نیازمند بازخوانی عاشورا براساس دانش‌های روشی جدید هستیم

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست «نشانه‌شناسی عاشورا»، چهارشنبه ۳ شهریور، با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا قائمی‌نیا، مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه، به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

عاشورا از این جهت که یک حرکت تاریخی را نشان می‌دهد که امام حسین(ع) و اصحاب ایشان این حرکت را انجام دادند، مجموعه‌ای از نشانه‌ها را در بر دارد. می‌توانیم این نشانه‌ها را اقوال و افعال امام حسین(ع) لحاظ کنیم که از زمانی که امام(ع) این حرکت را آغاز کردند تا روز شهادت، چه قبل از اینکه به کربلا برسند یا در خود کربلا، سخنان و اعمالی داشتند و همه این اقوال و رفتارها برای خودش دلالت‌هایی داد که بسیاری از تحلیل‌گران اسلامی تلاش کرده‌اند دلالت‌های اقوال و افعال حضرت را کشف کنند. همانطور که اقوال و افعال یاران حضرت(ع) نیز دلالت‌های خاص خود را داشته است. وقتی عنوان نشانه‌شناسی عاشورا را مطرح می‌کنیم بحث روی این است که به کمک این دانش چه گشایشی در امر رمزگشایی از اقوال و افعال امام حسین(ع) صورت می‌گیرد و این دانش می‌تواند به ما چه کمکی بکند و چه افقی را در تحلیل اقوال و افعال آن حضرت(ع) باز کند.

عاشورا و ظرفیت تحلیل از ابعاد مختلف

نکته دیگر این است که حدود هزار و چهارصد سال است که قضیه عاشورا تحلیل می‌شود و علمای بزرگ مطالب زیادی گفته‌اند. طبیعی است که بسیاری از این مطالب یکدیگر را تایید می‌کنند و یا در خیلی از موارد تکرار مکررات صورت می‌گیرد. پدیده عاشورا نیز ابعاد مختلفی دارد و اگر تا قیامت هم روی این مسئله بحث شود باز ابعادی از مسئله باقی می‌ماند؛ چون با مجموعه‌ای از نشانه‌ها رو‌به‌رو هستیم و می‌خواهیم کدخوانی کنیم. طبیعی است در این کدخوانی برخی از ابعاد از دید تحلیل‌گر مخفی می‌ماند. کشف دلالت‌های این حرکت تاریخی، امروزه یک صورت متفاوتی پیدا می‌کند و دلیلش این است که در قرن بیستم شاهد ظهور دانش‌های روشی هستیم و یک روش‌شناسی‌های جدیدی پیدا شده است که این روش‌شناسی‌ها از زوایای مختلف، پدیده‌ها را تحلیل می‌کنند. نشانه‌شناسی یکی از این روش‌هاست که نشانه‌ها را بررسی می‌کند. جامعه‌شناسی و روانشناسی نیز چنین هستند و می‌توانند زاویه دید متفاوتی به انسان بدهند.

مطالعات فرهنگی نیز زمینه بسیار مهمی است و نگاه فرهنگی داشتن به برخی از حوادث تاریخی مهم است و روش‌های خاصی نیز در این زمینه وجود دارد تا پدیده‌های تاریخی به لحاظ فرهنگی تحلیل شوند، اینها برخی از دانش‌های روشی هستند. ما یک پدیده تاریخی را می‌توانیم از ابعاد مختلفی ببینیم. در حقیقت روش‌شناسی‌های متعددی که در عصر حاضر وجود دارند می‌توانند تحلیل‌گر را کمک کنند که ابعاد مختلف حادثه کربلا را کشف کنند. البته به این معنا نیست که همه این روش‌شناسی‌های جدید قابل قبول است، خیر، بلکه اینها نیز نیازمند بررسی هستند اما به طور طبیعی در میان این روش‌شناسی‌ها نکات سودمندی وجود دارد که می‌توانیم از آن زاویه به حوادث تاریخی نگاه کنیم. امروزه نیاز داریم که از حیث روش‌شناسی‌های جدید عاشورا را تحلیل کنیم و تبیین‌های کامل تری ارائه دهیم. این یک پروژه‌ای است که یک وظایف خاصی را بر دوش عالمان شیعه در عصر جدید تحمیل می‌کند و آنها موظف هستند یک بازخوانی جدیدی بر اساس دانش‌های روشی جدید انجام دهند تا بتوانند به نکات پنهان نزدیک شوند و دلالت‌های پنهان را آشکار کنند.

