میدان نبرد نوین در شهر مجازی
(مروری بر کتاب مسلحشدن رسانههای اجتماعی (۲۰۱۸))
نوشتاری از دکتر محمد محمدینیا عضو هیأت علمی گروه غرب شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
هنگامی که قواعد جنگ تغییر میکند، معمولاً تا وقوع جنگ بزرگ بعدی طول میکشد تا رهبران نظامی و سیاسی خود را با پارادایم جدیدی تطبیق دهند که در درگیری جاری شکل گرفته است. ابزارهای جنگ اغلب آنقدر نوآورانهاند که در زمان ظهورشان بر صحنه جهانی، کمتر کسی میتواند قدرت بالقوه آنها در میدان نبرد را تصور کند. در بسیاری موارد، این ابزارها حتی با اهداف نظامی طراحی نشدهاند، اما بهسرعت ظرفیت آنها را در این حوزه کشف میکنند. حتی مخترعان ممکن است در زمان خود به این ظرفیت پی نبرند. تسلیحاتی شدن رادیو ـ به عنوان دستگاهی که با نیتهای صلحآمیز ساخته شد اما بعدها نقشی خطیر در ارتباطات نظامی یافت ـ نشان میدهد این فرآیند چگونه رخ میدهد.
کتاب جنگ لایک: مسلحشدن رسانههای اجتماعی (LikeWar: The Weaponization of Social Media) اثر پیتر وارن سینگر و امرسون برویکینگ (Peter Warren Singer & Emerson T. Brooking) که هر دو متخصص دفاع و استراتژی امنیت ملیاند، به بررسی تحول اینترنت از ابزاری ارتباطی به میدان نبرد در این عصر میپردازد. این کتاب که توسط کارشناسان دفاعی در حوزه استراتژی امنیت ملی تألیف شده، بر این دیدگاه محوری تأکید دارد که آینده جنگ بر بستر رسانههای اجتماعی رقم خواهد خورد. نویسندگان، با الهام از مفهوم جنگ در دیدگاه کلازویتس که آن را یک عمل سیاسی و ادامه دیپلماسی میداند، نشان میدهند که چگونه رسانههای اجتماعی به ابزاری حیاتی برای دولتها، ارتشها، فعالان و حتی سازمانهای جنایی تبدیل شدهاند.
خوانندگان حرفهای، این کتاب را به علت بینشهایش درباره نحوه استفاده از پلتفرمهای آنلاین برای دستکاری افکار عمومی، تأثیرگذاری بر انتخابات و حتی اثرگذاری بر درگیری های واقعی تحسین کردهاند. کتاب مباحثی مانند کارزارهای اطلاعات جعلی (بین آمریکا-روسیه-چین)، تاکتیکهای جذب نیروی داعش و نقش رسانههای اجتماعی در رخدادهای سیاسی اخیر در جهان را پوشش میدهد. در حالی که برخی به سوگیری و تکرار مطالب انتقاد کردهاند، اکثر خوانندگان آن را منبعی ضروری برای درک مخاطرات و پیچیدگیهای عصر دیجیتال میدانند. در طول کتاب، نویسندگان به تفصیل به تاکتیکهایی میپردازند که احتمالاً در میدانهای نبرد آنلاین آینده بیشترین اثربخشی را خواهند داشت. ماهیت رسانههای اجتماعی بازتابی از «بازار ایدهها»ی کلاسیک است، جایی که احساسات با آگاهی دستکاری، تقویت و تحریف می شوند تا جمعیتهای سراسر جهان را به لحاظ اجتماعی شرطی کنند.
این کتاب استدلال میکند که همانند اختراعاتی چون رادیو که در ابتدا برای مقاصد صلحآمیز طراحی شدند اما بعدها کاربرد نظامی یافتند، اینترنت نیز مسیری مشابه را طی کرده است. در حالی که اینترنت در سال ۱۹۸۹ وارد صحنه ژئوپلیتیک شد، تقریباً دو دهه طول کشید تا رهبران نظامی و سیاسی به پتانسیل آن به عنوان یک ابزار جنگی پی ببرند. این دگرگونی منجر به جابجایهای کلیدی در چشمانداز دیجیتال شده است:
- از دسترسی محدود به اتصال فراگیر: ارتباط بینالمللی به آسانی یک آدرس ایمیل یا نام شده است.
- از وبسایتهای ایستا به پلتفرمهای اجتماعی پویا: رسانههای اجتماعی به شکلدهندگان قدرتمند واقعیت و افکار عمومی تبدیل شدهاند.
