به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دومین نشست علمی از سلسله نشست های همایش ملی کودک، عرفان و سلامت معنوی با عنوان «امکان سنجی انتقال عرفان به کودکان» توسط دبیرخانه همایش با مشارکت دانشگاه فردوسی مشهد و کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، سه شنبه ۲۵ آذر ماه ۱۴۰۴، به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
این نشست با ارائۀ حجت الاسلام مسلم گریوانی، نقد جناب آقای دکتر محمد علی وطن دوست و دبیری حجت الاسلام دکتر علی فضلی انجام شد.
این نشست به پنج پرسش کلیدی و چند نکتۀ اساسی میپردازد که همه در راستای چگونگی انتقال عرفان به کودک است.
پس از خیر مقدم و عرض تشکر آقای دکتر فضلی از اساتید و حاضران، جناب آقای دکتر مسلم گریوانی به طرح بحث خود پرداخت و در این بحث به چند پرسش پاسخ داد.
اول آن که ضرورت پرداخت عرفان برای کودکان چیست؟ این ضرورت به دو جهت معنا پیدا میکند. یکی آن که فطرت پاک کودکان به معنویت بسیار نزدیک است و آموزش و پرورش عرفان پاسخی درخور به فطرت اوست. دوم آن که کودکان در سنین احساس هستند و عرفان موج میزند از احساسات و مایۀ ابتهاج کودکان است.
دوم آن که مقصود از عرفان برای کودک چیست؟ عرفان نظری که مملو از حقایق ثقیل و اصطلاحات فنی است و جنبۀ فلسفی دارد، مناسب کودکان نیست. اما عرفان عملی که برای پرورش صفات و کمالات جان و روح است، برای کودکان مناسب است و میتوان به آنان منتقل کرد.
سوم آن که آیا سنین کودکی که تا ۱۲ سالگی است، میتواند عرفان را درک بکند؟ به دیدۀ برخی از نگاه پیاژه این سنین قدرت درک مفاهیم انتزاعی را ندارد. از این رو نباید به عرفان که جنبۀ ادراکی دارد به کودکان معرفی کرد. اما این دیدگاه نادرست است. زیرا فقط به جنبۀ ادراکی کودکان توجه شده، درحالی که آنان بعد احساسی دارند و از روی فطرت جنبۀ کششی داشته و به سوی کمال گرایش دارد و عرفان با آن ادبیات و مفاهیم غنی خویش به بهترین شکل احساسات بچهها را برمیانگیزاند و این جنبه را تأمین میکند. مانند حس حضور خدا در جهان حتی در دلش.
چهارم آن که چگونه میتوان احساسات عارفانۀ کودکان را برانگیخت؟ به نظر میرسد این برانگیزی میتواند از راههای مختلف صورت گیرد، اما یکی از بهترین روشها، روش برانگیختن حیرت و شگفتی آنان است. از نگاه یک کودک که چشم به اطراف دوخته بسیاری از امور برایش اعجاب انگیز است حتی نماز پدر و مادر. از این رو میتوان به جای تعریفهای نظری از مشاهده و تحسین بهره برد و حقایق عرفانی را منتقل کرد. مانند این که ببیند که چطور این درخت بزرگ شده و میوه داده، این نظم روی ببین. از این راه میتوان هوش معنوی کودکان را پرورش داد.
پنجم آن که راهکار عملی آموزش عرفان به کودکان چیست؟ راههای متنوعی وجود دارد. اول الگوپذیری و مدح خوبان. به جای بیان مسایل پیچیده از انسان کامل، اخلاق و معنویت وی را به صورت داستانهای جذاب به کودکان منتقل کرد. دوم نگاه عارفانه به کودک؛ یعنی او امانت الهی است که تربیت او نیز موجب رشد و تعالی پدر و مادر است. چنان که عارف بزرگ مرحوم بهاری در نامههای عرفانی به شاگردانش دستور میدهد. سوم ترغیب و تشویش به انجام اعمال تکلیفی و استحبابی مانند صدقه و شفقت به مردم از باب ورود به سلوک. چهارم استفاده از شعرها و نمادها مانند داستانهای مولوی. برای این میتوان از کتاب نامههای خط خطی، جوانمرد نام دیگر توست، عشق اول ما را داشته باش نوشتۀ عرفان نظر آهاری بهره برد.
پس از حجت الاسلام گریوانی، جناب آقای دکتر محمد علی وطن دوست به چند نکته توجه دادند. اول آن که طرح انتقال عرفان به کودک امتداد بحث مباحث سنگین نظری است. نه طرح خود آن مباحث. دوم آن که نسبت عرفان و اخلاق چیست؟ وقتی مقصود از عرفان، عرفان عملی باشد، باید دید چه تفاوت و تمایزی بین عرفان و اخلاق هست تا در انتقال به کودکان. تفکیک صورت بگیرد. سوم آن که شکوفا سازی فطرت کودکان با عرفان متناسب با آن فطرت حائز توجه ویژه هست. چهارم آن که بین معنا و مفهوم تفاوت هست. مفاهیم عرفانی را نمیتوان به کودکان منتقل ساخت. اما معانی عرفانی که در پشت این مفاهیم هستند و بدیهی هستند، میتوان به کودکان که فطرتا آن معانی را درک میکنند، منتقل ساخت. یعنی باید فطری سازی و عرفی سازی و ساده سازی کرد و به کودکان آموزش داد و این ساده سازی باید با ادب و هنر صورت گیرد. این استاد محترم بعد از بیان این چند نکته، چند پرسش را مطرح کردند که باید پاسخ داد. آیا عرفان همان تجربۀ دینی یا تربیت معنوی است؟ نسبت عرفان و شریعت چیست؟ نسبت عرفان و دین چیست؟ فطرت چیست؟ تفاوت نگاه عرفان پژوهانه و روان شناسانه چیست؟ چگونه میتوان از خطر وجود معنویتهای نوپدید در این جریان ممانعت کرد؟











