چکیده مقالات هفتاد و دومین شماره از فصلنامه علمی پژوهشی ذهن

به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، هفتاد و دومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی ذهن با ارایه مقالات زیر منتشر گردید:

الگوی استخراج نظام‌مند منابع و ابزارهای معرفت از قرآن کریم/ علی مولائی، مهدی گلشنی

چکیده:

مسئله منابع و ابزارهای معرفت و تفکیک صحیح آنها از همدیگر، همواره مورد بحث عالمان معرفت‌شناسی بوده است. به دلیل جایگاه والای قرآن نزد اندیشمندان مسلمان در تبیین اندیشۀ اسلامی، توجه به آموزه‌های آن در این مسئله و به‎دست‏آوردن منابع و ابزاهای معرفت قرآنی، همچون دیگرمسائل معرفتی برای معرفت‌شناسان ‌اسلامی، اهمیت ویژه‎ای خواهد داشت. علاوه بر استفاده‌هایی که با روشهای معمول در قرآن‌پژوهی موضوعی، در حل این مسئله از ساحت قرآن کریم صورت گرفته است، میتوان با رویکردی جدید، به نتایج کاملتری در شناسایی و تفکیک منابع و ابزارهای معرفت قرآنی دست یافت. در این کتاب آسمانی، استعمال واژه‌های دارای بار معرفتی در قالبی خاص، الگویی را برای استخراج نظام‎مندمنابع وابزارهای معرفتی که در خدمت هدف هدایت‌گری قرآن قرار می‌گیرند، در اختیار ما قرار میدهد. در این تحقیق ابتدا وحدت ساختاری برخی عبارات قرآن در به‌کارگیری واژگانی که از لحاظ معرفت‌شناسی در قاموس اصطلاحات قرآنی حائز اهمیت‌اند، نشان داده می‏شود و بر اساس ارکان این ساختار، الگویی برای شناسایی و استخراج منابع و ابزارهای معرفت قرآنی معرفی می‌‏شود، سپس معنای لغوی و اصطلاحی واژگان معرفتی به‏کاررفته در این الگو مورد بررسی قرار می‌گیرد. در ادامه با دنبال‏کردن این الگو در تمامی آیات، منابع و ابزارهای معرفت قرآنی استخراج شده، به صورت دسته‌بندی‏شده ارائه می‌گردد.

تحلیل انتقادی مبانی معرفتشناختی اومانیسم دکارتی بر اساس اندیشۀ علامه جعفری/ نرگس ابوالقاسمی، عبدالله نصری، فضلالله خالقیان

چکیده:

اومانیسم به عنوان نگرش حاکم بر دوره مدرنیته، موجودیت خود را تا حدود بسیاری مرهون مبانی و روش معرفت‌شناختی دکارت است. ویژگی اصلی معرفت‌شناسی دکارت اصالت‏دادن به عقلانیت ابزاری است. به عقیدۀ او میتوان با عقل و بدون هرگونه توسّلی به حواس، به شناختی از واقعیت دست یافت. او با این مبنا خود را به نحوى مطلق به صورت موجودى مىشناسد که وجودش یقینیتر از همه چیز است. او اگرچه یک اومانیست به معنای امروزی نیست، اما محصول معرفت‌شناسی‌اش تصویری از انسان ارائه میکند که او را محور جهان هستی و ماسوای او را ذیل هستی او قرار میدهد. علامه محمدتقی جعفری از جمله فیلسوفان معاصر است که با عرضۀ مبانی معرفت‌شناختی متفاوتی به نقد اومانیسم پرداخته است. او ضرورت شناخت را در راستای نظام حیات معقول میبیند و معتقد است حواس طبیعی، عقل نظری، شهود عرفانی و وحی از ابزار معرفت است.این مقاله به قصد تحلیل انتقادی اومانیسم دکارتی ابتدا ارکان معرفت‌شناسی‌دکارت را تبیین و در ذیل هر یک دیدگاه علامه جعفری و وجوه تشابه و تضاد اندیشه آن دو را مطرح نموده است.

