آیین نکوداشت علمی استاد مهدی گلشنی برگزار شد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به نقل از ایکنا آئین نکوداشت استاد مهدی گلشنی به همت قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه با همکاری برخی نهادهای علمی کشور بعداز ظهر امروز دوشنبه ۵ اسفندماه جاری با حضور آیت‌الله علی‌اکبر رشاد، دکتر غلامرضا اعوانی،‌ دکتر رضا امراللهی،‌ دکتر حمید تنکابنی،‌ حجت‌الاسلام رحیم شاهدی، حجت‌الاسلام رضا غلامی و دیگر اندیشمندان و دانشجویان حوزه فلسفه در تهران برگزار شد.

آیت‌الله علی‌اکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این مراسم بیان کرد: در دستورات دینی ما، توصیه‌های مکرری در مورد تعظیم در قبال علم و تجلیل از شخصیت‌های خدوم و خلیق آمده است و تکریم از شخصیتی مانند استاد گلشنی نیز از مصادیق التزام به چنین سنتی است. بسیاری از شما به شأن و خدمات استاد اشراف دارید و دهه‌ها است که خدمت ایشان ارادت دارم. از دهه ۶۰ خدمتشان ارادت یافتم و در این مدت در محضر ایشان بهره‌مند بودم. هرگاه بحثی را ارائه کردند، در جلسه‌ای که حضور داشتند، خدمتشان بودم و از آثار ارزشمند ایشان نیز بهره‌مند شدم. بنابراین، همواره وجود پربرکت ایشان نافع بوده است.

وی تصریح کرد: گفتن چیزی از جانب بنده در مورد ایشان، بر شخصیتشان نمی‌افزاید و آنچه بیان می‌کنم، کمتر از آن است که ایشان هستند. اما می‌دانیم که استاد گلشنی به جهات مختلف ممتاز هستند و از ابعاد گوناگون، از شخصیت برین و برجسته‌ای برخوردارند. به لحاظ علمی، استعداد، ذکاوت، گستردگی دامنه معرفتی، جهات دینی، اخلاقی و هرچه که از این دست اشاره کنیم، ایشان در مرتبه بالایی قرار دارند.

رشاد افزود: ایشان به لحاظ استعداد، از نوجوانی یک استعداد برجسته بودند و از درخشش خاصی برخوردار بودند. ایشان در حالی که در دوره دانش‌آموزی در اصفهان علوم طبیعی می‌خواندند، اما در مقیاس ملی، رتبه اول ادبیات شدند و این نشانه استعداد است که علاوه بر رشته تحصیلی در رشته دیگری نیز از یک برجستگی ملی برخوردار می‌شوند و در طول دوران تحصیل و طی دهه‌ها خدمت علمی که هنوز هم مشغول هستند، در حوزه مسائل علمی، از جمله شخصیت‌های ممتاز  محسوب می‌شوند.

وی بیان کرد: رشته ایشان فیزیک نظری است و یک دانشمند این حوزه هستند و در این رشته نیز در مقیاس بین‌المللی شناخته شده هستند، اما در حوزه مسائلی که به ظاهر ارتباطی با رشته ایشان ندارد، نیز نام‌آور هستند. برای نمونه در حوزه فلسفه، مطالعات دینی، حوزه فلسفه دین و مطالعات رابطه علم و دین، صاحب‌نظر هستند و در مجامع بزرگ حضور پیدا می‌کنند، همچنان که آثار ایشان نیز مورد توجه دانشمندان، در مقیاس جهانی است. چندی قبل بود که در خلال صحبت‌هایشان فرمودند که برخی از دانشجویانشان مقالاتی نوشته‌اند که در کمتر از یک هفته، هزار ارجاع داشته است. به لحاظ مرجعیت علمی در رشته خود مطرح هستند، اما در رشته‌های دیگری هم صاحب‌نام و صاحب‌نظر هستند و بیش از همه در حوزه فلسفه دین و خصوصاً فلسفه علم و در مبحث رابطه علم و دین و علم دینی، صاحب‌نظر هستند.

