به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، هم اندیشی علمی “علامه مصباح یزدی(ره) و فلسفه دین” سهشنبه مورخ ۲۱ بهمن ماه ۹۹، توسط قطب علمی فلسفه دین پژوهشگاه با همکاری نهادهای علمی و فرهنگی کشور به صورت مجازی و پخش زنده در آپارات پژوهشگاه برگزار شد.
این هم اندیشی علمی با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین مجتبی مصباح، حجتالاسلام والمسلمین ابوالفضل ساجدی، پروفسور محمد لگنهاوزن، دکتر محمد محمدرضایی و دکتر رمضان علیتبار دنبال شد.
استدلال آیت الله مصباح یزدی در رد پلورالیسم دینی
- حجت الاسلام و المسلمین مجتبی مصباح، ضمن تبریک ایام الله دهه فجر و تسلیت چهلم آیت الله مصباح یزدی به تشریح شخصیت علمی آیت الله مصباح پرداخت و گفت: ایشان در مباحث علوم تفسیری، علوم قرآنی، اصول فقه و به خصوص فلسفه و فلسفه مضاف ورود مستقیم داشتند و صاحب نظر بودند؛ بنابراین بررسی ابعاد شخصیت علمی ایشان نیاز دارد در هر بخشی به صورت جداگانه بدان پرداخته شود.
وی به بیان تبویب آیت الله مصباح در بحث فلسفه علم اشاره کرد و افزود: این ابواب بدین شرح است؛ تعریف دین، ضرورت دین، قلمرو دین، اجزاء دین، زبان دین، فهم دین، پلورالیسم دینی، رابطه دین با عقل، رابطه دین با علم، رابطه دین با علوم انسانی، رابطه دین با اخلاق، رابطه دین با عرفان و… که در هر یک از اینها مباحث بسیار است.
عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) به توضیح بحث آیت الله مصباح در زمینه تعریف دین پرداخت و اظهار داشت: روشنفکران دینی در دهههای اخیر سعی کردند دین را بهگونهای معنا کنند که قلمروی دینی را تحت الشعاع قرار دهند و در آخر به پلورالیسم دینی دست یابند.
وی افزود: آیت الله مصباح تذکر میدهند در ابتدای هر بحث باید تعریف دقیق آن مفاهیم را مطرح کنید تا خلط اصطلاح پیش نیاید و گرنه دچار مغلطه می شویم؛ ایشان میفرمودند مفهوم دین ماهوی نیست بلکه انتزاعی است و نمیشود با جنس و فصل تعریفش کرد و بنابراین تعریف دقیق از مفاهیم انتزاعی به نیازهای ما از آن مفهوم بازمیگردد.
حجت الاسلام مصباح تصریح کرد: اگر دین را به گونهای تعریف کنیم که همه ادیان درست باشند، دیگر حق و باطل معنا ندارد؛ قرار نیست ما دین را به گونهای تعریف کنیم که همه بپذیرند و یا نظر همه ادیان حق باشند و ما در تعریف دین، به دنبال روش صحیح زندگی برای رسیدن به سعادت هستیم.
وی با بیان اینکه تعریف دقیق دین، «مجموعهای از باورها و ارزشها که ما را به سعادت میرساند» است، خاطرنشان کرد: انسان به تنهایی نمیتواند این مسیر را بفهمد بلکه باید خود را با مبداء هستی همراه کند و این وظیفه خداوند متعال است که مسیر حقیقی را به بشر معرفی کند؛ در نتیجه باید پیغمبران و ائمه را برای نشان دادن مسیر میفرستاد.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: بر اساس این تلقی از دین، ضرورت دین نیز روشن میشود و میفهمیم که دین، یک نهاد اجتماعی در کنار سایر نهادها نیست، بلکه همه فعالیتهای انسان در همه زمانها به سعادت نیاز دارند؛ بر همین اساس نیز قلمروی دین را نمیشود برون دینی اثبات کرد بلکه صاحب دین باید محدوده آن را مشخص کند.
