مکتب مقاومت
(قسمت سوم / اُسوه های مقاومت در کلام رهبری)
نوشتاری از حجت الاسلام دکتر محمدجواد رودگر عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه؛
شناخت اُسوه ها مقاومت از صدر اسلام تاکنون می تواند هم از جهت مفهومی و هم از جهت مصداقی مبانی و معانی مقاومت را در میدان شفاف و نتایج روشن آن را در معرض داوری قرار دهد و برای نسل امروز و فردا امیدآفرین و آینده ساز باشد. بدین منظور اگر چه در تاریخ با نمونه های فراوانی از معصومین علیهم السلام و تربیت یافتگان مکتب آن ذوات نوری روبرو خواهیم شد، لکن در این مختصر به برخی از نمونه های معهود آن هم در کلام رهبری که البته حضرتشان از اُسوه های باهر و بارز مقاومت در عرصه های مختلف عصر ما می باشند، اشاراتی خواهیم داشت:
اُسوه های مقاومت
الف) امیرالمؤمنین علیهالسّلام نمونه کامل اُسوه مقاومت:
“امیرالمؤمنین علیهالسّلام از اوایل نوجوانی تا هنگام شهادت، دو صفت «بصیرت» و «صبر» – بیداری و پایداری – را با خود همراه داشت. او یک لحظه دچار غفلت و کجفهمی و انحراف فکری و بد تشخیص دادن واقعیتها نشد. از همان وقتی که از غار حرا و کوه نور، پرچم اسلام به دست پیامبر (ص) برافراشته شد و کلمه «لاالهالااللَّه» بر زبان آن بزرگوار جاری شد و حرکت نبوت و رسالت آغاز گردید، این واقعیت درخشان را علیبن ابیطالب علیهالسّلام تشخیص داد؛ پای این تشخیص هم ایستاد و با مشکلات آن هم ساخت؛ اگر تلاش لازم داشت، آن تلاش را هم انجام داد؛ اگر مبارزه لازم داشت، آن مبارزه را کرد؛ اگر جانفشانی میخواست، جان خود را در طبق اخلاص گذاشت و به میدان برد و اگر کار سیاسی و فعالیت حکومتداری و کشورداری میخواست، آن را انجام داد. بصیرت و بیداری او، یک لحظه از او جدا نشد. دوم، صبر و پایداری کرد و در این راه استوار و صراط مستقیم، استقامت ورزید. این استقامت ورزیدن، خسته نشدن، مغلوب خواستهها و هواهای نفس انسانی – که انسان را به تنبلی و رها کردن کار فرا میخواند – نشدن، نکتهی مهمی است”. (بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان ۱۲/ ۰۸/ ۱۳۷۷)
معظم له درباره هزینههای مقاومت امیرالمؤمنین در جنگ احد میفرماید: «… امیر المؤمنین علیهالسّلام را با شصت و چند جراحت، به پشت خط مقدم جبهه آوردند. شصت و چند جراحت برداشتن در جنگ، شوخی نیست! … راوی انس بن مالک میگوید: «و هو قرحة واحدة»؛ سر تا پایش کأنه یک جراحت بود. ببینید چقدر حال آن حضرت، وخیم بوده است! … کسی که در جبهه، چنان فداکاریای از خود نشان داده، چندین مرتبه با شمشیر خود، بلا را به ظاهر از جان پیغمبر دور کرده است و لشکر فراری شده را با مقاومت خود برگردانده یعنی یکتنه، کار هزار نفر یا هزاران نفر را انجام داده است آخر سر این همه جراحت برداشته است.