رشاد افزود: ایشان در تدریس فلسفه اسلامی در حد فضلای بزرگ ظاهر شده‌اند. فضلای بزرگ ما، نوعاً مدرس نهایه و بدایه هستند و ایشان نیز این کتب را تدریس می‌کنند. به رغم اینکه رشته ایشان علوم طبیعی است، اما تعصبی که نسبت به علوم انسانی دارند، بیش از متخصصان این حوزه است. آن مقداری که ایشان غم علوم انسانی را می‌خورند، متخصصان علوم انسانی چنین نیستند و آن حدی که ایشان غم علم دینی را می‌خورند، چه بسا طلبه‌ها آن مقدار اهتمام ندارند.

وی بیان کرد: شهادت می‌دهم که این مرد، مرد دیانت، مرد معرفت دینی و التزام به شریعت و متشرع بمعنی‌الکلمه و متدین بمعنی‌الکلمه هستند. تعصب دینی عمیق و آگاهانه در ایشان وجود دارد که در دیگران که از آنها توقع می‌رود نیست و همه می‌دانیم که جزء پرچم‌داران علم دینی هستند و مبانی و مرام و منطق مشخص دارند. اما تعداد افرادی که مبادی و منابع مشخص در این زمینه داشته باشند، اندک هستند.

رشاد با اشاره به علم دینی و تولید آن تصریح کرد: مقوله تولید علم دینی، جزء آرمان‌های انقلاب اسلامی و جزء رهنمودهای امام راحل و رهبر انقلاب قلمداد می‌شود. اهل فکر و اهل نظر، آن را به عنوان یک آرمان تعقیب می‌کنند و در نتیجه، اگر احساس شود که در لسان برخی مدعیان و در رفتار برخی از افراد، کژی‌هایی اتفاق بیفتد، مایه دل‌نگرانی اصحاب این آرمان می‌شود. گاهی به نام علم دینی، برخی از دیدگاه‌ها و نکات خامی از ناحیه برخی از افراد می‌شنویم که محل تأمل و مایه نگرانی است.

وی بیان کرد: علم دینی، ضلعی از اضلاع چهارگانه هندسه معرفتی دین است و همانطور که دین شامل عقاید، احکام و اخلاق است، شامل گزاره‌های دینی نیز هست و بر این باور هستیم که ما علم دینی داریم و می‌توانیم علم دینی تولید کنیم و چه بسا پاره‌ای از علم دینی هم تولید شده و احیانا در گذشته‌های دوردست نیز بوده است، اما هر آنچه که ادعا شود که دینی است، دینی نیست و علم دینی باید معیار داشته باشد و باید با معیارهای مشخصی، علم دینی از غیردینی بازشناخته شود. معیار دینی بودن معرفت به صورت مطلق، دینی بودن مولفه‌های رکنی پنجگانه آن است. علم دینی بخشی از معرفت دینی است و علم دارای پنج مولفه رکنی است که عبارت از مبادی، موضوع، مسائل، منطق و غایت آن است. زمانی که این مولفه‌ها دینی قلمداد شوند علم حاصل می‌شود و این علم دینی قلمداد خواهد شد.

رشاد افزود: علم دینی به این نیست که گزاره‌های آن به آیات و روایات مستند باشد و کاربرد دینی داشته باشد، بلکه مبادی، مبانی و پیش‌انگاره‌های آن باید دینی باشد و هم اینکه از روش و منطق معتبر دینی در آن استفاده شده باشد. همچنین باید بتواند به لحاظ غایت، دینی باشد و اگر این مولفه‌ها وجود نداشته باشد، یک دستگاه به نام علم دینی پدیدی نمی‌آید.