استعاره مفهومی سمع و اُذن در آیات قرآن/ سیدمهدی میرزابابایی

چکیده:

در معناشناسی‌شناختی، استعاره مفهومی، نگاشت قلمرو مبدأ به سمت قلمرو مقصد می‌باشد، همراه با تناظرهایی (نگاشت‌های مفهومی) بین حوزه مبدأ و حوزه مقصد. در این روش به وسیله استعاره مفهومی، از طریق قلمرو تجربی به‏طورتقریبی بر قلمرو تجربی دیگرنگاشت می‌شود. در این اتفاق قلمرو دوم تا حدی از طریق قلمرو اول درک می‌شود. این نوشتار دو واژه «سمع» و «اُذن» را با روش استعاره مفهومی، در آیات قرآن تحلیل و بررسی نموده است. واژه سمع به صورت اسمی و فعلی در قرآن استعمال گردیده که این واژه همواره در حالت اسمی به شکل مفرد بیان می‌گردد. در لغت معانی گوناگونی برای این واژه ذکر شده است که اُذن یکی از آن معانی می‌باشد. آیات قرآن به‏طوراستعاری ملکیت سمع را بیان میدارند. نظریه استعاره مفهومی در معناشناسی شناختی مترصد است با توجه به نگاشتهای موجود بین قلمرو مبدأ و مقصد، درک بهتر و صحیحی از حوزه مقصد ارائه نماید. همانگونه‏که در اعیان خارجیه ملکیت امری انتزاعی است، ولی ثمن و مثمن امور حقیقی تلقی میگردند، خداوند مالک سمع، به عنوان امری حقیقی تلقی می‌گردد. آفرینش سمع در آیات قرآن به گونه‌ای مطرح می‌شود که ضمن بیان ایجاد این دستگاه مدرکه در وجود انسان، خلقت این بخش فرابدن از دیگردستگاه‌های بدنی بشر متمایز گردد. قرآن سرشت سمع را نه تنها از بعد بدنی متمایز معرفی می‌نمایدکه این قوه را از دیگرقوای مدرکه نیز تفکیک می‌کند. در مفهوم‏سازی قرآن، سمع از بصر، عقل، فؤاد و قلب کاملاً مستقل معرفی می‌گردد. آیات قرآن حتی سمع را از اذن تفکیک نموده، این دو را از یکدیگر متمایز معرفی میکند. واژه اذن در قرآن به عنوان ابزاری در دستگاه حس شنوایی مطرح می‌شود. قرآن برای این بخش از دستگاه شنوایی موانعی ذکر میکند. اگر برای اذن مانعی محقق گردد، اگرچه فرد از شنیدن انواع اصوات محروم نمی‌گردد، برای سخن حق، استماع نخواهد داشت.

استقرا و تجربه در نظر فارابی/ زهرا اسماعیلی، سیدمحمد حکاک

چکیده:

