منطق سردار سلیمانی ایجاد وحدت مبتنی بر دین در امت اسلام بود

سردار سپهبد حاج «قاسم سلیمانی»، مردی که او را در خارج از ایران بیشتر به نام ژنرال سلیمانی می شناختند، صرفا فردی نظامی نبود. اساسا مسلک او مبتنی بر یک تفکر و اندیشه‌ای مستقل برای اعتلای امت اسلام و البته وحدت میان مسلمانان بود. شاید همین نگرش جسورانه هم سبب شد تا آمریکا به خود اجازه دهد که او را این چنین مظلومانه از میدان بردارد و به شهادت برساند، غافل از آنکه شهادت هنر مردان خدا است. از این رو، خبرگزاری شبستان به مناسبت شهادت آن سردار رشید اسلام، با حجت الاسلام «سید سجاد ایزدهی»، رییس پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه به گفت وگو پرداخته است که حاصل آن را می‌خوانید:

به عنوان نخستین سوال عنوان بفرمایید که به نظرتان عملکرد و تفکر سردار سلیمانی چه تاثیری در جهان اسلام و امت بر جای نهاد؟

اینگونه نیست که شهید سردار قاسم سلیمانی، یک شخصیت متمایز از یک فرهنگ باشد. وی در سالیان اخیر تبدیل به نماد فرهنگ مقاومت شد و عملا توانست یک رویکرد جدی در مورد فرهنگ مقاومت ایجاد کند. به بیان دیگر آن شهید بزرگوار جبهه متمایزی را در جهان ایجاد کرد به گونه ای که از ۱۰ تا ۱۵ سال قبل، همه جبهه مقاومت اعم از شیعه و سنی و بلکه غیرمسلمان را در یک مسیر قرار داد.

اینکه همه این افراد بر مشترکات تاکید دارند عملا موجب شد که در غرب آسیا و خاورمیانه و بلکه فراتر از آن، جبهه مقاومت شکل بگیرد، شهید سلیمانی فارغ از اینکه سرداری نظامی بود، توانست تفکر مقاومت را در منطقه وسیع جغرافیایی ایجاد و آن را تبدیل به باوری نهادینه کند.

این رویکرد چه تاثیری بر سایر کشورها داشت؟

سردار سلیمانی به گونه ای عمل کرد که نه تنها مسلمانان بلکه مسیحیان نیز با جبهه مقاومت هم‌فکر شدند. عملا افرادی چون پوتین، رئیس جمهوری روسیه که مسلمانان نیستند مصلحت کشور خود را در تقابل با نظام غرب دیدند.

اینکه فردی بتواند تفکری را ایجاد و خط واحدی را ترسیم کند که فارغ از جنبه نظامی، رویکرد اندیشه ای داشته باشد، چیزی نیست که از بین برود.

به نظرتان برای حفظ این دستاوردها چه اقداماتی باید انجام گیرد؟

جهان اسلام دو منطق متمایز دارد؛ یکی در قبال نظام سلطه و دیگری منطقی که شیعه و سنی در قبال یکدیگر دارند. امام خمینی(ره) بحث تقریب و اتحاد شیعه و سنی را مطرح کردند و در برابرش شیعه انگلیسی و اسلام آمریکایی را قرار دارند که رویکردشان در جهان اسلام ایجاد اختلاف است.

اینکه امروز شاهد هستیم که در جهان اسلام بحث مقاومت مطرح شده، امری فارغ از مذاهب و جریان ها است، این منطق امام راحل و سیاست جمهوری اسلامی است که طبیعتا این منطق باید جا بیفتد و سردار سلیمانی آن را نهادینه کرد و دیگران را به آن باورمند کرد.

در سالیان گذشته عمدتا بحث تقریب از جانب شیعه مطرح می شد اما اکنون اهل سنت نیز به این امر اقبال دارند. مساله مهم آن است که امروز جهان اسلام این باور را پذیرفته و به واسطه این ترور ناراحت است و علت نیز خشم و غضب جدی مردم نسبت به آمریکا است که با این قضیه تشدید شده است.

اگر این منطق جا بیفتد که در جهان اسلام سیاست ما سیاست تقابل با جهان سلطه باشد و نه شیعه و سنی، سبب می شود که جبهه مقاومت مستحکم تر شود، البته سیاست گذاران باید وجوه اختلاف میان مذاهب را بشناسند و فارغ از آن سیاست گذاری کنند تا جبهه واحد شکل بگیرد همچنان که داخل یک خانه نیز افراد متفاوت اند و اندیشه های مختلفی دارند اما اختلافات مانع از خانواده شدن نیست.

بنابراین در جهان اسلام نیز با وجو همه مشکلاتی که هست و از آن گریزی نیست اما وحدت در این میان به مثابه ایجاد جبهه مقاومت در قبال نظام سلطه است. این راهی بود که مرحوم سردار سلیمانی رفت و از آن جایی که این مسیر مستند به یک مبنای عینی اسلامی و البته سیاست گذاری و هدایت و راهبری است طبیعتا مستدام خواهد ماند به شرطی که لوازم اش در عرصه عمل مراقبت شود.