به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی بررسی دلالتهای قرآنی حل معضل ساختار – عاملیت توسط گروه مدیریت پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه، روز دوشنبه مورخ ۷ بهمنماه جاری با ارائه دکتر حسین بابایی مجرد و نقادی دکتر محمد اسمعیل رستمی نیا و وحید وثوقی راد در پژوهشگاه دفتر قم برگزار شد.
در ابتدای این کرسی علمی دکتر حسین بابایی مجرد عضو هیات علمی گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه با بیا اینکه در این تحقیق از چیستی اراده و نسبت آن با اختیار و فعل اختیاری از یکسو، شبهات بر اراده مندی آدمی از سوی دیگر سخن گفته خواهد شد،در تعریف چیستی اراده در انسان گفت: اصل ماده اراده، طلب همراه با اختیار و انتخاب است و از لوازم این معنا، رفت و آمد، تردد، اضطراب و عدم طمأنینه تا اختیار کردن می باشد. اراده، دلالت بر قیام فعل توسط فاعل و صدور فعل از ناحیه او دارد. لذا نظر به جهت صدور فعل و مقام فعلی طلب و اختیار دارد. از منظر استاد مصباح یزدی، واژه اراده، یک معنای عام دارد که همان خواستن، دوست داشتن و میل داشتن است و یک معنای خاص درباره انسان دارد که همان میل و کشش نفس انسان و تصمیم و عزم او بر انجام دادن یا ندادن یک رفتار است. از منظر امام خمینی (ره)، اراده، انگیزه به همراه شوق و تصمیم به انجام یا ترک فعل توسط انسان پس از تصور و تصدیق به فایده، منفعت و مصلحت یک چیز است.
وی افزود: در بحث از مقدمات افعال اختیاری ابتدا باید مشخص کرد که فعل اختیاری چه فعلی است و در مقابل کدام افعال قرار می گیرد؟ واژه اختیار، در عرف و نیز در مباحث نظری، به چند صورت به کار میرود: یک، اختیار در مقابل اضطرار: مثلاً در فقه اگر کسی از روی اختیار بخواهد گوشت مردار بخورد جایز نیست؛ اما از روی اضطرار اشکال ندارد؛ یعنی اگر نخورد جانش به خطر میافتد یا ضرری بسیار شدید به او روی خواهد آورد. دو، اختیار در مقابل اکراه: این مورد، بیشتر در امور حقوقی کاربرد دارد. مثلاً یکی از شرایط بیع آن است که اکراه در کار نباشد و معامله با اختیار انجام شود. اکراه آن است که شخص، تهدید به ضرر شود و به سبب تهدید شخص دیگر، کار را انجام دهد و اگر تهدید در کار نبود، آن را انجام نمیداد و اختیار نمیکرد. فرق اضطرار و اکراه این است که در اضطرار، تهدید غیر، در کار نیست و شخص بر اثر شرایط خاص و استثنایی، خود ناگزیر است کاری را انجام دهد. سه، اختیار به معنای قصد و گزینش: در فلسفه، فاعل فعل را به اقسامی تقسیم کردهاند که یکی از آن اقسام، «فاعل بالقصد» نام دارد و او کسی است که راههای مختلف و متعددی پیش روی دارد، همه را میسنجد و یکی را انتخاب میکند. این قصد و گزینش، گاهی اراده و اختیار نامیده میشود و به فاعلهایی اختصاص دارد که میبایست کار خودشان را قبلاً تصور کرده باشند و نسبت به آن شوقی پیدا کنند.
بابایی مجرد همچنین در بیان شبهات بر اراده مندی آدمی، با بیان اینکه جبرگرایان، عمل آدمی را محفوف به شرایطی می دانند که هرکدام مخل اراده مندی اوست که این شرایط عبارتند از قانون علیت، محیط و وراثت، قدرت و علم مطلق الهی و نهایتاً قضا و قدر گفت: قوانین طبیعی را انتخاب گر کنش های متناسب خود دانسته و بر امکان تحقق کنش برخلاف این قوانین، استبعاد می کنند. عمل آدمی معلول مجموعه ای از عوامل طبیعی، محیطی، ژنتیکی و وراثتی خاص است لذا دیگر جایی برای اراده آزاد انسان باقی نمی ماند. انسانی که در انتخاب والدینش، در انتخاب ژن¬های حامل خصایص اخلاقی -والدینش، در تربیت ابتدایی اش و … اختیاری ندارد چگونه می تواند در انجام اعمالش، مختار باشد. دو عامل تعیین کننده اعمال آدمی، محیط و وراثت است و صرفاً با تغییر آن دو می توان رفتار انسان را تغییر داد. برخی از جبرگرایان، انسان را در مقابل قدرت و علم مطلق و نامحدود الهی مسلوب الاختیار تصور کرده اند؛ از منظر ایشان اگر انسان مختار باشد این امکان را دارد که مخالف قدرت و علم الهی عمل کند و این نقض اطلاق و بی-کرانگی این دو صفت ذاتی پروردگار است.