مشکل استقرا یکی از مسائلی است که فیلسوفان بسیاری برای حل آن کوشیده‌اند. اینکه آیا میتوان با مشاهده جزئیات به دانش کلی و یقینی دست یافت، مسئله‌ای بوده که در تمام ادوار ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. فارابی نیز در این مسیر گام نهاده و سعی کرده است در ابتدا استقرا را در قالب قیاس بریزد تا بتواند نتیجه حاصل از آنرا یقینی کند؛ اما خودش ناکارآمدی آنرا درمییابد، سپس با تلفیق استقرا و تمثیل، روشی جدید پیشنهاد می‎کند. در این نوشتار، درابتدا شرح فارابی بر استقرای ارسطو آن‏چنان‏که در آنالوطیقای اول آمده، بررسی می‌شود. در مرحله‌ بعد نظر فارابی در کتاب القیاس میآید و سپس «نقله» که حاصل تلفیق تمثیل و استقراست، به عنوان راهکار پیشنهادی او برای حل مشکل استقرا معرفی می‌شود. در آثار حکما و منطق‌دانان مسلمان ممکن است این بحث، یعنی نقله در ذیل بحث تمثیل مطرح شده باشد؛ ولی به نظر میرسد این کارتحت تأثیر متکلمان صورت گرفته باشد. تکنیک نقله ازآنجاکه امکان گسترش علم را فراهم میسازد، بیشتر برای حل مشکل استقرا کارآمد است. در ادامه تجربه در آثار فارابی بررسی میشود و در آخر، پس از تحلیل نظر فارابی در خصوص قیاسی‌کردن استقرا به این نتیجه می‌رسیم که قیاس به دلیل داشتن تفاوت ماهوی با استقرا، ابزار مناسبی برای توجیه استقرا نیست و نقله نیز هرچند دانش عمیق‎تری در باب موضوع مورد نظر تولید میکند، همچنان در دست یافتن به یقین ناکام میماند.

الگوی ساختاری توسعۀ نظام دانش و دلالت‌های آن از منظر قرآن کریم در چارچوب مبانی حکمت متعالیه/ حسین رمضانی حسین‌آباد

چکیده:

توسعه در وجه انضمامیِ خود، تابعِ بسط و تعالیِ نظر و عمل به نحو توأمان است. به همین وزان، توسعه در واقعیت اجتماعی، نسبتی متقابل با توسعۀ نظام دانش و علوم دارد. اینکه سنخ دانش و علوم چگونه و بر مبنای چه الگوی ساختاری و ارزشیای بسط یابد، متأثر از مبانی معرفتی حاکم بر نگرش فردی و جمعی پدیدآورندگان علوم و نیز تجارب ایشان است. این، بدان معناست که نحوۀ توسعۀ دانش و علوم، گرانبار از پیشفرض‌هایی است که خواه ناخواه با پذیرش یک الگوی ساختاری، تسری و امتداد می‌یابند؛ ازاین رو هر دستگاه معرفتی بایسته است مبتنی بر مبانیِ خود، الگوی توسعۀ منظومۀ دانش و علوم را شناسایی نموده، رهیافتی روش‌شناختی نسبت به توسعۀ دانش و علوم داشته باشد. مقالۀ حاضر از منظر این ضرورت، با استفاده از مبانی حکمت متعالیه، به تأمل در الگوی ساختاریِ توسعۀ نظام دانش و علوم بر مبنای دلالت‌های آیات قرآن کریم پرداخته است. هدف این مقاله، ترسیم یک الگوی عام طبقه‌بندی دانش نیست، بلکه آن است که بتواند با شناساییِ مبادی معرفت، در نظام روابط انسان از منظر دلالت آیات قرآن کریم، نحوۀ بسط دانش و علوم را شناسایی و تبیین نماید.

ماهیت شهود و ویژگی‌های آن در معرفت‏شناسی کانت/ علی فتح طاهری

چکیده:

فلسفه کانت بر تمایز میان دو قوه شناخت، یعنی شهود و تفکر یا حس و فهم استوار است. این دو قوه برای معرفت ضروری‌اند و هیچیک را نمی‌توان به دیگری تحویل کرد. از این دو قوه، شهود اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا محتوای معرفت درنهایت از طریق آن حاصل می‌شود و عینیت معرفت از رهگذر آن ممکن می‌گردد. کانت برای شهود به دو ویژگی تفرد و بیواسطگی اشاره می‌کند و آنها را در مقابل دو ویژگی کلیت و با واسطگی مفاهیم قرار می‌دهد. کانت‏پژوهان در خصوص معنا و اهمیت این ویژگی‌ها و نسبت آنها با یکدیگر قرائت‌های متفاوتی دارند. در این مقاله پس از بیان معنای شهود و ویژگی‌های آن براساس نظریه معرفت کانت، قرائت‌های متفاوت در خصوص نسبت این ویژگی‌ها مورد بررسی و نقد قرار می‌گیرد و در پایان به نظر مختار نویسنده اشاره می‌شود.

