دانش هوش مصنوعی به دنبال استخراج فرآیند تخصص از متخصص است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی با موضوع «هوش مصنوعی، ادیان الهی و آینده بشریت، الگوریتم اجتهاد» با حضور حجت‌الاسلام عبدالحمید واسطی، عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین در جامعه المصطفی العالمیه(ص) مشهد برگزار شد.

حجت‌الاسلام واسطی، سخن خود را با این مطلب آغاز کرد که ابتدا باید عنوانِ نشست را تعریف و تحلیل کنیم؛ سپس در  تعریف الگوریتم گفت: الگوریتم، حرکت قدم به قدم برای حل یک مسئله است به گونه‌ای که مراحل آن مشخص باشد، با همه جزئیاتِ کمی و کیفی ، زمانی و مکانی، روابط و جهت­ها و… بیان شود. در ادبیات حوزوی اصطلاحی با عنوان «حیث» داریم؛ حیثیات به معنای جهت‌ها است و منظور از جهت، ابعاد کمی و کیفی، اجزاء و روابط، …(عوارض ۹گانه ذکر شده در فلسفه) است؛ «حیثیات» شکل­دهنده به علوم هستند و عبارتی داریم که می­گوید: لولا الحیثیات لبطلت العلوم، یعنی اگر این ابعاد و زوایا و جوانب و مراتب و لایه­ها را از پدیده­ها مورد توجه قرا ندهیم، دستگاه­های علمی از کار می­افتد. از طرف دیگر ما در فضای اجتماعی با «علم عرفی» مواجه هستیم که به صورت ناخودآگاه و با هوش خدادادی این کار‌ها را انجام می‌دهد، اما نیاز به دقیق­سازی دارد تا از اشتباهات و انحراف­ها و مغالطه­ها محفوظ بماند؛ در علم منطق گفته می­شود: منطق علمی است که مراعات قواعدِ آن سبب مبتلا نشدن به غلط در تفکر می­شود. حال مساله این است که چگونه می­توان این دقیق­سازی را انجام داد و این ناخودآگاه را به خودآگاهِ قدم­به­قدمی تبدیل کرد که در هر قدم قابل ارزیابی و اعتبارسنجی باشد. الگوریتم­ها پاسخ این مساله هستند.

 

سخنران، سپس در تعریف اجتهاد گفت:

اجتهاد به کارگیری همه تلاش برای استخراج نظر خداوند از ادله است به نحوی که حجیت داشته باشد. هر کسی توان اجتهاد را ندارد چرا که در چگونگی فهم مراد آیه و چگونگی استخراج حکم از آیات و روایات قانونمندی و روشمندی وجود دارد و هر کسی که قواعد و روش استنباط را نداند به برداشت­های سلیقه­ای مبتلا می­شود. حال مساله مهم این است که این قانونمندی و روشمندی، چه مقدار دقیق­سازی شده است به­طوری که بتوان هر قدم را ارزیابی کرد و به مذاق فقیه واگذار نشود. مثلا ابتدا باید به آیات و بعد روایات و بعد اقوال مراجعه کرد یا ابتدا به اقوال بعد به روایات و در نهایت به آیات؟ یا مثلا محدوده مراجعه به روایات، آیا فقط کتاب وسائل الشیعه است یا باید مستدرک الوسائل را هم بررسی کرد یا منابع اهل سنت را هم باید اضافه کرد؟

اجتهاد یک عملیات است و عملیات، «چگونگی» می‌خواهد و چگونگی‌ها متنوع هستند و باید به این مطلب رسید که کدامیک صحیح و یا برتر و بهینه است و به ما اطلاعات بیشتر و کارآمدتری می‌دهد. وقتی گفته شد که برای رسیدن به این اجتهاد، نیاز به ممارست و تسلط  است، باید سوال را به چگونگیِ تحقق «ممارست و تسلط» منتقل کرد و درخواست کرد که این ممارست و تسلط را شاخص­گذاری کنید.

