سهرابی‌فر: شک در اعتقادات، کفرآور نیست

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدتقی سهرابی‌فر، عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه در گفت‌وگو با ایکنا، با اشاره به آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (بقره/۲۵۶)» گفت: آفرینش انسان به‌گونه­‌ای است که می‌تواند هر کدام از کارهای خوب و بد را انتخاب کند، اهلِ احسان و نیکوکاری باشد همانگونه که می‌تواند دزد و قاتل باشد؛ همچنین می‌تواند دینی را بپذیرد و یا نپذیرد. اختیارِ انتخابِ مسیرِ خویش در آفرینشِ انسان نهاده شده و خداوند در هیچ شرایطی نمی­‌خواهد که اختیار و آزادیِ انسان در انتخاب مسیرش مخدوش شود، حتی قلب رئوف پیامبر(ص) و اشتیاق او به ایمان آوردنِ همه مردم، سبب نمی‌شود که خداوند آزادی انسان‌ها را سلب کند.

وی به ذکر برخی آیات در این زمینه پرداخت و افزود: آیاتی مانند «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَن فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا ۚ أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ» (یونس/ ۹۹) و‌ «وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِیَ نَفَقًا فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُم بِآیَهٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ» (انعام / ۳۵) مؤید مطلب فوق است.

شأن نزول آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ»
عضو هیأت علمی پژوهشگاه با اشاره به شأن نزول آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» طبق برخی روایات ادامه داد: احادیث متعددی در شأن نزول این آیه نقل شده است، از جمله آمدی در اسباب‌النزول نقل می‎کند که: «یکى از انصار به نام ابوالحصین دو پسر داشت؛ زمانى تجار شام به مدینه روغن آوردند و موقع بازگشت دو پسر مذکور نزد ایشان رفته، تحت تأثیر تبلیغ تجار شام، مسیحى شدند و همراه ایشان راهى شام گردیدند؛ ابوالحصین، پیغمبر(ص) را از ماجرا با خبر کرد و آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» نازل شد».

سهرابی‌فر با اشار‌ه به آیه «فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»(نساء/۶۵) افزود: مرحوم علامه در تفسیر این آیه دست کم سه نکته را بیان می‌کند: اول اینکه اساس دین اعتقاد و ایمان است و این دو امری قلبی هستند و اکراه پذیر نیستند. (ج ۲، ص ۲۴۲)، دومین نکته این است که این آیه نشانگر آن است که برخلاف برخی ادعاها اسلام مبتنی بر شمشیر یا خون نبوده و فتوی به اکراه و اجبار نداده است (ج۲، ص ۲۴۳).

وی در رابطه با سومین نکته از تفسیر آیه فوق ادامه داد: سومین نکته علامه هم این است که جهاد و تلاش مسلمانان برای احیای باارزش‌ترین فطرت، یعنی فطرت توحیدی بوده است و بعد از موحد بودن، مسلمانان نزاعی با یهود یا مسیحی از حیث یهودی بودن یا مسیحی بودن نداشته‌اند(ج۲، ص ۲۴۳).

وی در پاسخ به این پرسش که اگر مسلمانی بعد از چند سال اجرای احکام اسلام،‌ با تحقیق به این نتیجه برسد که اسلام دین حق نیست و از این دین خارج شود،‌ طبق احکام اسلامی مرتد شمرده می‌شود و حکم مرتد در اسلام،‌ اعدام است؛ آیا این تضاد با معنی آیه ندارد؟ گفت: در فقه اسلامى مرتد دو نوع است و هر یک احکامى جداگانه دارد؛ یکی مرتد فطرى است یعنی کسى که پدر یا مادر هنگام انعقاد نطفه مسلمان باشد و فرزند بعد از بلوغ، آیین اسلام را بپذیرد و سپس به کفر روى آورده است؛ نوع دوم مرتد ملى است یعنی شخصی که پدر و مادر هنگام انعقاد نطفه وى کافر باشند و فرزند بعد از بلوغ اظهار کفر کرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن دوباره به کفر باز گشته است.

نظر برخی فقها درباره حکم مرتد
سهرابی‌فر درخصوص نظر برخی فقها درباره حکم مرتد اظهار کرد: اگر مرتد فطرى مرد باشد، به اعدام محکوم است و توبه‌‏اش، از جهت ظاهرى، پذیرفته نمى‏‌شود، یعنى اگر با اعتقاد و باور قلبى توبه کند، خداى متعال مى‏‌پذیرد و نماز و عبادتش صحیح است؛ اما بر جریان حکم اعدامش تأثیر ندارد، اما مرتد ملى اگر توبه کند، پذیرفته مى‏‌شود؛ حتى قبل از جریان هرگونه حکمى، نخست وى را به توبه و بازگشت به اسلام دعوت مى‏‌کنند، اگر در این مدت توبه کرد، آزاد مى‌‏شود؛ وگرنه به اعدام محکوم می شود.