- از کنترل دولتی به شبکههای غیرمتمرکز: این تغییر خطوط بین صلح و جنگ و بین حوزههای دیجیتال و فیزیکی را مبهم کرده است.
کتاب در مقام بیان تاکتیکهای جنگ دیجیتال و دستکاری اطلاعات، با جزئیات به تاکتیکهایی میپردازد که در میدانهای نبرد آنلاین آینده مؤثر خواهند بود. نویسندگان استدلال میکنند که رسانههای اجتماعی بازتابدهنده بازار ایدهها هستند که در آن احساسات عمداً دستکاری، تقویت و تحریف میشوند تا جمعیتها را در سراسر جهان شرطیسازی اجتماعی کنند. برخی از تاکتیکها در این شیوه جنگ عبارتند از:
۱) کمپینهای اطلاعات نادرست (Disinformation): این کتاب موضوع اخبار جعلی را پوشش میدهد و به پدیدههایی مانند حسابهای کاربری جعلی میپردازد که توسط برنامههای کامپیوتری (باتها) یا انسانهای مزدور حقوقبگیر اداره میشوند. دستکاری عاطفی در قلب کمپینهای اطلاعات نادرست موفق قرار دارد؛ بازیگران مخرب آموختهاند که چگونه از روانشناسی انسانی و مکانیک پلتفرمها برای انتشار سریع اطلاعات نادرست استفاده کنند. خشم و عصبانیت به ویژه محرکهای قدرتمندی برای تعامل و ویروسی شدن اثبات شدهاند. این کمپینها از تمایل انسان به جستجوی اطلاعاتی که باورهای موجود را تأیید میکند، بهره میبرند و به قطبش سیاسی دامن میزنند.
۲) اثر بازتابی حباب(Echo Chamber) : کاربران اینترنت سایتهایی را برای دریافت اطلاعات خود انتخاب میکنند که جهانبینی آنها را تأیید کند و دیدگاههای مخالف را حذف میکنند. این قبیلهگرایی دیجیتال منجر به تشکیل جوامع آنلاین بستهای شده است که دیدگاههای افراطی را تقویت و تشدید میکنند. این پدیده، افراد را در برابر اطلاعات نادرست آسیبپذیرتر میکند.
۳) پایان رازداری: اینترنت، به ویژه سایتهای پخش رسانهای مانند یوتیوب، فضایی سیاسی ایجاد کرده است که در آن نامزدهای انتخاباتی یا حتی بوروکراتها به طور دائم تحت نظارت برای اظهارات و اقدامات خود هستند. این دسترسی به اطلاعات میتواند برای مقاصد خوب یا بد استفاده شود؛ از یک سو، فعالان میتوانند از اطلاعات منبع باز برای کشف عاملان جنایات جنگی استفاده کنند، اما از سوی دیگر، سازمانهای تروریستی میتوانند از همین اطلاعات برای ارتکاب خشونتهای جمعی بهرهبرداری کنند. دولتهای اقتدارگرا مانند چین نیز از این اطلاعات برای سرکوب شهروندان استفاده میکنند، مانند سیستم اعتبار اجتماعی که رفتار شهروندان را بر اساس استفاده از اینترنت رتبهبندی میکند.
۴) میمها و محتوای ویروسی به عنوان سلاحهای جدید: نویسندگان نشان میدهند که چگونه سازمانهایی مانند داعش به طرز ماهرانهای از توییتر برای جذب توجه و حمایت استفاده کردند و حتی بسیاری از ناظران آنلاین را متقاعد کردند که با این گروه همکاری کرده و به آن بپیوندند. میمها، به عنوان ناقلین فرهنگ، ابزاری حیاتی برای جنگ لایک (LikeWar) هستند. آنها میتوانند به سرعت افکار عمومی را بسیج کرده، مخالفان را به تمسخر بگیرند و مسائل پیچیده را به فرمتهای قابل هضم ساده کنند.
۵) نقش هوش مصنوعی: کتاب به نقش هوش مصنوعی در دستکاری اطلاعات آنلاین میپردازد. توسعه جعل عمیق (deepfakes) خط بین حقیقت و دروغ را با جعلهای فوقالعاده واقعی بیشتر محو خواهد کرد. هوش مصنوعی میتواند تمام آنچه را که آنلاین میبینیم و فکر میکنیم دستکاری کند و از این رو دنیا را کنترل کند.