غلامرضا اعوانی، چهره ماندگار فلسفه در این مراسم بیان کرد: اسماء الهی به صورت بالقوه در همه انسان‌ها وجود دارد، اما انسان کامل همه اینها را به فعلیت رسانده است و اولیاء و ائمه(ع) در صدر قرار دارند و دیگران نیز به تبع آنها می‌توانند به چنین جایگاهی یعنی فعلیت‌بخشی به اسماء الهی برسند. اشکال دنیای ما فراموشی این اسماء است که موجب به وجود آمدن مصیبت شده است. انسان همه اسماء را دارد و مظهر اسم‌الله است، اما وقتی این اسماءالله را فراموش کرد، توان خود را در راه شیطانی به کار می‌برد و علم را نیز در جهت الهی به کار نمی‌برد. متأسفانه در جهان با نسیان این دید الهی مواجه هستیم که موجب به وجود آمدن خوی فرعونی شده است.

وی تصریح کرد: مولانا نیز در زبان شعر همین بیان را دارد که می‌گوید «خلق را چون آب دان صاف و زلال، اندر آن تابان صفات ذوالجلال؛ علمشان و عدلشان و لطفشان، چون ستاره چرخ در آب روان؛ پادشاهان مظهر شاهی حق، فاضلان مرآت آگاهی حق؛ قرن‌ها بگذشت و این قرن نویست، ماه آن ماهست آب آن آب نیست». این اسماء الهی مانند نجوم معنوی در آسمان معنویت است. همچنین انسان‌ها باید قبل از اینکه مورد محاسبه قرار گیرند، خود را محاسبه کنند که این مفاهیم نیز در ابیات دیگری آمده است.

این مدرس برجسته فلسفه با اشاره به ویژگی‌های برجسته گلشنی افزود: ایشان یک صاحب‌نظر فیزیک ریاضی هستند. همیشه در مورد مباحث ریاضی بحث شده است و پنج قرن است که علوم ما ریاضی شده است، اما نظریه الهی در مورد ریاضیات نداریم. دکارت می‌گوید ریاضیات کمیت محض است و اصلاً الهی نیست. کانت نیز می‌گوید ریاضیات حاصل ذهن ما است. اما ایشان از راه فلسفه و افلاطون که خود یک ریاضی‌دان بزرگ بوده، به ریاضی پرداخته است.

اعوانی بیان کرد: به نظر افلاطون، ریاضیات، آلت فعل خدا است. عالم قدر، عالم ریاضی است و عالم قضا عالم معانی محسوب می‌شود. ریاضیات وقتی وارد عالم شد، زمان پیدا می‌کند، اما باید توجه کنیم که مراد افلاطون از ریاضیات آنچه ما می‌دانیم نیست، بلکه مرادش این است که ریاضی خدا مانند گل است که «هر گلی کاندر درون زیبا بود، آن گل از اسرار کل آگه بود». بنابراین، دکتر گلشنی نیز به همین صورت به ریاضیات توجه داشته‌اند.

مهدی گلشنی، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف در این مراسم بیان کرد: الآن زمان حساسی برای کشور ما است و اگر بیدار نباشیم، لطمه می‌خوریم. به مدت ۹ سال در آمریکا بودم و اکثر کشورهای اروپایی دنیا را دیده‌ام، اما کمتر کشوری ظرفیت ما را دارد. ولی ما ظرفیت خود را به کار نبرده‌ایم. در حالی فرهنگ اسلامی خود را فراموش کرده‌ایم که غرب دارد جهان را نابود می‌کند.

وی تصریح کرد: البته باید به این نکته نیز توجه کرد که در غرب اتفاقات مثبتی نیز رخ داده است و دانشمندانی نظیر نیوتن را داشته‌ایم که کار و مطالعه علمی خود را از سنخ عبادت می‌دانستند، اما در ادامه تفکر پوزیتیوسیتی غلبه پیدا کرد که اصالت را به آنچه که حس می‌شد، می‌داد؛ دانشمندانی نظیر هیوم، کنت و فروید، نماینده این تفکر محسوب می‌شوند. در قرن نوزدهم شرایط به گونه‌ای شد که فلسفه به ندرت در محیط‌های علمی غرب پیدا می‌شد. البته که دانشمندان متدین نیز وجود داشتند، اما اکثر آنها در این قرن به فلسفه و دین اعتنایی نداشتند. اما در نیمه دوم قرن بیستم شاهد تغییر اوضاع بودیم و مکاتب فلسفه علم ظهور کردند.

