کرسی ترویجی صفات ذاتی خدا(اثبات و انکار) برگزار شد.

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “صفات ذاتی خدا(اثبات و انکار)“ توسط گروه کلام پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه چهارشنبه ۱۴ مهرماه ۱۴۰۰ به صورت مجازی برگزار شد.

این کرسی علمی با حضور حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن قدردان‌قراملکی به عنوان ارائه‌دهنده، حجج اسلام و المسلمین محمدتقی سبحانی و قاسم ترخان و دبیر علمی حجت الاسلام قاسم بابایی دنبال شد.

حجت‌الاسلام و المسلمین محمدحسن قدردان‌قراملکی درباره نسبت ذات خداوند و صفات ذاتیه به توضیحاتی پرداختند که در ادامه می‌آید:

۱٫درباره وجود صفات ذاتی برای خدا دیدگاه های مختلفی ارایه شده است. برخی منکر صفات ذاتی شده اند و قول بدان را مستلزم ترکیب ذات توصیف کرده اند. اما اکثریت عالمان مسلمان طرفدار صفات ذاتی اند و معتقدند در این‌که خداوند واجد و متصف به این صفات است، جای بحث نیست، محل بحث چگونگی دارا بودن و اتصاف به این صفات می‌باشد، آیا صفات کمالی در وجود خداوند عین ذات و در نتیجه همگی یکجا و به یک امر یعنی ذات الهی بر می‌گردد؟ در اصطلاح کلامی«عینیت و ذات» و «توحید صفاتی» نامیده می‌شود. یا این‌که صفات کمالی به ذات الهی بر نمی‌گردد و در واقع خارج از ذات و در نتیجه صفات متعدد و مختلف‌اند؟ رهاورد آن نه «توحید صفاتی» بلکه تعدد و اختلاف صفات الهی است که این خود به دو نظریه(نظریه نیابت معتزله و اختلاف ذات و صفات اشاعره) منشعب می‌شود.

ایشان در ادامه به بررسی دیدگاه تفکیک پرداختند که ازنگاه نویسنده دیدگاه تفکیکیان در باب صفات ذاتی خدا(انکار صفات ذاتی و طرح نظریه کمالات و تعبیر) مضطرب است.

ظاهر برخی از عبارات نگره تفکیک بر وجود صفات ذاتی خدا مثل علم و قدرت دلالت می‌کنند که همگی به ذات الهی بر می‌گردد؛ مثلا اصفهانی تصریح می کند که برای خدا کمالات(صفات) بی نهایتی مثل علم و قدرت است که علم و قدرتش به نفس ذات خدا و در رتبه آن است. «أن لرب العزه تعالی شأنه فی العلوم الالهیه کمالات و لکمالاته آیات و علامات و لانهایه لکمالاته کما لانهایه لذاته جل و تقدس». وی در موضع دیگر صفاتی مثل علم، رحمن، رحیم و قدرت  فوق را ناظر بر یک ذات الوهی توصیف می کند. تفکیکی ها– که به نسبت لفظ صفت به خدا حساس شدند- در مواضعی به جای نسبت اصطلاح «صفت» به خدا از اصطلاح «کمال-کمالات» استفاده می کنند؛ به این معنی که خدا نه واجد صفات، بلکه واجد کمالات و علایم است و نیز نمی توان خدا را توصیف کرد.

  1. دیدگاه تفکیک درباره صفات ذاتی خدا مضطرب است. از یک سو می توان گفت بین کلام امامیه و تفکیک در قول به اصل صفات ذاتی خدا اختلاف اساسی وجود ندارد؛ اما متأسفانه با توجه به عبارات دیگر آنان مبنی بر انکار صفات ذاتی خدا، اختلاف بین آنان و کلام امامیه قابل انکار نیست. اختلاف دیگر در باره معناشناسی صفات خداست که تفکیکیان بر خلاف اکثر امامیه به الهیات سلبی قائل‌اند.

اشکالات محتوایی ناقدان

در ادامه جلسه حجج اسلام و المسلمین محمدتقی سبحانی و قاسم ترخان به عنوان ناقد به ارزیابی مطالب ارائه‌شده پرداختند. حجت‌الاسلام محمدتقی سبحانی ملاحظاتی نسبت به متن در سه بخش(گزارش ارایه شده از فلاسفه و متکلمین،تقریر دیدگاه تفکیک،نقدی بر نظریه آقای قدردان دربخش بررسی دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی) داشتند.

گزارش ارایه شده از فلاسفه و متکلمین

گزارش ارایه شده از متکلمین و فلاسفه اشکلات متعددی دارد و در مباحث تاریخی مسئله دقت کافی نشده است و به سبب اطلاعات داده شده -که به درستی تقریر نشده- گزارش یا مبهم است و یا ناقص ذکرشده، در نتیجه ما را یک قدم عقب می‌برد.

