فقه اخلاق و عرصههای نوپدید ناظر به قرآن
نوشتاری از حجتالاسلام و المسلمین امیر غنوی عضو هیأت علمی گروه اخلاق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
تفقه در دین ریشه اصلی فقاهت در فضای دینی است که چند عنصر معنایی در آن هست؛ اول فقه که با فهم فرق دارد یعنی فقه به فهمی گفته میشود که بر اثر تامل به دست میآید و انسان با اندیشه به فهمی فراتر از فهم سطحی میرسد. تفقه در جایی است که میتوانیم لباس فقه را بر تن افکار خود بپوشانیم. بنابراین از ما تفقه در مجموعه دین را خواستهاند نه فقط احکام را، ولی آنچه امروز در فقه به صورت مصطلح وجود دارد پرداختن به احکام فقهی و شرعی است، در حالی که آیه مفاد وسیع در تمامی حوزههای دینی از جمله اخلاق دارد.
در فقهالاخلاق مراد ما اصطلاح رایج تفقه نیست و قصود بازگشت به اصطلاح قرآنی است. لذا تفقه در اخلاق تاملی است که انسان را از سطح به عمق میرساند. رکن دیگر واژه فقه الاخلاق، اخلاق است و اخلاق هم در سنت مسلمین عینا در تلقی غربی مشابهی ندارد. اخلاق در فضای مسلمین گفتوگو از چگونگی تحول انسان به سمت صفات مثبت یا منفی است و این موضوع در مباحث اخلاقی غرب مطرح نیست.
اخلاق در فضای فکری امروز اصطلاحی متفاوت و بر ارزشها و گفتوگو در مورد بایدها و نبایدها متمرکز است. وقتی این دو واژه را کنار هم قرار دهیم، مراد از «فقهالاخلاق» فقط پرداختن به کتب اخلاقی نیست، بلکه مجموعه آموزههای دینی، حرفهایی در گفتوگوهای مسلمین و هم حرفهایی در حوزه مباحث مطرح شده در غرب دارد و قرآن و روایات در هر دو عرصه حرف برای گفتن دارند و فقهالاخلاق تلاش میکند تا پرسشهایی را که اخلاقی تلقی میکنیم و رد و اثری از آنها را که در منابع دینی وجود دارد پاسخ دهیم.
برای دستیابی به آموزههای فقه اخلاق قرآن کریم باید سلسله مواردی را مورد توجه قرار دهیم از جمله نگاه جامع و کامل و منظومهای به قرآن کریم، زیرا نگاه یکبعدی ممکن است مشکلاتی را در مسیر تحقیق ما ایجاد کند. باید حوصله کرده و سؤالات خود را آرام آرام به قرآن کریم عرضه کنیم و با پرهیز از تفسیر به رای، جواب سؤالات را از قرآن بیابیم؛ الان ملاحظه کنید و ببینید که در سایه تلاشهای مرحوم صفائی حائری با چند آیه، طرح فقهالاخلاقی ارائه کردهاند لذا عرصه فقهالاخلاق زمینهای است که از این نوع ظرافتها در آن زیاد است و پرهیز از تعجیل و افتادن در وادی تفسیر به رای در استنطاق این موارد از قرآن کریم بسیار مهم و ضروری است.
همیشه نسبت قرآن با روایات نوعی نسبت تکمیلی است یعنی قرآن به ما چارچوب و کلیات و طرح کلی را عرضه میکند ولی تطبیق و اجزا و ظرافتهای آن از روایات قابل استفاده است لذا آشنایی و تسلط بر هر دو لازم است. حجم روایات اخلاقی کمتر از مجموعه آیات و روایات احکام نیست ولی در این زمینه کار خیلی کمی شده است در حالی که زمینه فعالیت بکر زیادی هم وجود دارد و در آغاز راهی هستیم که دهها سال میتوانیم از آن بهره علمی مناسب بگیریم.
منبع فقه اخلاق چیست؟
ادعیه ائمه(ع) یکی از منابع مهم اخلاقی است و اگر بخواهیم با روش امروزی این ادعیه را چاپ کنیم، شامل بیش از ۱۰ جلد کتاب قطور خواهد شد و این بخشی از گنجینه روایات در حوزه اخلاق است؛ اگر تحفالعقول، غررالحکم و نهجالبلاغه و کتب دیگر از این زاویه بررسی شوند، بهره زیادی برای ما خواهند داشت و از همه بزرگتر قرآن کریم است. قرآن چارچوب اصلی را ارائه میدهد و کلید فهم روایات است و ظرافت روایات را هم بهتر خواهیم فهمید.
یکی از عرصهها برای تربیت به خصوص تربیت کودکان و فرزندان این است که غایت و هدف مطلوب در تربیت فرزند چیست؟ این سؤال بسیار مهم است، زیرا هدف به همه تدابیر ما خط و جهت میدهد و اگر ما وضع مطلوب در تربیت آدمی و نقاط کلیدی اصلی را تنظیم و تدبیر کنیم بقیه به خوبی تدبیر خواهد شد. دقیقترین حرف این است که بگوییم ویژگیهای اصلی، کلیدی و انسانساز کداماند که سبب هدایت انسان میشوند. به تعبیر دیگر سؤال اصلی در نظام مسائل تربیت چیست؟ آنچه از ما برمیآید، هدایت افراد است ولی در نهایت افراد انتخاب میکنند.
خیلی از اوقات ما دنبال کارهای فکری میرویم ولی برای تفنن کار انجام میدهیم تا برای هم تعریف کنیم و پرستیژ بگیریم ولی گاهی کوتاهی عمر را فهمیدهایم و احساس میکنیم فرصت در حال از دست رفتن است؛ اولین دستور برخاستن و دومین دستور، برخاستن و قیام برای خداست؛ ما انسانها برمیخیزیم ولی انگیزههای مختلفی مانند تبعیت از اوامر زن و بچه و دیگران و انگیزه مادی و کسب پول و … ولی آیه تاکید دارد که برخاستن شما باید برای خدا باشد.
قرآن کریم فرموده است: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ. یعنی انسانها نیاز دارند که همدیگر را به حق و صبر توصیه کنند یعنی در مواردی راه حق را گم کردهایم و دیگری به ما نشان میدهد و در مواردی راه را درست تشخیص دادهایم ولی در این مسیر، کم آوردهایم و نیاز به صبر داریم. در ادامه هم فرموده است: ثم تتفکروا. تفکر در اینجا دوای درد است و نه پزدادن. میپرسیم و میجوییم چون دوای درد ما است.
انسان با رعایت این آیه میتواند به همه خوبیها برسد. اگر واقعا دنبال حل مشکلات هستیم باید به پا خیزیم یعنی سختی و بار و کار لازم است وگرنه کسی که آماده اقدام نیست بیجهت سخن میگوید؛ آیه تاکید میکند که دیگری را هم همراه خودت کن تا گرهها زودتر باز شود. پس یک آیه قرآن کلید مشکلگشای بزرگی برای حل مشکلات اجتماعی است.
( ارائه شده در نشست علمی «فقه اخلاق و عرصههای نوپدید ناظر به قرآن» – انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی، تیرماه ۱۴۰۳)