مسلمانان دسته دسته به عیادتش میآیند و میروند. پیغمبر میآید و چنان محبتی در حقِ علی میکند. امیرالمؤمنین علیهالسّلام در برابر لطف پیغمبر، محبت مؤمنین و شفای جراحات در نقطهای که محل شدید لغزش و غرور برای خیلیهاست برخوردش چگونه است: فقال علیٌّ علیهالسّلام: «الحمد للّه الذی جعلنی لم أفرَّ و لم اولی الدبر» نگفت: من ایستادگی کردم. گفت: خدا را شکر میکنم، زیرا کاری کرد تا من نگریزم! خدا را شکر میکنم که کاری کرد تا پشت به دشمن نکنم! این روحیه، روحیه برجستهای است که باید از آن الهام بگیریم. اگر کار برجستهای در خودمان سراغ داریم، خودمان را شکر نگوییم. مگر ما کهایم و چهکاره هستیم؟! باید خدا را شکر بگوییم؛ و آن وقت: «فشکر الله تعالی له ذلک فی موضعین من القرآن.» در دو جای قرآن، خدای متعال از این عمل امیر المؤمنین علیهالسّلام طبق این روایت شکرگزاری کرد: و هو قوله تعالی: «سیجزی الله الشاکرین، و سنجزی الشاکرین.» (المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۶۷) این، عمل امیر المؤمنین علیهالسّلام فیمابین خود و خدایش بود. کوبیدن پتک بر سر پیل مستی بود که نامش نفس است و در وجود بشر، سر بلند میکند. مثل یک پیلبان زرنگ، باید دائم با چکش بر سر پیل نفس بکوبی؛ و الّا رم میکند و دیگر قابل کنترل نیست.» (بیانات در خطبههای نمازجمعه ۰۷/ ۰۱/ ۱۳۷۱)
ب) امام خمینی اُسوه مقاومت و ایستادگی
“یک خصوصیّت از خصوصیّات امام هست که بنده امروز دربارهی آن بیشتر میخواهم صحبت کنم و آن، خصوصیّت «مقاومت» است؛ مقاومت، ایستادگی. آن چیزی که امام را در هیئت یک مکتب، یک اندیشه، یک تفکّر، یک راه، مطرح کرد برای زمان خود و در تاریخ، بیشتر این خصوصیّت بود؛ خصوصیّت ایستادگی، مقاومت، عدم تسلیم در مقابل مشکلات و موانع. در برابر طاغوتها امام مقاومت خودش را به رخ همهی دنیا کشید؛ چه طاغوت داخل در دوران مبارزات که خیلیها خسته شدند، خیلیها مشرف به ناامیدی شدند امّا امام محکم ایستاد، امام بدون ذرّهای عقبنشینی در راه مبارزه ایستاد؛ که این مال دوران قبل از پیروزی انقلاب بود. و بعد از پیروزی انقلاب هم فشارها از نوع دیگر و به صورت همهجانبهتر در مقابل امام ظاهر شد، [امّا] امام باز هم اصل مقاومت را، ایستادگی را از دست ننهاد، مقاومت کرد. بنده وقتی به این خصوصیّت امام نگاه میکنم و به آیات قرآن مراجعه میکنم، میبینم امام حقیقتاً بسیاری از آیات قرآن را با همین ایستادگی خود و مقاومت خود معنا کرد. فرض بفرمایید اینکه قرآن میفرماید «فَلِذالِکَ فَادعُ وَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ لا تَتَّبِع اَهواءَهُم»،(۱) تهدید و تطمیع و فریب در امام اثر نگذاشت؛ نه اینکه تهدید نکردند یا تطمیع نکردند یا به فریب متّصل نشدند؛ چرا، [امّا] در امام مطلقاً اثر نمیگذاشت، ایستادگی او را مخدوش نمیکرد. مهم این است که تلاش دشمن و تهدید دشمن نمیتوانست دستگاه محاسباتی امام را به هم بریزد؛ چون یکی از کارهای مهمّ دشمنان همین است: با شما که مواجه میشود، نیّت شما را که میداند، تصمیم شما را که میداند، در صدد برمیآید کاری کند تا محاسبات شما عوض بشود، دستگاه محاسباتی شما را دچار اختلال کند؛ یکی از کارهای مهمّ دشمنی در عرصههای گوناگون این است. دشمن نمیتوانست دستگاه محاسباتی امام بزرگوار را که به بیّنات دین مبین اسلام متّکی بود، دچار اختلال بکند.
معنای مقاومت چیست؟ معنای مقاومت این است که انسان یک راهی را انتخاب کند که آن را راه حق میداند، راه درست میداند، و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند و او را متوقّف کند؛ این معنای مقاومت است(۱۴/۳/۱۳۹۸)
ج) ارزش کار شهید سلیمانی دراحیای جبهه مقاومت
یک نکته در مورد ارزش کاری شهید سلیمانی… نقش شهید سلیمانی در احیای جبههی مقاومت در منطقه است. البتّه این را اگر کسی بیان میکند، باید درست بیان کند. شهید سلیمانی نقش مهمّی در زنده کردن جبههی مقاومت در منطقه دارد؛ خیلی نقش دارد. یک وقت یک گروه مقاومی در یک منطقهای هستند، خب بله، این قبل از شهید سلیمانی هم بود؛ [امّا] یک وقت یک جبهه به وجود میآید؛ ما همیشه این را میخواستیم. چون طرف مقابل جبههبندی میکند، این طرف هم باید جبههبندی کند. خب الان اگر این جبهه نبود، غزّه نمیتوانست اینقدر مقاومت کند. این جبههی مقاومت، به همهی اطراف قضیّه قدرت میدهد. اگر چنانچه چهار واحد با هم متّحد بشوند، پنج واحد با هم متّحد بشوند، زورشان و قدرتشان بیشتر از پنج برابرِ یک واحد است؛ یک هویّت جدیدی به وجود میآید؛ آن هویّت جدید خیلی مهم است. شهید حاج قاسم سلیمانی در این قضیّه خیلی نقش داشت، خیلی کار کرد. مردم حضور او روی کوههای سوریه و نترسیدنش و رفتنش به استقبال خطر را میبینند؛ خب این خیلی مهم است، امّا اهمّیّت اصلی مال این است که همین رفتنها، همین حضورها، همین تلاشها توانست این جبهه را احیا کند، زنده کند، تقویت کند.
