به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، فراخوان مقاله نخستین «همایش ملی عرفان، کودک و سلامت معنوی» با شعار «عرفان، کودک، آینده» منتشر شد.
این همایش به همت گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه و با همکاری مراکز دانشگاهی و پژوهشی، در آبانماه ۱۴۰۵ برگزار میشود. هدف اصلی این رویداد، بررسی علمی نسبت «کودک و عرفان» و ارائه راهکارهای تربیت معنوی کودک در بستر ادبیات، هنر، آموزش و فناوریهای نو است.
به دنبال انتشار فراخوان و استقبال پژوهشگران و مربیان حوزه کودک، برای توضیح اهداف، ضرورت و محورهای این همایش، گفتوگویی با حجت الاسلام دکتر علی فضلی مدیر گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه و دبیر علمی این همایش انجام دادیم. آنچه در ادامه میخوانید متن کامل این مصاحبه است:
- بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از جنابعالی که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید. به عنوان دبیر علمی این همایش، لطفاً بفرمایید که اساساً چه ضرورتی باعث شد تا همایشی با موضوع «کودک و عرفان» برگزار شود؟
با سلام و سپاس از شما. دغدغۀ اصلی ما پاسخ به یک نیاز جدی در عصر حاضر است. عصر کنونی با فضای فریبندهای که ایجاد کرده، ذهن، اندیشه و حتی کردار کودکان ما را به شدت تحت تأثیر قرار داده و بعد روحانی و معنوی آنان را به فراموشی یا انحراف کشانده و رشد و تعالی روحی جامعۀ فردا و سرمایههای انسانی آینده را تهدید میکند. ما معتقدیم این تعالی که به تعادل فرهنگی کودکان، این معماران آیندۀ ایران زمین میانجامد، در گرو آموزش و پرورشی است که باید از منابع مختلف در ساحت دیانت، معنویت و روحانیت بهره گیرد. یکی از آن منابع اصیل و کهن و جذاب و تأثیرگذار دانش عرفان اسلامی است که تعالیم و اصول آن با فطرت زلال و پاک کودکان همخوانی و همنوایی دارد و با تسهیلگیری و آسان و روان سازی آن اصول میتوان به ذهن و فکر آنان منتقل ساخت و در اندیشه و کردار آنان انعکاس داد. بر این پایه این پرسش کلیدی ماست که این اصول تسهیل یافته چیستند؟ در چه ساحتهای علمی و هنری و ادبی قابلیت ورود دارند؟ چگونه به فضای پاک و فطری کودکان انتقال مییابد؟ چه تأثیرات مثبت و ارزشمندی بر آنان دارد؟ این همایش با طرح چند محور که خواهیم گفت تا حد امکان در پی پاسخ علمی و کاربردی به این پرسشهای اساسی و کلیدی است تا در پی پاسخ درخور به چند هدف نیز دست یابی: تبیین فلسفه و ضرورت عرفان برای کودکان، آشنا ساختن جامعۀ علمی با اصول و مسایل عرفان متناسب با روحیۀ کودکان، شناخت شیوههای انتقال مفاهیم هستی و بایستی عرفان به افق ذهن کودکان، راهکارهای آفرینش و گسترش نشاط معنوی و تربیت هوش معنوی در کودکان، روشهای ارتقای سلامت معنوی و کاهش آسیب های روانی و اجتماعی و فرهنگی کودکان و تسهیل احیاگرانۀ میراث کهن عرفانی برای ذهن و روحیه و سلیقۀ کودکان.