گلشنی افزود: در شرایطی که پوزیتیویسم حاکم بود، اندک اندک فیزیک‌دانانی پیدا شدند که علیه پوزیتیویست‌ها مقاله نوشتند. بنابراین، چنین تحولات مثبتی در غرب حاکم شد و فضای دانشگاه‌های آنها نیز به این سمت حرکت کرد. آنها گفتند که بر علوم اصولی حاکم است و معتقد بودند که هیچ چیزی قطعی نیست. اگر برای یک مسئله نظریه‌ای وجود داشته باشد، تنها همان نظریه وجود ندارد و هیچ نظریه‌ای نیز قطعی نیست.

وی تصریح کرد: به دلیل فهمیدن نقش اصول حاکم بر علم فهمیدند که نمی‌توانند حرف قطعی بزنند و متوجه شدند که علم به تنهایی نمی‌تواند پاسخ همه پرسش‌ها را بدهد. معتقد بودند که باید نگاه کل‌نگر داشته باشیم که در این نگاه بتوانیم به اخلاق و … بپردازیم. در ادامه نیز برخی از فیزیک‌دانان حرف‌هایی زدند که نشان می‌داد این حرف‌ها ریشه در دین دارد.

گلشنی بیان کرد: فیزیک‌دانان فهمیدند که به فلسفه نیاز داریم و این در حالی است که در دانشگاه شریف نمی‌گذارند درس مبانی فلسفی فیزیک تدریس شود. فیزیک‌دانان طراز اول غرب می‌گویند که فلسفه به فیزیک نیاز دارد و برعکس و بر همین اساس،‌ مجامع مهمی نیز تشکیل شده است که این را در هم آمیخته‌اند و اساتید آنها با تشکیل ارگان‌هایی مسائل را حل کرده‌اند.

وی افزود: بر همین اساس بود که انجمن اروپایی علم و الهیات در اروپا به راه افتاد و چندین بار در این همایش شرکت می‌کردم و مقالاتم نیز جزء مقالات برگزیده بود که چاپ می‌شد. در این همایش‌ها همواره فیزیک‌دان و زیست‌شناس و فیلسوف در کنار هم قرار می‌گرفتند و به تبادل نظر می‌پرداختند. اما این تحولات مثبت به کشور ما نرسید که اگر می‌رسید، شاهد تغییر و تحولات اساسی بودیم.

گلشنی تصریح کرد: در خیلی از مسائل، حرف‌هایی که فیزیک‌دانان امروزی در مورد معجزه می‌زنند، همان حرف علامه طباطبایی است، اما حوزه‌های ما به این بحث‌ها توجهی نداشته‌اند. فلسفه اسلامی اگر به موازات نیازهای روز پیش برود، کاربردهای زیادی دارد، اما در مملکت ما فلسفه قاره‌ای تبلیغ می‌شود و در نتیجه علوم شناختی را در کشور ما تدریس می‌کنند. این مسائل را ۲۵ سال قبل خدمت رهبری بیان کردم که این تحولات رخ داده و تعامل بین کلیسا و دانشمندان به وجود آمده است و در غرب شاهد این بوده‌ایم که کشیش، فیزیک خوانده و فیزیک‌دان نیز به فلسفه پرداخته است. بنابراین هم باید به این تحولات توجه داشت و هم اینکه در ترجمه آثار غربی‌ها نهایت دقت را به خرج داد.

رضا امراللهی، استاد دانشگاه، در این مراسم بیان کرد: باید در مقدمه عرض کنم، برای اینکه بدانیم این بزرگداشت مربوط به کیست و درباره چه کسی صحبت می‌کنیم، به چند نکته درباره زندگی علمی استاد دکتر گلشنی اشاره کنم. در سابقه ایشان فارغ‌التحصیل فیزیک دانشگاه تهران، فارغ‌التحصیل فیزیک دانشگاه برکلی، استاد ۴۵ سال گذشته در دانشگاه شریف، رییس دانشکده فیزیک دانشگاه شریف، معاون آموزشی دانشگاه شریف، راه‌اندازی دکترای فیزیک، عضو و از جمله پایه‌گذاران مؤثر فرهنگستان علوم، چهره علمی ماندگار عرصه فیزیک، راه‌اندازی دوره دکترای تاریخ علم و دکترای فلسفه علم و فناوری در کشور و عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی از سال ۱۳۷۴ تاکنون وجود دارد.

