیگردد. بهبیاندیگر، موطن اصلی استعاره، نه واژهها بلکه ذهن و اندیشه است.
وی اضافه کرد: کودک در آغاز تنها با مفاهیم مادی محدودی آشناست، اما با رشد تدریجی، دستگاه مفهومی او در دو جهت افقی در ارتباط با مفاهیم مادی جدید و در جهت عمودی، در ارتباط با مفاهیم مجرد و انتزاعی مانند ریاست، گسترش مییابد.
استعاره؛ پلی از محسوس به مجرد و سازوکار فهم انتزاعی در زبان انسان
عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه با تأکید بر اینکه استعارهها «بدنمند» هستند، عنوان کرد: انسان برای درک مفاهیم جدید، چه مادی و چه انتزاعی، به مفاهیم مادی محدود خود رجوع میکند و با استفاده از مفاهیم فضای مادی اولیه، مفاهیم جدید را درک میکند. ساختار بدن و سیستم عصبی در شکلگیری دستگاه مفهومی ما نقش دارد و از روابط بالا به پایین که از بدن پیدا شده، مفاهیم را درک میکند.
حجتالاسلام قائمینیا محدودیت ذهن بشر را عامل درک بدنمند از مفاهیم دانست و ادامه داد: با اشاره به محدودیتها، زبان حدوثاً و بقائاً مادی است و از روابط بدنی انسان پدید آمده و این ویژگی در طول زمان حذف نمیشود، حتی در قیامت نیز انسان بدنمند با خدا سخن میگوید؛ زیرا بدن، پدیدهای اساسی در شکلگیری ذهن و زبان است.
وی با اشاره به اینکه استعاره به معنای حرکت از فضای مادیِ معلوم به سمت مفاهیم ناآشنا و انتزاعی است، تأکید کرد: انسان با استفاده از زبان و واژگان آشنا، مفاهیم جدید را درک میکند. استعاره نه مجازِ قائم به شباهت، بلکه یک فرایند شناختی و ذهنی بنیادین است که بدون آن فهم و زندگی ممکن نیست.
وی با اشاره به اینکه استعاره، همه ساحتهای زندگی بشر را دربرگرفته و تنها محصور در زیبا سخن گفتن نمیشود، یادآور شد: استعاره جزو لاینفک تفکر بشر است و اگر زبان زیبا میشود، علتش زیبا شدن تفکر است.
این پژوهشگر دینی، تأکید کرد: استعارهها به حقایق برتری اشاره میکنند؛ برای مثال مفهوم جنگیدن برای ما آشنا است و حتی کودکان نیز با همدیگر زد و خورد دارند و در مراحل رشد با این مفهوم آشنا میشوند، اما مفهوم ادعا کردن یا داشتن ادعا که یک مفهوم کاملاً انتزاعی است در مراحل رشد بشر، بعداً پیدا میشود.
عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه ادامه داد: ما برای درک مفهوم ادعا کردن از مفهوم جنگ استفاده میکنیم، مثلاً میگوییم، از ادعای خودم با استدلال دفاع کردم، به ادعای رقیب حمله کردم، استدلالهایی برای پشتیبانی از ادعایم تهیه کردم، در واقع ما برای فهم ادعا و فضای مرتبط با آن، از مفاهیم جنگ، استفاده میکنیم.
حجتالاسلام قائمینیا با اشاره به اینکه همه این جملات مربوط به یک اینهمانی است و آن این است که «ادعا کردن، جنگیدن است»، این جمله بنیادی است. به جمله اصلی استعاره مفهومی میگویند و جملات دیگر از تجلیات استعاره مفهومی است که به آنها استعارههای زبانی گفته میشود.
این پژوهشگر دینی، با بیان اینکه یک استعاره مفهومی پس از شکلگیری در ذهن، میتواند در جملات متعدد و بهصورت نظاممند بروز یابد، ابراز کرد: این نوع استعاره با استعارههای ادبی متفاوت است و ساختاری شناختی دارد.
عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه با اشاره به اینکه در اینجا به نقدهای خود نسبت به این نظریه نمیپردازد، یادآور شد: نقدها به این نظریه در کتاب «استعارههای مفهومی و فضای قرآن» آمده است.
مدیر قطب فلسفه دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به کاربرد استعاره مفهومی در درک آیات و روایات اشاره کرد و گفت: استعارههای مفهومی ساختار ذهن انسان را نشان میدهد، با استعارههای مفهومی میتوانیم به طرز تفکر افراد پی ببریم. کشف این استعارهها در کتاب آسمانی مثل قرآن نشان میدهد، بنیادهای تفکر اسلامی چه چیزی است و قرآن براساس چه استعارههایی، پایه ریزی شده است.
حجتالاسلام قائمینیا خاطرنشان کرد: استعارههای مفهومی قرآن، نظاممند هستند و در درک انسجام متن قرآن نقش مهمی دارند؛ این استعارهها روابط انسان با خدا، خدا با انسان و انسان با عالم را با دقت نظاممند بیان میکنند، بنابراین استعارههای مفهومی برای درک انسجام متن قرآن، میتواند کارایی داشته باشد.