- اولین چیزی که در عنوان این همایش به چشم میخورد، کلید واژۀ عرفان است. مقصود شما از عرفان چیست؟
تشکر از سوال خوبتان. روشن است که مقصود ما از عرفان، دانش عرفان اسلامی با پشتوانۀ دینی و تجربی است که در میراث کهن دورۀ اسلامی انعکاس یافته و از امامت و ولایت سرچشمه گرفته و با تلاش علمی و تجربی ارباب سلوک و شهود به دانش تبدیل شده است. مانند رسالۀ الولایه، رسالۀ لقاء الله، قوت القلوب، منطق الطیر، منازل السائرین و مشارق الدراری. در واقع عرفان، در مقام تبیین و تحقق ارتباط انسان و جهان با خدا و همچنین ارتباط خدا با انسان و جهان است. به قول محقق فناری در مصباح الانس موضوع عرفان، همین ارتباط است. هدف تعلیمی و تربیتی عرفان نیز، اولا درک و شناخت این ارتباط است که به عرفان نظری برمیگردد و ثانیا به چگونگی حصول ارتباط انسان با خدا و جهان است که به عرفان عملی برمیگردد. حال، وقتی از «کودک و عرفان» سخن میگوییم، منظورمان این است که اصول معرفتی و سلوکی عرفان که از سوی کتاب و سنت تأیید شده و به ارتباط انسان با خدا و خدا با انسان توجه میدهد، به زبانی روان و ساده و نه اصطلاحی و تخصصی و به شکل جذاب و هنری و روشی متناسب با ذهن و روحیۀ کودکانه، به کودکان انتقال یابد و در این انتقال، تسهیلگری و روان سازی به طور جدی مد نظر قرار گیرد. برای مثال وقتی کودک میپرسد خدا کجاست؟ بر پایۀ عرفان اسلامی و به شیوۀ ادبی و هنری پاسخ دهد که خدا همه جا هست حتی در دل تو نیز هست. هیچ جا نیست که خدا نباشد.
- دومین واژهای که در عنوان این همایش به چشم میخورد، کلید واژۀ کودک است. مقصود شما از کودک چیست؟
بله. مفهوم کودک از دیدگاههای مختلف ممکن است کمی تفاوت داشته باشد. از جهت حقوق بین الملل و بر اساس کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل کودک به هر انسان زیر ۱۸ سال سن گفته میشود که این، مراد ما در این همایش نیست. اما از جهت روان شناسی، مراحل رشد عبارتند از: نوزاد، از تولد تا یک سالگی؛ نوپا، یک تا سه سالگی؛کودکی آغازین، سه تا شش سالگی، کودکی میانه شش سالگی تا هشت سالگی و کودکی پایانی از نه سالگی تا دوازده سالگی و نوجوانی: دوازده تا هجده سالگی. پس دورۀ کودکی از ۳ سالگی تا ۱۲ سالگی است که خود به سه دورۀ آغازین و میانه و پایانی تقسیم میشود. از مجموعه روایات به خصوص از ترکیب دو روایت امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام چنین به دست میآید که کودکی از حیث آموزش و پرورش از سن سه سالگی تا هفت سالگی و از هفت سالگی تا چهارده سالگی به حساب میآید. با این توضیح، مراد ما از کودک در این همایش به دورههای کودکی از زبان امامان معصوم علیهم السلام و البته روان شناسی رشد که تا حدودی به نظر آن بزرگان نزدیک است.
- سؤال دیگری از عنوان همایش به ذهن میآید که اساسا چه نسبتیً بین کودک و عرفان وجود دارد؟
دقیقا همایش روی همین نسبت تمرکز دارد و در صدد یافت و ترسیم راه ورود عرفان به دنیای کودکی است. شاید کسی به ذهنش خطور کند که قصد برگزارکنندگان همایش عارف ساختن کودکان است، این که کودکان عارف را تربیت کنند تا مانند آقاسید رضا بهاء الدینی و آقا شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی ریاضتهای عارفانه متحمل شوند و منازل سلوکی را به بهترین وجه تجربه کنند و حالات و مشاهدات عارفانه داشته باشند. ولی چنین نیست، هدف این نیست که کودک را “عارف” کنیم، بلکه مقصود آن است که در کنار توجه و اهمیت به دیگر ابعاد وی، به بعد روحانی و معنوی او نیز توجه کنیم و شرایط و محیط رشد طبیعی آگاهی و احساس درونیش را حفظ کنیم و اصول تسهیل یافتۀ عرفانی را همانند بذری در نهادش بکاریم و باور و کردارش را بر اساس آن اصول جهت دهیم و تربیت کنیم. مانند پدری که منطق الطیر عطار را به زبان ساده و روان برای فرزندش به تصویر میکشد و نگاه بلبل و بوطیمار را برای کودکش تشریح میکند. در هر صورت مقصود این است که اولا برنامهها برای مراقبت از فطرت پاک کودک و حفظ ارتباط فطریش با هستی؛ برای مراقبت از قلب سلیم و پاکش؛ برای محافظت از صرافت احساسات و زلالی و پاکی دل و ذهنش از آلودگیها و بیآلایشیها تنظیم گردد. ثانیا برنامههای آموزشی و پرورشی جهت پاسخ به سوالات کودک دربارۀ با ارتباطش با جهان و جهان بان و برای نگارش تعالیم و اصول معرفتی و سلوکی بر لوح سفید بی نقش و نگار کودک و تربیت او بر پایۀ آن اصول است. پاسخ رسا و روشن و البته جذاب و هنری و ادبی به سوالات تحسین برانگیز و شگفتانۀ کودک مانند آیا من میتوانم با خدا حرف بزنم؟ خدا بعد از این که زمین را آفرید، چطوری در آن جا میشود؟ آیا بالای کره زمین هست؟ آیا حیوانات هم با خدا حرف میزنند؟ آیا دعا میکنند؟ چرا خدا ما را آفرید؟ چرا دروغگو دشمن خداست؟ دل یعنی کجای آدم است که خوب و بد را حس میکند؟ اگر با خدا حرف بزنم، خدا از میان این همه جمعیت چطوری صدای مرا میشنود؟ خدای سر شلوغ چطور پاسخم را میدهد؟ این سؤالات و دهها سوالات دیگر، نشان از فطرت پاک و جویای حقیقت کودک دارد و ما باید بتوانیم با زبان خودشان، پاسخی عرفانی و معنوی به این پرسشها دهیم. به نظر ما پیوند عرفان و کودک، کلید تداوم فرهنگ معنویتمحور ایران در جهان آینده است.
- مگر کودکان ظرفیت دارند که تحت آموزش اصول عرفانی قرار گیرند؟ شاید تا حدی معنویت دینی قابل انتقال باشد، اما در حد عرفان اسلامی امکان پذیرش و پرورش نیست.
برای اثبات ظرفیت عرفانی کودکان، چند نظریه و نگاه اصلی مطرح است. برخی بر نظریه فطرت و معصومیت تأکید دارند و کودک به حکم فطرت و سرشت، با حقیقت و اصل معنویت و عرفان نزدیکتر است. کودکی نماد سادگی، قداست و حقیقتجویی نخستین تلقی میشود و همین امر او را با اصول تسهیل یافتۀ عرفانی که با جانش مناسب دارد، همراه میسازد و بعد روحانیش را در مسیر تعالی قرار میدهد. برخی نیز بنا بر ظرفیت شناختی، وجودی و عاطفی معتقدند تجربه عرفانی کودک، بیشتر آفاقی است تا انفسی؛ یعنی کودک از راه مواجهه حسی با طبیعت، انسانها و رخدادهای زندگی، معنویت را میفهمد و تجربه میکند، نه از راه تأملات عمیق ذهنی. کودک، خدا را از مسیر تجارب و مواجهات روزانه درک میکند و آماده است در هر پدیدهای معنا را جستجو نماید و با آن معنا انس گیرد و با آن همگام گردد و رفتارش را بر اساس آن معنا سامان دهد. البته شاید بنا بر نظر برخی از راههای روانشناختی و از طریق محرک و پاسخ و دریافت و تحلیل نتایج و دادهها به این ظرفیت دست یافت و ظرفیت عرفان برای کودک را نه با استدلالهای انتزاعی، بلکه با شواهد عینی و قابل اندازهگیری اثبات کرد. یعنی اگر ما محرکهای مناسب (مانند داستانها، تمرینها، پرسشهای متناسب با عرفان) را در اختیار کودک قرار دهیم، میتوانیم پاسخهای مثبت و معناداری (مانند افزایش اعتماد به خدا، رشد هوش معنوی، تقویت باور به حضور خدا و تقویت آرامش) را در او مشاهده و اندازهگیری کنیم. از آنجایی که این پاسخها قابل مشاهده و تحلیل هستند، آنگاه میتوان نتیجه گرفت که ذهن و روان کودک ظرفیت و آمادگی دریافت و پردازش این مفاهیم را دارد. در هر صورت نباید این ظرفیت عرفانی در کودک را بیپاسخ گذاشت؛ بلکه میتوان اصول و مضامین عرفانی را به زبان کودکانه به دنیای کودکان منتقل ساخت.
