به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا، عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه، ۱۵ بهمن ماه در نشست علمی «تفکر ماشینی و آزمون تورینگ» که از سوی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه برگزار شد، با بیان اینکه این مباحث سرآغاز موضوعات هوش مصنوعی است، گفت: تورینگ مقالهای درباره ماشینهای محاسبهگر و هوش نوشت که بازتاب زیادی هم داشت و سر و صدا ایجاد کرد. مقاله حاوی این ادعا بود که ماشینها هم میاندیشند و میتوانند بیندیشند و تفکر ماشینی داشته باشیم؛ وی آزمون معروف به تورینگ را برای این کار مطرح کرد.
وی افزود: این ادعا، از عجیبترین ادعاهای فلسفی در طول تاریخ است؛ قبل از ظهور علوم شناختی و هوش مصنوعی عموماً اعتقاد بر این بوده است که فقط انسان میاندیشد و نمیتوان اندیشیدن را به اموری مانند ماشین نسبت داد ولی تورینگ این ادعا را مطرح کرد که ما ماشینهای متفکر میتوانیم داشته باشیم و در آینده خواهیم داشت. از منظر وی، اندیشه مجرد نیست که فقط مرتبط با قوه عقل باشد بلکه میتوانیم مفهومی فیزیکالیستی هم ارائه دهیم و سرشت اندیشه را متحقق در ماشین هم میدانست.
قائمینیا با بیان اینکه تورینگ ماشین سادهای را در قالب یک نوار طراحی و آزمون کرد که نوعی الگوریتمی بازگشتی و فیزیکالیسم محاسباتی بود، گفت: براساس این طراحی، ماشینها هم هوش دارند زیرا میتوانند حل مسئله کنند و از سویی مهمترین هدف تفکر بشر هم حل مسئله است و اگر تفکری معطوف به حل مسئله نباشد امری توخالی است. تورینگ دو کار را انجام داد تا به فیزیکالیسم محاسباتی دست پیدا کند؛ ابتدا تعریف کارکردگرایانه از هوش ارائه کرد که همان حل مسئله است و دیگر اینکه الگوریتمهای بازگشتی را در آن جا داد. تفکر تورینگ بر دو پایه فلسفی ریاضیاتی استوار شده است.
مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه اضافه کرد: از منظر تورینگ دستکاری و جابجایی نمادها خود تفکر است ولی وینکنشتاین معتقد بود تفکر برای خود، بازی زبانی خاصی دارد؛ مثلاً کسی که فوتبال بازی میکند معنای حرکات را میفهمد. پیشرفتهای مهندسی و ابزارهای دیجیتال به ایده تورینگ کمک کرد. مثلاً ایده یادگیری عمیق ماشین یک دهه است که مطرح است ولی الان تبدیل به زمینههایی با دستاوردهای بسیار زیاد در عرصه هوش مصنوعی شده است. تورینگ میگفت ماشینها میتوانند مانند کودکانی باشند که به تدریج میآموزند و تحلیلهای قویتر ارائه میدهند.
قائمینیا با اشاره به ماهیت آزمون تورینگ، تصریح کرد: تورینگ دنبال طراحی یک آزمون فکری رفت که به این سؤال جواب دهد ما از کجا علم و معرفت پیدا میکنیم که یک ماشین هوش دارد؟ بنابراین اگر روشی معرفتی پیدا کردیم که ثابت کند ماشین، هوش دارد پس هوش مصنوعی وجود دارد؛ ماهیت این آزمون، معرفتشناختی و البته ساده است. سؤالاتی را به انسان و رایانه داد و جوابهای ارائه شده برای او تفاوتی ایجاد نکرد و او متوجه نشد که جواب از ماشین بوده یا انسان و به تدریج هم رایانههایی با قابلیتهای مختلف طراحی شدند؛ الان برخی برنامهها از ما میپرسند که شما ربات هستید یا خیر ولی ماشینها به جایی خواهند رسید که از همه آزمونهای تورینگ سربلند بیرون بیایند.