این محقق افزود: البته زن مرتد، از هر نوع که باشد کشته نمى‌‏شود، او را به توبه فرامى‏‌خوانند، چنانچه توبه کرد، آزادش مى‏‌کنند، و الا در زندان باقى مى‏‌ماند و در تنگناى معیشتى قرار مى‏‌گیرد تا توبه کند.

وی با بیان اینکه شک، کفرآور نیست، اظهار کرد: لازم است توجه کنیم که طبق تصریح برخی احادیث، فردی که در مسائل اعتقادی دچار شک شود، کافر محسوب نمی‌شود، کفر در صورتی تحقق پیدا می‌کند که انسان اصول اعتقادی را انکار کند، از سوی دیگر هدف اسلام، ایمان آگاهانه است و ایمان کورکورانه ارزش لازم را ندارد؛ مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می‌فرماید: «خداوند در قرآن، حتی در یک آیه به بندگان خود امر نفرموده که به خدا و یا به چیزی که از جانب اوست، نفهمیده ایمان بیاورند و یا کورکورانه راهی بپیمایند» (تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۲۵۵).

وی با بیان اینکه حکم اعدام صرفاً برای خروج از دین نیست، گفت: با توجه به نکاتی که در تفسیر آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» گفته شد، معلوم می‌شود حکم اعدام صرفاً به جهت خروج یک فرد از اسلام نیست، ایمان و اعتقاد مربوط به قلب و درون انسان است و این امکان وجود دارد که فردی بدون اعلان و اظهار، عقیده خود را تغییر دهد و هیچ خطری او را تهدید نکند.

سهرابی‌فر اظهار کرد: آنچه در تاریخ صدر اسلام مشاهده می‌کنیم، بازگشتن از اسلام، نه به خاطر شبهه‌ه­ای اعتقادی، بلکه ابزاری برای تضعیف اسلام بوده است، به‌عنوان مثال در ترجمه و تفسیر آیه ۷۳ از سوره آل‌عمران آمده است: «و جماعتى از اهل کتاب گفتند در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد ایمان بیاورید و در پایان [روز] انکار کنید شاید آنان [از اسلام] برگردند».

عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه با اشاره به تفسیر و شأن نزول آیه نقل شده گفت: «دوازده نفر از دانشمندان یهود خیبر و نقاط دیگر، نقشه‌‏ای ماهرانه برای متزلزل ساختن باور و ایمان بعضی از مؤمنان طرح نموده و با یکدیگر تبانی کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر برسند و در ظاهر ایمان بیاورند، ولی در آخر روز از آیین برگردند و هنگامی که از علت کارشان سؤال شد، بگویند: ما صفات محمّد را از نزدیک مشاهده کردیم و هنگامی که به کتب دینی خود مراجعه نموده یا با دانشمندان دینی خود مشورت کردیم، دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است، همخوانی نمی‌کند و از این رو برگشتیم، این موضوع سبب می‌شود که عده‌ ای بگویند این‏ها که به کتب آسمانی از ما آگاه ترند، لابد آنچه را گفته‏‌اند، راست می‌گویند و به این وسیله ایمان مسلمانان متزلزل می‌گردد»(واحدی، اسباب النزول، ص ۱۱۲ ؛ و نیز مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۴۶۶).

ارتداد؛ ‌حکمی اجتماعی و سیاسی ‌
این عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ادامه داد: با توجه به جریاناتی نظیر جریان فوق این احتمال جدی است که حکم ارتداد، یک حکم اجتماعی و سیاسی است، یعنی حکم اعدام در زمانی است که انکار دین اسلام «جاحدانه» و مغرضانه باشد، یعنی شخصی به‌رغم حقانیّت دین اسلام، به جهت انگیزه‌‏های نادرست، از دین اسلام خارج شده و مقابل آن موضع‏گیری نماید.

وی اظهار کرد: بنابراین اگر کسی با انگیزه یافتنِ حقیقت و در اثر برخی شبهات، دین دیگری غیر از اسلام را برگزیند، این عقیده برای او محترم است، تا زمانی که به صورت موضع‏‌گیری در مقابل اسلام در نیاید، یا به صورت سخنرانی و تحریک دیگران در مقابل اسلام جبهه‌گیری نکند کسی هم مزاحم او نمی‌شود.

عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه در پایان گفت: اتقانِ ادله احکام باید به تناسبِ اهمیتِ حکم لحاظ شود، حکمی که اجرایِ آن حقِ حیاتِ انسان را از او سلب می‌کند، باید دارایِ دلیلی محکم‌تر و متقن‌تر بوده و از هرگونه شبهه سندی و دلالی به دور باشد، از این رو به نظر می‌رسد که ادله موجود از لحاظ اتقانِ سندی و دلالی در حدی نیست که بتوان حکم اعدام را برای هر انسانی که از دین خارج شده باشد نتیجه گرفت.