نشانه‌شناسی و تحلیل وقایع

وقتی که می‌خواهیم یک پدیده تاریخی را تحلیل کنیم، نشانه‌شناسی به ما می‌گوید با مجموعه‌ای از رموز و نشانه‌ها روبه‌رو هستیم که باید تحلیل کنیم. در مورد عاشورا نیز چنین است و با رموز و نشانه‌های مختلفی روبه‌رو هستیم. در این پدیده یک دال مرکزی وجود دارد که به کل این حرکت معنا می‌دهد؛ مانند اینکه شما به جایی می‌روید تا در یک کلاس شرکت کنید. در ضمنِ حرکتتان طبیعی است که با افراد مختلفی روبه‌رو شوید و رفتارهای خاصی داشته باشید. از میان همه اینها یک نشانه هدف شما را نشان می‌دهد و رفتارهای شما تحت تاثیر آن نشانه مرکزی قرار می‌گیرد. آن نشانه بر نشانه‌های دیگر پرتو می‌افکند و دلالت‌های آنها را آشکار و تنظیم می‌کند. بقیه دال‌ها بر اساس دال مرکزی تفسیر می‌شوند.

این نکته نیز مهم است که مسئله عاشورا و امام حسین(ع) یک مسئله تاریخی صرف نیست و ابتدا باید تصور خود را نسبت به قضیه اصلاح کنیم. برخی‌ می‌گویند این هم یک حادثه تاریخی مانند دیگر حوادث، اما اینطور نیست و حوادث تاریخی در یک سطح نیستند و برای خودشان معنا و دلالت‌هایی دارند. برخی از حوادث مملو از دلالت هستند و برخی از حواث نیز دلالت‌های چشم‌گیری ندارند. مثلا تصور کنید می‌خواهید جنگ جهانی دوم را با عاشورا مقایسه کنید که آنجا کشتار بیشتری صورت گرفته است اما عاشورا با این جنگ بسیار متفاوت است.

نکته دیگر اینکه، معانی حوادث تاریخی یکسان نیستند. برخی از حوادث پر از معنا هستند و هر چقدر تحلیل می‌کنید به انتها نمی‌رسید و با بی‌پایانی دلالت‌ها روبه‌رو می‌شوید. اما برخی حوادث اینطور نیست و چندان دلالت ارزشی ندارد. وقتی از چشم‌انداز نشانه‌شناسی به حوادث نگاه می‌کنید نشانه‌شناسی می‌گوید این حوادث در یک سطح نیستند. همچنین این دلالت‌ها می‌تواند بر اساس معیارهای خاصی سنجیده شود و برخی از این حوادث مملو از دلالت‌ها است.

مسئله عاشورا یک حرکت تاریخی است که پر از معانی است و هر چقدر تحلیل کنید معانی عمیق‌تری از آن می‌یابید. انباشته‌شدن دلالت‌های یک حادثه تاریخی به عوامل مختلفی برمی‌گردد. اگر یک حرکت تاریخی برخاسته از ارزش‌های بشری باشد، این حادثه بیشتر جلب توجه می‌کند. مثلا علت پیدایش یک اتفاق تاریخی اخلاق و عدالت است که در این صورت معنادار می‌شود، اما هر چقدر که یک حرکت تاریخی ضدارزشی و ضداخلاقی باشد، دلالت‌های خود را از دست می‌دهد. در قضیه عاشورا، نهایت ارزش‌های انسانی را می‌بینیم. اینها به حرکت و پدیده تاریخی معنا می‌بخشند و حتی اگر تعداد افرادی که در حادثه هستند اندک باشند، اما معنا بزرگ‌تر می‌شود. از طرفی هر چقدر که در یک حادثه افراد زیادی درگیر شوند، اما نشانه بی‌اخلاقی انسان مطرح باشد، این حادثه دلالت‌های بلند خود را از دست می‌دهد.

معیار دیگر به برخی از افراد که درگیر آن حادثه می‌شوند برمی‌گردد؛ یعنی اگر شخصیت بزرگی در آن حادثه باشد به آن حادثه عظمت می‌بخشد. افرادی که در واقعه عاشورا شهید شدند، انسان‌های بزرگی بودند و این نشان می‌دهد صرفا با یک حرکت طبیعی روبه‌رو نیستیم و انسان‌های برگزیده‌ای حضور داشتند و این جلب توجه می‌کند. با این وصف روشن است که ما در تاریخ، حرکتی معنادارتر از عاشورا نداریم.