نقد بر ایده تورینگ
عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه با اشاره به نقدهای واردشده بر تورینگ، اظهار کرد: اولین نقد، نقد مبنایی فلسفی است؛ خیلیها میگویند ایده او براساس رفتارگرایی است یعنی برای اینکه ببینیم چیزی و یا کسی میاندیشد یا خیر، کافی است رفتار او را ملاحظه کنیم و همین مقدار کفایت میکند. اگر موجودی یا دستگاهی رفتارهای هوشمندانه انجام دهد همین مقدار کفایت دارد؛ البته خیلی از فلاسفه ذهن با رفتارگرایی مخالفت دارند. برای هوش کامپیوتر هم باید رفتارهای زبانی او را ببینیم.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: نقد دیگر نقد شامپانزهها است زیرا این حیوانات و البته حیوانات دیگر هم میتوانند حل مسئله کنند ولی از عهده آزمون تورینگ برنمیآیند لذا این آزمون جامعیت ندارد و همه موجودات هوشمند را در ذیل خود جمع نمیکند. هوشمندی یک طیف تشکیکی دارد؛ موجودی ممکن است مسئلهای را حل کند و یا نتواند؛ انسان میتواند خیلی از مسائل را حل کند ولی خیلی از حیوانات و موجودات نمیتوانند و البته در مواردی ممکن است حیوان فرایند حل مسئله را بهتر از انسان انجام دهد لذا این نقد بر تورینگ وارد است که آزمون او جامع نیست.
قائمینیا با بیان اینکه نقد دیگر بر آزمون تورینگ، نقد ارگانها و سیستمهای حسی است، افزود: این آزمون مرتبط با آزمون زبانی است و به کمک پرسشهای زبانی مسئله حل میشود، ولی به فرض که در ارتباط زبانی این مسئله حل شود آیا میتوان به عالم خارج ارائه دهد یا صرفاً درون سیستمی است. مثلاً من میپرسم آیا باران میآید و انسانی که آن طرف نشسته است با زبان میگوید باران نمیآید ولی کامپیوتر بر زبان نمیآورد و این تفاوت وجود دارد؛ انسان اندام حسی دارد و میتواند حرف بزند و با عالم واقع مرتبط باشد ولی کامپیوتر نمیتواند.
وی تأکید کرد: البته تورینگ برای رفع این مشکل میگوید به تدریج ارگانهای حسی هم به کامپیوتر وصل خواهند شد اما باز هم مشکل حل نخواهد شد زیرا این پرسش وجود دارد که آیا کامپیوتر میتواند معنای کلمات و جملات را با حسگر درک کند؟ این موضوع محل نزاع است. بحث معنا و معناداری از مفاهیم مهم در هوش مصنوعی است که هنوز حل نشده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه یکی از نقدها بر چت جی پی تی هم همین است که دادههای آماری زیادی دارد ولی معنا را درک نمیکند در حالی که انسان وقتی میگوید باران میآید معنای نم و حس خوب بعد از باران را درک میکند ولی کامپیوتر خیر.
نقد شبیهسازی
قائمینیا با اشاره به نقد شبیهسازی است، بیان کرد: این نقد میگوید شما در واقع هوش و تفکر را در ماشین مدلسازی و شبیهسازی کردهاید نه اینکه واقعاً تفکر رخ داده باشد؛ شبیهسازی گاهی یعنی ساختن مجسمه و نقاشی از یک نفر و گاهی شبیهسازی یعنی ساختن زغال سنگ در آزمایشگاه در حالی که زغال سنگ در طبیعت به دست میآید و بین این دو مدل تفاوت وجود دارد.
وی با اشاره به نقد جعبه سیاه، تصریح کرد: در این نقد گفته میشود همین مقدار که کامپیوتر سؤالات مرا جواب دهد، کافی است و من براساس جوابها قضاوت میکنم در حالی که خود این اول مسئله است یعنی ممکن است هم انسان و هم کامپیوتر درست جواب دهند ولی باید به فرایندها هم توجه داشته باشیم. آزمون تورینگ این ضعف را دارد در حالی که ما باید به درون جعبه سیاه هم توجه کنیم و ببینیم چه چیزی رخ میدهد.
قائمینیا با بیان اینکه برخی میگویند بازی شطرنج مؤید نظریه تورینگ است، تصریح کرد: در بازیهایی که صورت گرفت، کاستروف فقط یکبار بر کامپیوتر پیروز شد و مابقی برد با ماشین بوده است. این نشان میدهد ماشینها هوشمندانهتر از انسان عمل میکنند و ماشین به خوبی میتواند بازی را که نیاز به هوش دارد انجام دهند؛ البته برخی پاسخ دادند که ماشین نمیاندیشد بلکه بهترین احتمالات را مطرح میکند و در احتمالات دقیقتر از انسان است ولی هوش به معنای انسانی را ندارند.