وی تصریح کرد: در اینجا ضروری می‌دانم به ذکر نکته‌ای از یکی از بزرگترین  دانشمندان فیزیک اشاره‌ای داشته باشم. مرحوم عبدالسلام چندین بار این نکته را به من گفتند که فیزیکدان مسلمان نعمت است و روی این موضوع باید در کشورهای اسلامی کار کرد و همیشه می‌گفت ای کاش ما در جهان اسلام چندین فیزیکدان مثل دکتر گلشنی داشتیم.

امراللهی افزود: اجازه بدهید عرض کنم، اگر فیزیکدانان بزرگی مثل دکتر گلشنی باشند که در مکتب خداپرستی بزرگ شده‌اند، آن‌وقت است که می‌توانند تفسیر کنند که نظریه «پیتر هاجسون»، فیزیکدان بزرگ دانشگاه آکسفورد تفاوت چندانی با نظریه علامه طباطبایی ندارد که فرموده‌اند «هر پدیده طبیعی یک علت طبیعی دارد، اما ما نمی‌توانیم علت طبیعی را به آنچه می‌شناسیم، محدود کنیم» و با این زبان است که می‌توان بسیاری از باورها از جمله معجزه را راحت‌تر توضیح داد. تا کسی این مدارج را طی نکرده باشد و به چشمه جوشان الهیات متصل نشده باشد، نمی‌تواند به راحتی نظریه «چارلز مایزنر» کیهان‌شناس بزرگ آمریکایی را بفهمد و آن را به زبان ساده برای مردم مسلمان بازگو نماید و این گوشه‌ای از خدمات علمی دکتر گلشنی به جوانان خداجوی ما در دانشگاه‌ها است.

وی تصریح کرد: بر خود فرض می‌دانم در این نشست ارزشمند، یادی از استاد محمدتقی جعفری داشته باشم که شاهد بوده‌ام حلقه وصل فیزیکدانان با الهیات بود و بدون اغراق یکی از معرفان بزرگ علامه طباطبایی نزد بزرگان این شاخه از علم در کشور، استاد جعفری بود که خداوند هر دو را غرق رحمت نماید.

امراللهی افزود: به نظر این شاگرد، در بازه ۱۹۰۰ تا ۱۹۷۰ میلادی، فیزیکدانان سعی کردند خداباوری را کم‌رنگ کنند و به جای آن طبیعت‌باوری را جایگزین کنند و این امر در ایران هم در بین فیزیکدانان رایج بود و در همین راستا هیچ‌گاه مرد بزرگی مثل دکتر «کمال الدین جناب» که فیزیکدان متألهی بود یا دکتر علی‌اصغر خمسوی که شاگرد مکتشف «ذره خدا» بود را دوست نداشتند و در عمل حرف‌های دیگری می‌زدند، ولی امروز ورق برگشته است و در جای‌جای فیزیک خدا را می‌توان دید. امروز هوش مصنوعی، پدیده کیاس آشوب، یا از همه مهمتر نزدیکی فیزیک و بیولوژی است که پرچم خداباوری را به اهتزاز در آورده است.