خداوند انشاءالله درجاتش را عالی کند. [ایشان] با تدبیر، با سیاست، با عقل، با اخلاق، با تحرّک و تلاش تمامنشدنی این کار را دنبال میکرد و این بسیار مهم بود و مهم است؛ امیدواریم انشاءالله ادامه پیدا کند. البتّه آقای قاآنی حقّاً و انصافاً خوب دارد حرکت میکند؛ حرکت ایشان خیلی خوب است الحمدلله. بایستی همین خطّ تقویت جبههی مقاومت که شهید در این زمینه خیلی فعّال بود و خیلی شاخص است و رتبهی خیلی بالایی در این قضیّه دارد، انشاءالله ادامه پیدا کند(۱۰/۱۰/۱۴۰۲ بیانات در دیدار خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی)
د) جبهه مقاومت
“جبههی مقاومت» یک سختافزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد یا نابود بشود. «مقاومت» یک ایمان است، یک تفکّر است، یک تصمیم قلبی و قطعی است؛ مقاومت یک مکتب است، یک مکتب اعتقادی است. چیزی که ایمان یک عدّه مردم است، چیز قراردادیای نیست ــ که من حالا میگویم چرا ایمان مردم است ــ این، با فشار آوردن نهفقط ضعیف نمیشود بلکه قویتر میشود.
انگیزهی افراد جبههی مقاومت و عناصر جبههی مقاومت با دیدن خباثتها قویتر میشود و دامنهی جبههی مقاومت گستردهتر میشود. مقاومت اینجوری است. وقتی جنایات سَبُعانهی دشمن را میبینند، آن کسانی که تردید داشتند که باید مقاومت کرد یا نه، از تردید بیرون میآیند و میفهمند که جز با سینه سپر کردن در مقابل ستمگر و ظالم و زورگو، نمیشود انسان راه خودش را ادامه بدهد؛ باید بِایستد، باید مقاومت کند؛ مقاومت یعنی این”(۲۱/۹/۱۴۰۳)
{یکی از دغدغههای همیشگی متفکرین اسلامی چگونگی ترویج اسلام و ارائه یک الگو از جامعه اسلامی است} گرایش روزافزون به اسلام در مقطع فعلی نشان دهنده عظمت ایستادگی ملت فلسطین و مردم غزه است.
عامل اصلی عظمت و شکوه مقاومت، مردم غزه و ساکنان ساحل غربی هستند و امیدواریم ملت فلسطین و نیروهای مقاومت مشمول کمک و حمایت و بشارتهای الهی باشند(۹/۵/۱۴۰۳ دیدار آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و آقای زیاد النخالة دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین با رهبر انقلاب)
“رژیم صهیونیستی یک محاسبهی غلطی کرد، یک تحلیل غلطی کرد از تواناییهای جبههی عظیم مقاومت. امروز یک جبههی بزرگی در منطقهی ما وجود دارد به نام «جبههی مقاومت»؛ این جبهه تواناییهای زیادی دارد؛ رژیم صهیونیستی در فهم این حقیقت دچار اشتباه شد، دچار غلط شد. رژیم صهیونیستی به دست خودش، خود را در یک دالان بنبستی انداخت که شکستها پشت سر هم و پیدرپی به سراغش خواهند آمد و به حول و قوّهی الهی از این دالان راه نجاتی پیدا نخواهد کرد. امروز رژیم صهیونیستی در مقابل چشم مردم دنیا دارد بتدریج ذوب میشود، دارد تمام میشود؛ این را مردم دنیا دارند میبینند. البتّه در تبلیغات حرف میزنند، امّا واقع قضیّه این است؛ هم خودشان میدانند، هم بسیاری از سیاسیّون دنیا میدانند، هم بسیاری از ملّتها این را میفهمند و هم ملّت فلسطین این را فهمیده است”(۱۴/۳/۱۴۰۳)
ه) جوانان عزیز دانشجو در ایالات متّحدهی آمریکا! بخشی از جبهه مقاومت
این نامه را به جوانانی مینویسم که وجدان بیدارشان آنها را به دفاع از کودکان و زنان مظلوم غزّه برانگیخته است.