نویسندگان برای تقویت استدلالهای خود، از انبوهی از نمونههای موردی استفاده میکنند. این کتاب مثالهایی از تأثیر رسانههای اجتماعی بر جنگ و سیاست ارائه میدهد، مانند جنگ ۲۰۱۲ اسرائیل و حماس که هر دو طرف به طور مؤثری از توییتر برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی استفاده کردند. یا داعش به طرز بینظیری از توییتر برای جذب نیروهای آنلاین از کشورهای غربی، از جمله نوجوانان، برای پیوستن به گروه خود استفاده کرد. یا مداخله روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ ایالات متحده، همراه با سایر الگوهای اخیر اینترنتی در مقیاس بزرگ، چالشهای جدی برای حکمرانی مطرح کرده است. در بمبگذاریهای بمبئی در سال ۲۰۰۸، عاملان القاعده از چتهای رسانههای اجتماعی در سطح شهر به صورت بلادرنگ نظارت میکردند تا بفهمند چه بخشهایی از شهر را هدف قرار دهند. در اعتراضات جلیقه زردها در فرانسه (۲۰۱۸) که ناشی از نارضایتیهای بازار کار رو به کاهش بود، توسط یک کمپین اطلاعات نادرست از سوی احزاب سیاسی راست افراطی فرانسه تشدید شد و نمونهای از چگونگی پیدا کردن و خنثی کردن مرکز ثقل حریف در نبرد آنلاین است. مثالهایی مانند ماجرای سناتور جورج آلن در سال ۲۰۰۶ که به دلیل یک اظهارنظر نژادپرستانه ضبط شده آنلاین، نامزدیش به خطر افتاد، نشان میدهد که چگونه پایان رازداری زندگی سیاستمداران را تحت تأثیر قرار داده است.
این کتاب با بررسی نقش شرکتهای خصوصی، به ویژه شرکتهای رسانههای اجتماعی، در کنترل دنیای جدید و اغلب ترسناک اینترنت به پایان میرسد. مدیریت محتوا با چالشهای عظیمی در مقیاس و پیچیدگی روبرو است، زیرا تعادل بین آزادی بیان و نیاز به مبارزه با محتوای مضر دشوار است. نویسندگان پیشنهاداتی را برای دولتها، شرکتهای رسانههای اجتماعی و افراد ارائه میدهند تا با مشکلات فزاینده مبارزه کنند. پیشنهاداتی از جمله:
- افزایش سواد رسانهایو آموزش افراد در مورد ماهیت اطلاعات و تاکتیکهای مورد استفاده در جنگ اطلاعاتی، از جمله مهارتهای تفکر انتقادی.
- تشویق به اشتراکگذاری مسئولانه: توصیه میشود کاربران اینترنت در مورد آنچه کلیک میکنند دقیقتر باشند و قبل از انتشار اطلاعات، آن را تأیید کنند.
- حمایت از شیوههای اخلاقی فناوری: شرکتها مانند فیسبوک و توییتر تشویق میشوند تا برای مبارزه با گفتار نفرتانگیز در پلتفرمهای خود اقدامات بیشتری انجام دهند.
- اقدامات پیشگیرانه از سوی دولتها: دولتها تشویق میشوند تهدیدات فزاینده مانند اطلاعات نادرست را جدی بگیرند.
بنابراین عنوان جنگ لایکها، دو معنی را منعکس میکند: اولا تعاملات رسانههای اجتماعی (لایکها) و ثانیا تعارضها و درگیریها (جنگ)، که پلتفرمها را به میدان نبردی برای روایتها تبدیل میکند. این عنوان همچنین نگرانی جامعه در مورد تأیید از طریق لایکها را به تصویر میکشد که باعث اولویت یافتن امر وایرال بر حقیقت میشود. در نهایت، جنگ لایکها، در حالی که دقیقاً همان چیزی نیست که ادعا میکند – صرفاً تحلیلی از تسلیحاتی شدن رسانههای اجتماعی– اما به هر حال بررسی روشهایی است که اینترنت نحوه رفتار شهروندان تمدن جدید را در زمینههای سیاسی، اجتماعی و نظامی تغییر داده است. برای نسلهای امروزی و آینده که با اینترنت بزرگ شدهاند، مشاهدات سینگر و برویکینگ در مورد نحوه تکامل جنگ اطلاعاتی با فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی، هرچه بیشتر اهمیت پیدا خواهند کرد. در دنیای امروز که بیش از نیمی از جمعیت کره زمین در عصر اینترنت متولد و بزرگ شدهاند، درک تحولات عمیق ناشی از این پدیده جهانی اهمیت فزایندهای یافته است.