این بخش از کتاب« آیا صفات کمالی در وجود خداوند عین ذات و در نتیجه همگی یکجا و به یک امر یعنی ذات الهی بر می‌گردد؟ … که به دو نظریه(نظریه نیابت معتزله و اختلاف ذات و صفات اشاعره) منشعب می‌شود»

  • اولا نظریه نیابت به این معنا است که اصلا خدا صفت ندارد.چگونه اینها قائل به تکثر هستند؟.نظریه پردازان این اندیشه مثل جبائئ و بسطی… قائل به تعدد صفات نیستند.
  • ثانیا :چرا نظریه دیگر از معتزله که معتقد عینیت است در این جا نیامده است؟حال آنکه اولین نظریه معتزله عینیت است مثل نظریه  ابوالهذیل بسطی که می گفتند عالم بعلم هو ذاته.

در بخشی از کتاب درباره فلاسفه آمده است «امامیه و فلاسفه بر این اعتقاد است که صفات خداوند از حیث مفهوم مختلف هستند، اما در مقام وجود و ثبوت عین ذات الهی و یکی بیش نیست»

  • این تقریر از نگاه فلاسفه کامل نیست مثلا این سینا معتقد بود که صفات خدا از جهت مفهوم نیز مختلف نیست. و اصرار داشت که صفات خدا همه یک معنا است و قائل به ترادف در صفات بود و همه را به علم بر می گرداند
  • نظریه امامیه را در کنار فلاسفه آوردند که اشتباه تاریخی است،عبارات متکلمان مثل سید مرتضی و.. نظریه نیابت است و تعبیر لذاته و بذاته را نباید حمل بر اندیشه ملاصدرا بکنیم.بلکه حمل بر نظریه نیابت است.

نقد اندیشه تفکیک

بخش دوم نقد اندیشه تفکیک است که درمتن آمده است« دیدگاه تفکیکیان در باب صفات ذاتی خدا مضطرب است»به نظرم دیدگاه ایشان کامل تقریر نشده که علت آن عدم انسجام در تقریر یا عدم فهم دقیق برون داد نظریه است.

از نگاه مکتب نفکیک خداوند کمالات ذاتی دارد اما هیچ وصفی از او نداریم، اطلاق این کمالات مانند علم و قدرت بر ذات خدا جایز نیست چون تهدید ذات است وعینیت ذات چنین اجازه ای نمی دهد.ما صفات علم و قدرت و.. را به خدا نسبت می دهیم و لی اینها کمالات وجودی است وغیر حق تعالی هستند و در نهایت بر اساس سه مقدمه هرگاه بر خدا علم و صفات دیگر اطلاق کنیم،یکی از دو احتمال است. اگر این صفات را بر ذات اطلاق کنیم و از ذات تعبیر کنیم،چون این اوصاف قابل اطلاق برذات نیست،آنرا به صورت سلبی و کارکردی اطلاق می کنیم.ویا با تعبیراز ذات خدا بااین اوصاف یاد می کنیم.واین بیان نگاه مرحوم اصفهانی است که اضطراب ندارد و تا حدودی شباهت به نظریه نیابت دارد.

یکی از نکات برخی تعبیرات است که دقیق نیست مثل «اکثریت عالمان مسلمان طرفدار صفات ذاتی هستند»که دقیق نیست یا این عبارت «امامیه و فلاسفه مقابل هم قرار دارد» که به نظرم ابهام دارد و اینکه چرا دیدگاه تفکیک منحصر در یک قرائت شده است؟

پاسخ حجت‌الاسلام قدردان قراملکی به نقدهای بیان شده، بخش پایانی نشست بود که در ادامه می‌خوانید:

  1. بحث ما مقام هستی شناسی صفات خداوند بوده است که بین ذات خدا و صفات خدا چه نسبتی است .متاسفانه ارزیاب ها به این بخش نپرداختند.
  2. نظریه عینیت از قبل بوده و با نگاه تاریخی می‌توان دریافت که متکلمین این دیدگاه را از قبل مطرح کرده بودند و من از اقای سبحانی تعجب می کنم که گفتند نظریه عینیت را ملاصدرا مطرح کردند. در عبارات سیدمرتضی وقتی ایشان نظریه احوال، نظریه نیابت و نظریه زیادت را رد می کند در نهایت به نظریه عینیت را طرح می‌کند هر چند شاید به این عنوان نباشد ولی روح نظریه در دیدگاه بزرگان است.
  3. نظریه تفکیک از حیث مبانی و پختگی جامعیت کامل را ندارد و به نظرم دچار اضطراب است.