مثلا نخستین قدم در اجتهاد تحریر المسأله و تنقیح محل نزاع است یعنی دقیق­سازیِ اینکه دعوای علمی کجاست و مسألۀ اصلی از بین احتمالات و ابعاد مختلف موضوعِ مطرح شده چیست؟ مثلا در حکم رجوع از هبه در هبه زوج به زوجه؛ که امروزه وقتی یک زندگی منجر به طلاق می­شود به­دنبال تعیین تکلیف هدایایی که مرد به زن داده بود هستند؛ ابعاد و قیود این مساله چیست؟ مثلا حکم این هبه با شرایط زیر بررسی می­شود: بعد القبض و قبل التلف به غیر ذوی­الارحام و در هبه غیرمعوض.

حال این مسأله شناسی چگونه باید صورت بگیرد تا تمام ابعاد مساله و فروعات مساله به صورت موجه، جامع و مانع به دست بیاید و چیزی ناخودآگاه از قلم نیفتد! یا در مرحلۀ عرضه روایات بر آیات (عرض علی الکتاب)؛ عرضه کردن چگونه صورت گیرد و عملیات اجرایی قدم­به­قدمِ آن چگونه است؟

خلاصه اینکه چگونگی قدم به قدم اجتهاد با ترسیم همه خصوصیات زمان، مکان، کمیت، کیفیت و جنسیات در استنباط حکم معنای الگوریتم اجتهاد است. این همان چیزی است که هوش طبیعی ما به صورت خودکار انجام می‌دهد اما به علت حجم انبوه داده­ها و تحلیل­ها، نیاز به دقیق سازی دارد و براساس این دقیق­سازی می­توان بین اختلاف فتوا‌ها محاکمه کرد.در فضای حوزوی افراد بسیاری این دروس را می‌گذارنند اما در خروجی آن تعداد انگشت­شماری به اجتهاد می رسند، یکی از علت­های اصلیِ آن، ناخودآگاه بودن فرآیند اجتهاد در لایه­های عملیاتیِ آن است (نه اصول کلیِ آن).

دانش هوش مصنوعی به دنبال استخراج فرآیند تخصص از متخصص است

حجت الاسلام واسطی در انتهای ارائۀ خود، باره ارتباط اجتهاد و هوش مصنوعی چنین گفت:

هوش مصنوعی «تعیین چگونگی استفاده از اطلاعات، داده‌ها و عمل گر‌ها (تحلیل گر‌های اطلاعات) برای رسیدن به تصمیم بهینه» است. کار هوش مصنوعی این است که عملکرد‌های انسانی را بهینه سازی کرده و ارتقاء دهد.

اگر بخواهیم به «عملگرهای عام» در عملیات تفکر و استنباط اشاره کنیم باید به سه بسته اصلی اشاره کرد: «علل اربع»، «مقولات عشر» و «مقومات سته حرکت» که توضیح تفصیلی آن در علم فلسفه که مسئولیت «آنتولوژی» (هستی­شناسی) را به عهده دارد بیان شده است. توجه این نکته مهم است که هوش مصنوعی آنتولوژی محور است.

در هوش مصنوعی و دانش آن، ما به دنبال استخراج «تخصص از متخصص» هستیم و اینکه متخصصِ هر فنی چگونه تخصص خود را اِعمال میکند. به هر میزان که پاسخ‌ها درباره چگونگی فرآیند تخصص در عملکرد متخصص دقیق‌تر شود می­توان با شبیه­سازیِ آن به هوش مصنوعی نزدیک شد.

تلاش برای استفاده از هوش مصنوعی در اجتهاد و استنباط، به معنی تلاش برای جایگزین کرد یک دستگاه استنباطیِ ماشینی به جای فقیه نیست بلکه به عنوان «فقیه­یار» است که در کنار فقیه، دقیق سازی عملیات استنباط و ارزیابی مرحله به مرحله آن را به عهده دارد.