وی همچنین افزود: وقتی بررسی میکنیم، در مییابیم دین به همه شؤون زندگی انسان مربوط میشود و درباره همه چیز حکم دارد که نتیجه آن سعادت و شقاوت انسان میباشد؛ در نتیجه سکولاریسم در همه ابعاد خود محکوم است و ما نمیتوانیم دین را صرفاً یک دین عاطفی و شخصی بدانیم.
حجت الاسلام مصباح با بیان اینکه تقسیم بندی دین به عقاید، احکام و اخلاق از نظر آیت الله مصباح جای تأمل دارد، گفت: تفکیک اخلاق از احکام محل مناقشه است؛ آیت الله مصباح دین را به باورها و ارزشها تقسیم میکرد.
وی توضیح داد: ارتباط این دو با هم ارگانیک است؛ باورها ریشه و تنه درخت و میوه آن ارزشها است که خود ارزش ها میتواند اصول و فروع داشته باشد؛ خود باورها نیز شقوق مختلفی دارد و به یک چیز میرسد که آن توحید است.
فرزند آیت الله مصباح در توضیح مفهوم زبان دین از نظر علامه مصباح متذکر شد: ایشان میفرمایند زبان دین، زبان واقعنما است؛ همانطور که پزشکی زبانی واقع نما دارد و مؤلفههای سلامتی و مریضی را بیان کرده است و تمثیلهایی هم که در دین بیان شده، به دنبال تعیین مصداق برای فهم بهتر است.
وی در پایان با بیان اینکه همه ادیان مرزبندیهایی دارند و یکدیگر را صحیح نمیدانند، گفت: خداوند میفرماید «ان الدین عندالله الاسلام» و این اسلام به طور خاص توسط پیامبر اکرم نازل شده است.
آیت الله مصباح؛ حکیمی متأله
- دکتر محمد محمدرضایی، استاد تمام دانشگاه تهران و سردبیر فصلنامه علمی- پژوهشی قبسات پژوهشگاه در ادامه این نشست علمی با اشاره به آیه «یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» گفت: آیت الله مصباح یزدی یک حکیم به تمام معنا بود و به توحید اعتقاد راسخ داشت؛ باورها نیز از دل توحید استخراج میشود و در نتیجه ایشان مصداق بارز یک حکیم متأله بودند.
وی به بیان نظرات مختلف علماء درباره فلسفه دین پرداخت و اظهار داشت: برخی فلسفه دین را در مقابل دین میدانند و برخی فقها فلاسفه را تکفیر میکنند؛ از طرفی برخی از علما که فلسفه خوانده بودند این دسته از فقها را سطحی نگر میخواندند در صورتی که آقای مصباح میفرمود اگر فلسفه، خداشناسی باشد هیچ تناقضی با دین ندارد.
سردبیر فصلنامه علمی- پژوهشی قبسات پژوهشگاه عنوان کرد: برخی میگویند فیلسوفها قائل به مسائلی هستند که با کتاب و سنت همخوانی ندارد و آیت الله مصباح جواب میدهد این در بین فقها هم وجود دارد؛ مثلاً در رابطه با حکم وجوب نماز جمعه نظرات متفاوتی وجود دارد که باید با دلیل حرف خود را ثابت کنیم.
وی افزود: آیت الله مصباح فلسفه را برای دفاع از کیان دین لازم و ضروری میدانست و میفرمود یکی از مسائل دین، مسائل عقلی است و رد کردن مباحث فلسفی نیازمند خردورزی است؛ خیلی از افراد با زبان فلسفه به دین حمله میکنند و ما برای کم کردن دست این افراد باید فلسفه بخوانیم.