وی تصریح داشت: عاملیت گاه ناظر به فاعلیت انسان است که خود این فاعلیت ناشی از قوه حیات اوست و گاه ناظر به قابلیت انسان است که او را آماده پذیرش هر آن چیزی می کند که به کمالش برساند و منشأ قابلیت، نیاز و احتیاج آدمی است. از این مقدمه دو نتیجه را می توان استنتاج کرد: یک، عاملیت انفعالی: انسان، نیاز دارد لذا قابلیت پیدا می کند که کمالاتی که رافع نیاز و کامل کننده نقصش هستند را پذیرا باشد. دو، عاملیت فعال: انسان، حیات دارد لذا فاعلیت پیدا می کند تا خود را با محیط تطبیق دهد و انسان نفسش مطابق و مسانخ عملش خواهد شد به جهت آنکه به جهت فاعلیت و برخورداری از قوه حیات، نفسش مطابق محیط می شود. لذا عملی را انجام می دهد که تطابق با محیط حاصل شود و این عمل، نفس مسانخ خود را ایجاد می کند. زمانی فعل از ناحیه کنش گر رخ خواهد داد که تمام اجزاء علت تامه، متحقق باشد؛ هر کدام از اجزاء اگر موجود نباشد تحقق فعل، امکانی خواهد بود لکن اگر تمام اجزاء، موجود شوند فعل، واجب الوجود خواهد شد. جزء اخیر علت تامّه در تحقق کنش آدمی، اراده اوست. لذا علامه طباطبایی(ره) در همین باب می فرمایند اگر افعال انسان را نسبت به خود انسان بسنجیم مىبینیم انسان داراى اراده نسبت به آن افعال، جزء علت است نه علت تامه و در نتیجه نسبت حاصله، امکان خواهد بود نه وجوب، به همین دلیل افعال ارادى انسان براى انسان اختیارى است، به این معنا که هم مىتواند آنها را انجام دهد و هم مىتواند انجام ندهد، و در نتیجه همه در اختیار و اراده اوست، اگر فعلى را انجام ندهد به اختیار خود انجام نداده و فعل دیگرى را اختیار کرده و اگر انجام دهد باز هم به اختیار و اراده خود انجام داده است.
در ادامه این کرسی ترویجی دکتر محمد اسمعیل رستمی نیا عضو هیات علمی پژوهشگاه امام صادق(ع) و اولین ناقد کرسی در بیاناتی گفت: آنچه که به ذهن خطور می کند متفاوت بودن عناوین است. نکته اول ارتباط بحث با مباحث کاربردی مدیریت و مسئولیت جایگاه علمی است که در مدیریت اسلامی مطرح می باشد. این فاصله با ارائه شما و مثال ها و نکات کاربردی که در حول مباحث مدیریت مطرح شد جبران گردید ولی در متن این خلاء و فاصله خودش را نشان می دهد.
این مباحث مبنایی و فلسفی بستری برای همه حوزه های کاری است و دیگران نیز باید از این بسترها استفاده کنند. نکته دوم بحث احکام خمسه و ارتباط آنها با اراده و اختیار که خیلی می تواند متاثر قرار بگیرد اگرچه اشاره شده اما خیلی کم است و جا دارد موسّع و با شرح و توضیح بیشتری به آن پرداخته شود.
وی گفت: من خیلی مشتاق بودم که بحث روش تحقیق در مدیریت اسلامی مطرح می شود اما وقتی متن را تورق کردم دیدم تیتر و عنوان دو سه تایی شده و متفاوت است با آنچه که در ذهن من بود. در بحث روشی باید خودمان بتوانیم حل کنیم وقتی مطرح می کنیم که جامعیتی را داشتیم که قابل دفاع است این ابهام را باقی می گذارد که وقتی می گوییم جوامع متقدم و متاخر مخاطب بداند که این ادعا قرص و محکم است و خوب از آن استفاده شده است.
در ادامه این کرسی علمی وحید وثوقی راد دیگر ناقد کرسی در بیان نقاط قوت این تحقیق گفت: نکته قوتی که در این تحقیق وجود دارد بحث نوآوری و ورود به مباحثی است که به نوعی نیاز بیش از پیش فعالیتهای پژوهشی است. توانایی جناب آقای دکتر بابایی در جمع بندی مطالب و منطقی که به کار میبرند بسیار قابل توجه است و نکته قوت دیگری که این کار نسبت به دیگر تحقیقات پژوهشی دارد این است که متن بسیار روان و قابل فهم بود. گاهی اوقات بعضی از اساتید از این حیث که می خواهند دامنه مخاطبان را بیشتر کنند تبیین و توضیح زیادی دارند و این خدشه ای به کار وارد نمیکند و از جنبه مثبت قابل بررسی است.
وی همچنین تصریح داشت: جنبه مثبت دیگری که در کار وجود دارد دو سختی است که در کنار یکدیگر جمع شده و قابل توجه است از محسنات این تحقیق است که ترکیب کنیم بین مباحث علمی رایج با مباحث اسلامی و این بسیار قابل توجه است. ترجمه بسیار روانی صورت گرفته یعنی از جمله کتاب هایی که انسان حظ می کند در بحث تقسیم بندی هایی که در نظریات مدیریتی وجود دارد کار معنایی خوب است که ایشان با توجه به پیش فرض ها و مبانی، تقسیم بندی کردند و با توجه به آنها ماتریس عاملی تصحیح شده است. ماتریس منطقی و قابل توجهی بدست آمده است. حتی همان موقع به ذهنم رسیده بود که بررسی کنیم جایگاه ما در آن ماتریس کجاست با توجه به مبانی اسلامی بسنجیم که آیا این ماتریس واقعاً ۴ محور دارد یا میشود یک بعد پنجمی را با توجه به مبانی اسلامی خودمان به آن اضافه کنیم به نظر می رسد تا جایی که من فهمیدم می شود این کار را کرد.