به گزارش روابطعمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست نقد و بررسی «روایت ایرانی در قاب سینما» به بهانه نقد فیلم «پیر پسر» در خانه اندیشورزان علوم با مشارکت گروه ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد؛ در این نشست محمدرضا شریفینیا(منتقد و بازیگر سینما) و محمدحسن شاهنگی(عضو شورای علمی گروه ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) به سخنرانی پرداختند.
محمدرضا شریفینیا در ابتدای این نشست طی سخنانی اظهار کرد: فیلم«پیر پسر» خانوادهای سهنفره شامل یک پدر و ۲پسرش را روایت میکند که در خانهای قدیمی زندگی میکنند. با وجود زمان طولانی فیلم، در بیننده احساس خستگی ایجاد نمیشود چون از لحاظ تکنیکی خوشساخت است. اما از حیث محتوایی بعضی نکات وجود دارد؛ در فیلم سورپرایزهای عجیبی را میبینیم مثلاً پسر، عصای دست پدر نیست، بلکه بلای جان اوست. شخصیتهای علی و رضا در فیلم نقشه میکشند تا غلام یعنی پدرشان را بکشند! و از شر او خلاص شوند. فیلم جسارتهای زیادی را به خرج میدهد که به مذاق مخاطب ایرانی، زیاد خوش نمیآید. این سوژهها با فرهنگ غربی بیشتر هم خوانی دارد. من با جایگاه پدر و این طور مسائل کاری ندارم، اما با جایگاه انسان کار دارم، باید موجودی به نام انسان محترم شمرده شود یا نه؟ نمیتوانیم انسان را غرق در غرایز حیوانی نشان دهیم و یکطرفه به قاضی برویم. روزنههای نور و روشنایی در این فیلم به چشم نمیخورد که بعد از دیدن کلی صحنههای سیاه و دیالوگهای تند بگوییم اشکالی ندارد به این صحنه درخشان این فیلم میارزد. تا دقیقه آخر منتظر بودم چنین اتفاقی در فیلم بیفتد، اما متأسفانه چنین چیزی را نمیبینیم.
این منتقد و بازیگر سینما ادامه داد: ما در ساخت آثار سینمایی که با اقتباس انجام شده باشند، باید موافقت کلی خودمان را اعلام کنیم در همه جای دنیا این رویکرد مورد توجه محافل هنری و فرهنگی قرار دارد و این یک ارزش محسوب میشود. باید دقت کنیم که از هر رمانی اقتباس نکنیم، اول از همه ببینیم آن رمان آیا با شرایط فرهنگی جامعه ما تناسبی دارد یا نه. چرا هیچ فیلمساز ایرانی از جنگ و صلح تولستوی اقتباس نمیگیرد و فیلم نمیسازد؟ نکته دیگری که در این فیلم بهشدت احساس میشود جامعهای سیاه و منحط است که چندشآور به تصویر در میآید. آیا لازم است این قدر غلو کنیم و همه زنان جامعه را بدکاره معرفی کنیم؟ همه مردها را بولهوس معرفی کنیم؟ اگر به دنبال طرح یک آسیب اجتماعی بودهایم، انصافاً افراط کردهایم. مردم ما به اندازه کافی در جامعه مشکل دارند، مشکلات اقتصادی داریم، خودشان در زندگیشان دعوا میبینند، حالا چه نیازی هست در سینما هم این حجم از کشمکش و درگیری و نزاع را ببینند؟ خارجیها همیشه سینمای ایران را به عنوان یک سینمای اخلاقگرا میشناسند؛ سینمایی که بر اساس فطرت پاک انسانی به دنبال طراحی شخصیتها میرود، اما در این فیلم اثری از این موارد نیست. کجای مرام ایرانی با کشتن زن و چالکردنش در خانه میخواند؟ باید حواسمان جمع باشد چه روایتی از خودمان به مردم کشورهای دیگر انجام میدهیم. بسیاری از مردم جهان، ایرانیان را به مردمانی مهماننواز، خانوادهدوست و مهربان میشناسند، اما مطابق با این فیلم روایت دگرگونهای از مردممان داریم.
در بخش دیگری از این نشست محمدحسن شاهنگی طی سخنانی اظهار کرد: خانواده ازهمگسیختهای که در پیر پسر نشان داده میشود، یک جمع انسانی اجباری است که زیر یک سقف مشترک بیروح، سرد و خشن هرکس به دنبال منافع شخصی خودش است و چیزی به نام منافع جمعی و خانوادگی وجود ندارد. چنین مکانی نه تنها محل آرامش نیست که محل تنش است؛ در آن خبری از نجابت پدرانه و پسرانه نیست، بلکه جنایت موج میزند. روح جنایتی که در این فیلم وجود دارد، تا پدرکشی، پسرکشی و زنکشی نکند، آرام نمیشود. در برادران کارامازوف فیودور داستایفسکی پدر نمیخواهد سر به تن پسر باشد و پسر هم چشم ندید پدر را دارد. همین وضعیت در فیلم پیر پسر وجود دارد.
شاهنگی تصریح کرد: ما مختاریم با الهام از واقعیتهای اصیل پیرامون خود از شیرپسری بگوییم که در جنگ ۸ساله تحمیلی نارنجک به خود میبندد و زیر تانک دشمن عراقی میرود و مانع تجاوز به وطن میشود یا اینکه از پیرپسری روایت کنیم که غرق در اوهام جنسی، سادیسمی و خشن خود است و تعلقی به جامعه ایرانی ندارد؛ انتخاب با ماست اما باید یادمان باشد رسالت هر فیلمساز متعهدی پرداختن به مصائب، سختیها، شکستها، پیروزیها، رنجها، دستاوردها، داشتهها و نداشتههای ملت خود و نه ملت بیگانه است تا گامی در جهت معرفی سبک زندگی و خلقوخوی مردم بومی خود برداشته باشد و در خدمت این مهم باشد و نه با روایت وارونه و غیرواقعی در موضع خیانت به آن قرار گیرد.
وی افزود: فیلم پر از نماد است، مادری که در خانه و خانواده نیست و عطوفت و مهری که غایب است، خانهای که شاهد کشمکش اعضای خود است و وطنی که نمیتواند ساکنان خود را با همزیستی مسالمتآمیز دور هم جمع کند، پدری که به عنوان فرمانده و رئیس خانواده نه خودش حریم دارد و نه حریم فرزندانش را نگه میدارد، شهروندانی که نه به حاکمیت میگویند، خانهای که یا باید به دیگری فروخته شود و با پول آن به زخم نداریها زد و یا باید کوبیده شود و از نو ساخته شود، بلکه آباد شود و… همه این موارد از حیث فرهنگی و حتی سیاسی و از منظر نشانهشناختی دارای کدهای آشکار و پنهانی جهت تحلیل و فراتحلیل است. از سوی دیگر لذت و رنج در این فیلم دوگانه مهمی است؛ لذت مصرف مواد مخدر، لذت نوشیدن بطریهای شراب، لذت زنبارگی، لذت شهوترانی و… در برابر رنج فداکاری به خاطر دیگری، رنج گذشت از حقوق حقه پدرانه در برابر آرزوهای دور و دراز فرزندان و… تقابل ملموسی در این فیلم ندارند. روند فیلم به گونهای است که مخاطب را به این نتیجه میرساند که اکنون و حال را دریاب و هیچکس مهمتر از خودِ خودِ تو نیست!