محمدرضایی تصریح کرد: حرف آخر آقای مصباح این بود که ما برای دفاع از تشیع در جهان نمیتوانیم به ظواهر کتاب و سنت استناد کنیم؛ زیرا این ظواهر برای کسانی است که نبوت و خدا را نپذیرفتند قابل قبول نیست و باید با براهین و ادله عقلی از دین دفاع کنیم.
وی همچنین خاطرنشان کرد: تلاش برای فهم آموزههای دینی که همان حکمت باشد، فلسفه است و اساسیترین باور دینی، اعتقاد به وجود خدا است که در فلسفه به دنبال آن هستیم.
آیتالله مصباح با زبان فلسفه معارف اسلام را اثبات میکرد
- پروفسور محمد لگنهاوزن، عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) دیگر سخنران حاضر در این هم اندیشی با اشاره به نقش علم فلسفه در دنیا و تلاشهای آیت الله مصباح گفت: حضرت آیت الله مصباح از فلسفه استفاده میکرد تا بتواند مسائل دینی را با زبان عقل اثبات کند و به قول معروف، از زبان فلسفه معارف اسلام را اثبات کند و با زبانی که آنها میفهمند سخن بگوید.
وی افزود: آیت الله مصباح برای اینکه بتواند تفکر حقیقی دین را به گوش سایر ادیان برساند، سفرهای زیادی به آمریکای لاتین داشت و جلسات زیادی را برگزار کرد تا بتواند به نتیجه برسند؛ در خود مؤسسه امام خمینی(ره) ما جلسات زیادی با اندیشمندان مسیحی داشتیم که به ایران میآمدند تا با علامه مصباح گفتوگو کنند.
این استاد فلسفه به تبیین هدف آیت الله مصباح از بحث درباره فلسفه دین پرداخت و خاطرنشان کرد: ایشان دنبال این بودند که بتوانند با دانشمندان ادیان دیگر ارتباط برقرار کنند و گفتمان دینی را به بزرگان سایر ادیان، به خصوص مسیحیت رواج دهند تا زمینه گرایش آنها به اسلام فراهم شود.
وی همچنین تصریح کرد: ما در ایران با منونایتها جلسه داشتیم؛ آنها توجهی به فلسفه ندارند ولی دین اسلام همگام با فلسفه است ولی ما با این وجود، با آنها ارتباط داشتیم و ثمره جلسات ما با آنها، چاپ چندین کتاب مفید بود که در دانشگاه منونایت تدریس میشود.
نظام سازی معرفتی؛ دغدغه اصلی آیت الله مصباح یزدی
- حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل ساجدی، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) نیز در ادامه این هماندیشی علمی با اشاره به وضعیت نظری اسلام در اوایل انقلاب گفت: پس از انقلاب و به خصوص در دهههای ۶۰ و ۷۰، تفکرات التقاطی زیادی وارد جامعه شد که آیت الله مصباح احساس وظیفه کردند و به تربیت شاگرد پرداختند.
وی ضمن بیان اینکه تفکرات سروش یکی از ریشه های انحراف برخی جوانان ما از اسلام بود اظهار داشت: آیت الله مصباح ابتدا اندیشههای مغرب زمین را به درستی فهم میکرد و سپس اندیشههای اسلامی را در رابطه با آن اثبات مینمود که اوج این حرکت علمی در مؤسسه امام خمینی(ره) مشهود است.
وی خاطرنشان کرد: دشمنان تصریح کردند که ایشان در تربیت شاگرد بسیار موفق عمل کرده و به کادرسازی پرداختند ولی ما هنوز شخصیت ایشان را نفهمیدیم.
وی به تشریح نظام فکری آیت الله مصباح پرداخت و گفت: ایشان به دنبال نظام سازی معرفتی بودند و معتقد بودند باید روابط و پیوند بین علوم برقرار شود؛ ایشان به سمت نظام سازی میرفتند که این حرکت برگرفته از نگاه جامع و دقیقی بود که ایشان داشتند.