نقادی انتقادهای شیخ احمد احسائی به قوه خیال و مبانی آن در حکمت متعالیه/ محمود صیدی، حسن مرادی

چکیده:

قوه خیال و ادراکات آن از مهم‌ترین مسائل حکمت متعالیه می‌باشد که ملاصدرا بحث‌های زیادی را به آنها اختصاص داده است. برخی از نظریات او در این زمینه مانند فاعل بودن نفس در ادراکات حسی و خیالی و تجرد قوه خیال، بی‌سابقه بوده و اولین‏بار توسط صدرالمتألهین ارائه گشته است. شیخ احمد احسائی اشکالات و انتقادهای بسیاری را به دلایل و مبانی ملاصدرا در این زمینه وارد میداند و آنها را به چالش می‌کشد. این انتقادها درباره تجرد قوه خیال، فاعلیت آن نسبت به صورت‌های خیالی، ناسازگاری درونی دیدگاه ملاصدرا در این زمینه و شدت‏یافتن ادراکات خیالی به هنگام مرگ و در آخرت است. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که این‎گونه انتقادها ناشی از عدم توجه کافی به مبانی صدرایی در این زمینه از جمله وحدت تشکیکی وجود، حرکت جوهری و اتحاد عالم و معلوم بوده و احسائی در انتقادهای خود گرفتار مغالطه شده است.

بررسی نقش دستوری، معنایی وکاربردشناختی ساختار بدل در آیات قرآن با تکیه بر رویکردهای نظری مییر و کویرک/ بهمن گرجیان، فرنگیس عباس‌زاده

چکیده:

در زبان‌شناسی جدید شناخت بافت زبانی و فرازبانی در حوزه مطالعات قرآنی برای تشخیص مفهوم واژگان و متن مورد توجه قرار گرفته است. قرآن به لحاظ زبان‌شناسی از آرائه‌های ادبی، اصطلاحات و مفاهیم عرفانی استفاده کرده است. در این پژوهش از رویکردهای نظری کویرک و همکاران و مییر به منظور تجزیه و تحلیل ساختار نحوی ومعنایی و کاربردشناختی پیروی شد. در هر دو رویکرد محدودیت‌های نحوی، معنایی و کاربردشناختی بدل مطرح شدهاند. یافته‌های تحقیق ضمن ارائه طبقه‌بندی انواع بدل در قرآن کریم، حاکی از آن بود که بدل در قران کریم به عنوان یک آرایه ادبی به فراهم‌کردن اطلاعات معنایی مناسب برای خواننده می‏پردازد که می‌تواند بین جمله‏واره‌های همپایه و پیرو ارتباط نحوی و معنایی برقرار کند. با کاربرد صحیح بدل در جمله میتوان گفتاری با سبک زبانی و ادبی مناسب داشت که برای همگان قابل فهم باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد بدل در قرآن کریم از لحاظ ساختاری می‌تواند تأثیر زیادی در ارتباط معنایی بین صورت بدل (دستوری یا ساختاری) و معنای آن ساختار (نقش معنایی) ایفا کند. این ارتباط به فهم خواننده از نقش کاربردشناختی بدل منجر می‌گردد. ساختارهای کاربردشناختی دراین آیات عبارت بودند از تعهدی، اظهاری، ترغیبی و عاطفی که نشان از قاطعیت خداوند هنگام سخن گفتن از روز رستاخیز، هشدار وسعی دربیداری غافلان و کافران، تأکید خداوند بر حتمی بودن وقوع قیامت و اخطار به گناهکاران به ترس از آن است.

علاقمندان می‌توانند جهت تکمیل اطلاعات و تهیه این فصلنامه به وبگاه فصلنامه علمی پژوهشی ذهن و یا پایگاه اینترنتی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مراجعه نمایند.