جوانان عزیز دانشجو در ایالات متّحدهی آمریکا! این، پیام همدلی و همبستگی ما با شما است. شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستادهاید.
شما اکنون بخشی از جبههی مقاومت را تشکیل دادهاید، و در زیر فشارِ بیرحمانهی دولتتان – که آشکارا از رژیم غاصب و بیرحم صهیونیست دفاع میکند – مبارزهای شرافتمندانه را آغاز کردهاید.
جبههی بزرگ مقاومت در نقطهای دور، با همین ادراک و احساسات امروز شما، سالها است مبارزه میکند. هدف این مبارزه، توقّفِ ظلمِ آشکاری است که یک شبکهی تروریست و بیرحم به نام «صهیونیستها»، از سالها پیش بر ملّت فلسطین وارد ساخته و پس از تصرّف کشورشان، آنها را زیر سختترین فشارها و شکنجهها گذاشته است. نسلکشیِ امروز رژیم آپارتاید صهیونیست، ادامهی رفتار بشدّت ظالمانه در دهها سال گذشته است.
فلسطین یک سرزمین مستقل است با ملّتی متشکّل از مسلمان و مسیحی و یهودی، و با سابقهی تاریخی طولانی. سرمایهداران شبکهی صهیونیستی پس از جنگ جهانی، با کمک دولت انگلیس، چند هزار تروریست را بتدریج وارد این سرزمین کردند؛ به شهرها و روستاهای آن هجوم بردند؛ دهها هزار نفر را کشتند یا به کشورهای همسایه راندند؛ خانهها و بازارها و مزرعهها را از دست آنان بیرون کشیدند، و در سرزمین غصبشدهی فلسطین، دولتی به نام اسرائیل تشکیل دادند.
بزرگترین حامی این رژیم غاصب، پس از نخستین کمکهای انگلیسی، دولت ایالات متّحدهی آمریکا است که پشتیبانیهای سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی از آن رژیم را یکسره ادامه داده و حتّی با بیاحتیاطی غیر قابل بخشش، راه برای تولید سلاح هستهای را به روی او گشوده و به او در این راه کمک کرده است.
رژیم صهیونیست از روز اوّل، سیاست «مشت آهنین» را در برابر مردم بیدفاع فلسطین به کار گرفت و بیاعتنا به همهی ارزشهای وجدانی و انسانی و دینی، روزبهروز بر بیرحمی و ترور و سرکوبگری افزود.
دولت آمریکا و شرکایش، حتّی از یک اخم در برابر این تروریسم دولتی و ظلم مستمر، دریغ کردند. امروز هم برخی اظهارات دولت ایالات متّحده در قبال جنایت هولناک غزّه بیش از آنچه واقعی باشد، ریاکارانه است.
“جبههی مقاومت” از دل این فضای تاریک و یأسآلود سر برآورد و تشکیل دولت «جمهوری اسلامی» در ایران، آن را گسترش و توانایی داد.
سردمداران صهیونیسم بینالمللی که بیشترین بنگاههای رسانهای در آمریکا و اروپا متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوهی آنها است، این مقاومتِ انسانی و شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند! آیا ملّتی که در سرزمین متعلّق به خود در برابر جنایتهای اشغالگران صهیونیست از خود دفاع میکند، تروریست است؟ و آیا کمک انسانی به این ملّت و تقویت بازوان او کمک به تروریسم به شمار میرود؟
سردمداران سلطهی قهرآمیز جهانی، حتّی به مفاهیم بشری هم رحم نمیکنند. رژیم تروریست و بیرحم اسرائیل را دفاعکننده از خود وانمود میکنند، و مقاومت فلسطین را که از آزادی و امنیّت و حقّ تعیین سرنوشت خود دفاع میکند، “تروریست”مینامند!
من میخواهم به شما اطمینان دهم که امروز وضعیّت در حال تغییر است. سرنوشت دیگری در انتظار منطقهی حسّاس غرب آسیا است. بسیاری از وجدانها در مقیاس جهانی بیدار شده و حقیقت در حال آشکار شدن است. جبههی مقاومت هم نیرومند شده و نیرومندتر خواهد شد. تاریخ هم در حال ورق خوردن است… درس قرآن به ما مسلمانان و به همهی مردم جهان، ایستادگی در راه حق است: فَاستَقِم کَما اُمِرت؛ و درس قرآن دربارهی ارتباطات بشری این است: نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون. جبههی مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظائر آن به پیش میرود و به پیروزی خواهد رسید؛ باذن الله(۱۰/۳/۱۴۰۴ نامه حضرت آیتالله خامنهای به دانشجویان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای ایالات متحده آمریکا)