حجت الاسلام ساجدی به بیان پیشینه مباحث علامه مصباح پرداخت و عنوان کرد: ایشان در سال ۷۸ سخنرانیهایی در لبنان داشتند که این منظومه، را در آنجا مطرح شد؛ سپس با مرور زمان تکمیل و طرح ولایت مطرح شد که اکنون زیر بنای اسلامی شدن علوم، مباحث علمی ایشان است.
وی آیت الله مصباح را شخصی گفتمان ساز و پویا خواند و اذعان داشت: کتابخانه موسسه هر ساله منابع خود را از فضای علمی جهان در حوزه فلسفه دین به روز میکند؛ به عنوان مثال، دکتر لگنهاوزن هر سال سفری به آمریکا دارد و در آنجا، داشتههای علمی خود را بهروز میکند و کتابهای لازم را برای مؤسسه امام خمینی(ره) تهیه میکنند.
عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) ادامه داد: آیت الله مصباح در اواخر دهه ۷۰ قبل از خطبههای نماز جمعه وارد نقد نظام سیاسی غرب شدند؛ اینها جهادهای حضرت علامه است در نظام سازی و بیان تفکر حقیقی اسلام تا انقلاب را در مسیر اصلی خود قرار دهند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: ما امروز در جنگ فکرها و عقیدهها هستیم و این جنگ یعنی اینکه بتوانیم فکرها و عقیدههای خودمان را اثبات و منتقل کنیم؛ آیت الله مصباح معتقد بود تک نفره نمیشود این کار را انجام داد بلکه نیاز به یک کار گروهی است و به همین خاطر به تربیت شاگرد پرداختند تا مبادا اسلام نیز مانند مسیحیت سرنگون شود.
علامه محمدتقی مصباح یزدی از دینشناسی و علمشناسی تا تولید علم دینی
در پایان این هم اندیشی علمی نیز دکتر رمضان علی تبار عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه نیز با طرح مباحث خود پیرامون دینشناسی و علمشناسی تا تولید علم دینیِ علامه محمدتقی مصباح یزدی گفت: آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی، فیلسوف، فیلسوف دین و فیلسوف علم، فقیه، دانشمند علوم انسانیو در کنار همه اینها، عالم و عارف اخلاقی بودند. ایشان یکی از بنیانگذاران فلسفه دین اسلامی بودند. از مسائل فلسفه دین، رابطه علم و دین و علم دینی است که ایشان به خوبی به این مسأله پرداخته و صاحب نظر بودند. ایشان در این زمینه کتابی تحت عنوان «رابطه علم و دین» دارند که بنده در این جلسه بر اساس این کتاب و برخی دیگر آثار، به صورت خلاصه به دیدگاه ایشان در خصوص رابطه علم و دین و مسأله علم دینی خواهم پرداخت.
وی در بیان محل نزاع گفت: علامه مصباح از علمشناسی و دینشناسی به رابطه علم و دین و در نهایت به مسأله علم دینی رسیدند. ایشان بر اساس مبانی فلسفی و دینی خود، به نقد علوم به ویژه علوم انسانی موجود و مدرن پرداختند. به اعتقاد ایشان بخشی از علوم انسانی موجود صریحاً بر اصول موضوعهای مبتنی هستند که از فلسفههای مادیگرا و غیراسلامی به عاریت گرفته شدهاند؛ اصولی که بطلان آنها در معرفتشناسی و فلسفه اسلامی به اثبات رسیده است. علم هم به معنای تکگزارهها (شناخت مطابق با واقع) است و هم به معنای دیسیپلین و رشتههای علمی. علم در این اصطلاح به رشتههایی گفته میشود که بر اساس موضوع، هدف، روش، یا محوری دیگر طبقهبندی شدهاند. دین الهی حق (اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید) که همان دین اسلام میباشد. رسالت دین: هدایت بشر برای رسیدن به کمال نهایی و سعادت ابدی میداند. بر این اساس، دین به عنوان نقشه راه دست یافتن به کمال نهایی است.