وی گفت: علم در حوزه خودش مقتدر است، اما این حوزه محدود است و علم نمی‌تواند در مورد حوزه‌های دیگر اظهار نظر کند. برای مثال نمی‌تواند درباره زیبایی یا عظمت یک شهر سخن گوید یا نمی‌تواند اختیار انسانی را توضیح دهد. به طور خلاصه مسایلی هستند که علم نمی‌تواند به آنها پاسخ گوید. ما در اینجا به چند نمونه از سوالات اساسی در فیزیک اشاره می‌کنیم: واقعیت فیزیکی چیست؟ آیا واحد است یا متعدد؟ مادی است یا غیرمادی و یا هر دو؟ جهان چگونه خلق شده است؟ حالت نهایی جهان چیست؟ هدف از خلقت چهان چیست؟ قوانین فیزیک از کجا می‌آیند و چرا این شکل خاص فعلی را دارند؟

امراللهی تصریح کرد: فیزیک نمی‌تواند به همه این پرسش‌ها پاسخ دهد. او در فیزیک ذرات به سوال اول وارد شده است و در کیهان‌شناسی نظریه‌هایی در مورد سوالات دوم و سوم ارایه کرده است، اما برای بقیه سوالات سخن کمی برای گفتن دارد. پس بعضی از دانشمندان در دهه‌های اخیر به این نتیجه رسیده‌اند که ما باید چهارچوب حاکم بر علم را وسعت دهیم تا کل تجارب انسانی را در بر گیرد، نه فقط آن بخشی را که امروز با علم تجربی قابل توصیف است. برای مثال نباید از مسایل اخلاقی و مذهبی چشم‌پوشی کند، زیرا این‌ها در  زندگی مردم نقش دارند.

وی گفت: همچنین علم ادعاهایی درباره واقعیت می‌کند که نمی‌توان آن‌ها را فقط بر اساس علم پذیرفت یا کنار گذاشت. علم به یک متافیزیک جامع نیاز دارد که به همه دغدغه‌های انسانی پاسخ گوید. پیتر مداوار، زیست‌شناس برنده جایزه نوبل، ضمن اذعان به اهمیت سوالات بنیادی، علم را یارای پاسخگویی به آن ها نمی‌داند و می‌گوید این که علم محدودیتی دارد. از این جهت محتمل به نظر می‌رسد که پرسش‌های بنیادی وجود دارد که علم نمی‌تواند به آن‌ها پاسخ گوید و هیچ پیشرفت قابل تصوری در علم هم نمی‌تواند به این‌ها پاسخ گوید. یا به قول پوپر سوالات بنیادی: چگونه هر چیزی آغاز می‌شود؟ ما برای چه اینجا هستیم و هدف از زندگی چیست؟ مطرح است. اما هر چه مورد مناقشه باشد، این امر مورد اتفاق است که جواب این‌ها را نباید در علم یافت.

امراللهی تصریح کرد: اما آرتورشالو، برنده جایزه نوبل در فیزیک باور دارد که جواب اینگونه پرسش‌ها را باید از دین گرفت. می‌گوید به نظر من وقتی با عجایب حیات و جهان روبه‌رو می‌شویم، باید پرسید چرا، نه چگونه. تنها پاسخ‌های ممکن دینی هستند. پس چون علم نمی‌تواند به سوالات مورد دغدغه انسان پاسخ گوید و نمی‌تواند یک تصویر کامل از جهان بدهد و حتی بعضی سوالات مطرح در علم را بدون پاسخ می‌گذارد، باید به سراغ یک چهارچوب جامع‌تر رفت. به قول پروفسور جورج الیس، کیهان‌شناس بزرگ جهانی، ما باید معیارهای وسیعی به کار ببریم که کل حوزه تجارت انسانی را در برگیرد، نه فقط آن بخش‌هایی را که علم می‌تواند پاسخ گوید.

وی افزود: اجازه بدهید حرف‌هایم را با کلامی از پروفسور جورج الیس پایان دهم که در تاریخ ۹ ژوئیه ۱۹۹۸ در مجله ساینس مانیتور نوشتند که الهیات می‌تواند یک پایه متافیزیکی برای علم ارائه دهد. یعنی چتر الاهیات است که می‌تواند پهنه علم را بارور و کمال آن را نشان دهد. شاید امروز با آنچه گفته شد باید قدر دکتر گلشنی را بیشتر بدانیم و به این باور برسیم که ایشان در ۵۰ سال گذشته پرچمدار فیزیکدانان خداشناس در کشور به ویژه، در جهان اسلام هستند و شایسته است همگی برایشان سلامت، سعادت وتوفیق بیشتر مسئلت کنیم.