- برای فعلیت بخشیدن ظرفیتها و ترسیم و تنظیم برنامههایی که اشاره کردید، به طور مشخص چه تحلیلها و تبیینهایی به ارباب تحقیق و پژوهش تقدیم میکنید؟ چه راهکارهایی را ارائه میدهید؟ برای انتقال عرفان به دنیای کودکان چه ابزارهایی را تعریف کردید؟
بله، ما با تأمل و مشورت با اساتید اهل فن، به محورهایی رسیدیم. اول با طرح محور فلسفۀ عرفان برای کودک، به امکانسنجی، ضرورت، ظرفیت و پیامد انتقال تفکر عرفانی به کودک و به جایگاهش در آینده کودک توجه شود. دوم با طرح محور تعلیم و تربیت، عرفان و کودک، ارتباط عرفان با نظام آموزشی، خانواده و نهاد تربیت بررسی شود. الگوهای آموزشی برای پرورش معنویت و هوش معنوی از پیشدبستانی تا دبستان به دست آید. چگونه از ادبیات، بازی، هنر و فناوریهای نو برای انتقال عرفان بهره گرفته شود. در سومین محور یعنی محور ادبیات، عرفان و کودک تمرکز بر شیوههای بازآفرینی مفاهیم عرفانی در قالبهای داستان، شعر، طنز و تخیل کودکانه است. این محور نقش ادبیات در تغذیه تخیل، خلاقیت و آرامش کودک را برجسته میکند و بر پیوند ادبیات عرفانی با تخیل و تصویرگری تأکید دارد. چهارمین محور رسانه، فناوری و کودک است که به رسانههای نو، انیمیشن، تئاتر، پادکست، موسیقی و اپلیکیشن به عنوان ابزارهای انتقال پیام عرفانی توجه میدهد. تبیین جایگاه هوش مصنوعی در پاسخگویی به پرسشهای معنوی کودکان از مباحث نوین و آیندهگرای این محور است. پنجم، محور سلامت معنوی و کودک که به نوعی ادامۀ محور تربیت عرفانی است. در این محور به شاخصهای سلامت معنوی و راهکارهای پرورش آن در دوران کودکی توجه میدهد و ارتباط عرفان با رواندرمانی، اخلاق، بازیهای معنوی و کاهش اضطراب کودک را طرح و تبیین میکند انشالله. اگر بخواهیم این محورها را در یک ساختار ببینیم باید بگوییم که پس از اثبات زیرساخت عرفان و کودک، نخست اضلاع تربیت عرفانی کودک طرح باید گردد و بعد مهمترین روشها و ابزارهای تربیت عرفانی کودکان یعنی دو روش «ادبی» و «هنری» تبیین گردد و در این روشها عمدتاً در قالب «داستانها و کودکانه» و «پویانماییها و بازیهای کودکانه» تشریح شود تا به بهترین شکل، مفاهیم عمیق عرفانی به دنیای کودکانه انتقال یابد. در نهایت زمینه تعالی سلامت معنوی کودک فراهم گردد.
- با تشکر از توضیحات ارزشمندتان. به عنوان سخن پایانی، چشمانداز و آرمان اصلی این همایش را چه میدانید؟
امیدواریم این همایش با همافزایی دانش و تجربۀ پژوهشگران، اندیشمندان، مربیان و خانوادهها، گامی مؤثر در جهت تربیت متعادل و متعالی کودکان بردارد و زمینۀ تدریس و تحقیق را برای مراکز دانشگاهی و پژوهشگاهی و زمینۀ تدوین برنامههای عملی و کارآمدی را برای نهادهایی مانند وزارت آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودک و نوجوان فراهم کند تا در نهایت، نسلی متعالی، آرام و با نگاهی عمیق به جهان و انسان تربیت کنیم؛ نسلی که آیندهای روشن برای فرهنگ میهنمان خواهد ساخت.
بسیار سپاسگزارم از توضیحات مشروحتان.