دکتر علی تبار همچنین در بیان رابطه علم و دین از منظر آیت الله مصباح یزدی نیز گفت: ایشان دو دسته رابطهها را بین علم و دین متصور میدانند: یکی رابطهها و نسبتهای مفهومی و دیگری نسبتهای محتوایی: ایشان در نسبتهای مفهومی، رابطه تباینی و رابطه عموم و خصوص مطلق را رد میکنند و بر اساس تعریفی که از علم و دین ارائه میدهند اعتقاد دارند رابطه مفهومی علم و دین، عموم و خصوص من وجه است. علم و دین همانند دایره های مستقلی هستند که در برخی قسمت با همدیگر تلاقی پیدا میکنند. درباره نسبتهای محتوایی معتقدند بین علم و دین نه تباین محتوایی است و نه هم پوشی کامل و نه تعارض؛ به ویژه این که تعارض بین علوم موجود و دین مسیحیت متصور است نه درباره دین اسلام و علم مطلوب.
علی تبار تصریح داشت: ایشان درباره وصف دینی معتقدند وصف دینی در علم دینی، وصف توضیحی نیست بلکه احترازی است یعنی قید احترازی است در مقابل علم سکولار و غیردینی. به اعتقاد ایشان، ملاک دینی بودن و حد نصاب دینیبودن، عرف ادنی ملابست یا ادنی مناسبت را کافی میداند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه در پایان با اشاره به دیدگاه علامه مصباح درباره علم دینی افزود: به اعتقاد حضرت علامه مصباح یزدی، علم دارای دو بخش توصیف و توصیه است؛ دین در حوزه تجویزات و ارزشهای علوم نقش دارد؛ لذا درباره علوم طبیعی و مسائل توصیفی علوم انسانی، نیازی به دینیشدن نیست و اساساً دینی یا سکولاربودن در این حوزهها معنا ندارد و علوم از این لحاظ خنثی هستند.
بر این اساس، علوم انسانی اسلامی، علمی است که مبانی عقیدتی و ارزشی دین را در سطوح مختلف این علوم مد نظر قرار میدهد و با آن مطابقت دارد، یا دستکم با آنها تنافی ندارد. دینی یا اسلامیکردن این علوم مستلزم کشف و ترویج نظریات و تفسیرها، و تجویز روشها و رفتارهایی است که با باورها و ارزشهای اسلامی سازگار باشند.
ایشان در طبقهبندی علوم به لحاظ دینی یا سکولار، سه سطح قائلند: علم دینی، علم غیردینی و علم خنثی (علومی که ارتباطی با دین ندارند)؛ به این معنا، همه علوم را نمیتوان به این معنا به دینی و غیردینی، اسلامی و غیراسلامی تقسیم کرد.
علوم خنثی، علومیاند که موضوع، مسائل، و اهدافشان با دین ارتباطی پیدا نمیکند، به دینی و غیردینی متصف نمیشوند. در حالیکه علومی که در مبانی، ارزشها یا روشهایشان با یکی از مؤلفههای دین (باورها، ارزشها، و احکام) دارای مرز مشترک باشند، میتوانند دینی یا غیردینی باشند. البته ایشان در جای دیگر، به یک معنا قائل به علم دینی بمعنی الاعم هستند؛ علمی که دادههای آن مخالف نص قرآن یا روایات قطعی نباشد به یک معنا، دینیاند. روشن است که یک نظریه یقینی هیچگاه با معارف یقینی دینی مخالفت ندارد.
به نظر میرسد بر اساس برخی مبانی ایشان به ویژه در نقد علوم سکولار، محدودکردن علم دینی ایشان به تجویزها و توصیهها، دقیق نباشد و نیاز به کار بیشتری است و در این زمینه لازم است کار تحقیقی درباره نظریه ایشان صورت پذیرد.