چگونگی نفوذ غرب در کشورهای اسلامی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست «الگوها و فرایندهای  استیلای تمدنی جهان غرب بر مصر و ایران با نگاهی به آینده» به همت گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با همکاری دانشگاه امام حسین علیه‌السلام روز دوشنبه مورخ ۲۵ شهریورماه جاری در تهران برگزار شد.

در آغاز جلسه آقای دکتر سیاوشی با معرفی کتاب خود با عنوان «استیلای تمدنی جهان غرب در مصر و ایران»  تأکید کرد: در مسیر تألیف کتاب، ابتدا مطالعه استیلای غرب در ایران مد نظر بود، اما پس از آغاز مطالعه آشکار شد که الگویی کاملا مشابه در مصر وجود دارد و همین مسأله باعث شد که مقایسه‌ی روند استیلا در مصر و ایران ضرورت یابد و همین مسأله باعث شد که این کتاب به این شکل در آید.

وی با بیان تفاوت میان استیلا و استعمار  گفت: استیلا هم مانند استعمار به حضور غرب در کشورهای جهان سوم بر می‌گردد، اما در عین حال یک تفاوت مهم دارد و آن هم این است که علاوه بر ورود و حضور، ماندگاری استعمارگران نیز رخ می‌دهد.

سیاوشی تصریح کرد: یعنی زمانی می‌توان گفت که استیلا حاصل شده که استعمارگران یک ماندگاری و حضور نسبتا دایمی هم در کشورهای جهان سوم داشته باشند.

در ادامه این نشست علمی آقای دکتر حسین بیاتلو با اشاره به بحث‌های مندویل و مالتوس در تفاوت قائل شدن میان تهیدستان کوشا و تهیدستان تنبل آن را زمینه‌ساز مشروعیت یافتن استعمار در کشورهای جهان سوم دانست و گفت: مونتسکیو از فیلسوفان عصر روشنگری اروپا سیاهپوستان را فاقد روح انسان می‌دانست و بنابراین از بردگی این افراد دفاع کرد.

وی افزود: ولتر از دیگر نام‌آوران عصر روشنگری از اقدامات استعماری کاترین دوم امپراتریس روسیه حمایت می‌کرد. آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل، قائل به این است که منابع طبیعی موجود در کشورهای جهان سوم، متعلق به استعمارگران غرب است که قادرند از این ثروت‌ها استفاده کنند.

دکتر بیاتلو به بیانیه‌ی ناپلئون در ابتدای اشغال مصر توسط فرانسه اشاره کرد و تصریح داشت: ناپلئون که حتی به مسیحیت هم باور نداشت، بیانیه را با بسم الله الرحمن الرحیم و ادای شهادتین آغاز می‌کند و تأکید می‌کند که برای نجات مردم مصر و آزادی آنها آمده است. همین می‌شود که حضور فرانسوی‌ها در مصر به تأثیرات گسترده‌ی اداری و اقتصادی و فرهنگی منجر شد که حتی تا امروز هم فرانسه‌زدگی در میان روشنفکران مصری حفظ شده است.

بیاتلو ادامه داد: در دوره‌ی محمدعلی پاشا مستشاران غربی در مصر حضور پیدا کردند و از طرف دیگر دانشجویان مصری به خارج اعزام شدند و با تأسیس مدارس جدید و نهضت ترجمه، زمینه‌ی نفوذ غرب در مصر کاملا فراهم شد.

وی افزود: در ایران هم الگوی مشابهی در استیلای غرب به چشم می‌خورد. این استیلا با اعزام دانشجویان به غرب و حضور مستشاران غربی در ایران تکمیل شد. موارد متعددی در کتاب ذکر شده که نشان می‌دهد تا چه حد این دانشجویان غربزده شده بودند. به عنوان مثال بسیاری از آنها فارسی را با لهجه انگلیسی صحبت می‌کردند، کلمات فرنگی را در صحبت‌های خود به کار می‌بردند، و…

حسین بیاتلو تاکید داشت: الگوی استیلای تمدنی در ایران بر اساس فعالیت‌های میسیونرهای مذهبی، تأسیس مدارس خارجی، ترجمه آثار همجهت با سیاست‌های استیلا، تولید محتواهای موثر در روند استیلا توسط روشنفکران، ترویج سبک زندگی غربی به ویژه در میان اشراف و اعزام دانشجو به خارج از کشور اتفاق افتاد. هدف این بود که تفکر برتری غرب بر شرق گسترش یابد، تفکر خودباختگی در بدنه اجتماعی القا شود، باستان‌گرایی تقویت شود، و گسست نخبگان ایرانی از علایق ملی و سرزمینی اتفاق بیافتد. نتیجه اینکه قراردادهای استعماری سنگین امضا شد، وام‌های هنگفت به منظور تسلط بر اقتصاد پرداخت شد، و در نهایت وابستگی به کالاهای خارجی رخ داد.

در ادامه دکتر علی دارابی ضمن تحسین خلاقیت و انگیزه نگارش کتاب، تأکید کرد: در میان جزئیات فراوان، حرف اصلی کتاب که بحث استیلا است،‌گم شده است. به علاوه درنگ در دوره قاجار مانع از پرداختن به دوره‌ی پهلوی شده که بسیار این استیلا پررنگ بوده است. نکته‌ی دیگر این است که مقاومت در برابر استیلا در مصر و ایران جریان قوی و اثرگذاری بود که در این کتاب به آنها نپرداخته است.

حجت الاسلام رحیمیان با حضور در این نشست علمی گفت: سابقه‌ی تمدنی مصر کمتر از ایران نبود. اما نتوانستند در برابر استیلای غرب مقاومت کند و انقلاب مردمی مصر یک سال بیشتر دوام نیاورد. اما انقلاب اسلامی علیرغم دشمنی‌های فراوان رشد تصاعدی داشته و همچنان در برابر استیلای غرب مقاومت می‌کند.

به باور ایشان حاکمیت اسلام ناب در این مقاومت در برابر استیلای غرب خیلی مؤثر بود.

دکتر حمید هوشنگی مطالعه‌ی استیلای غرب بر چین و بر هند را جالب و باعث تکمیل‌تر شدن کشف الگوی استیلای غرب دانست و گفت: نکته‌ی مهم دیگر این است که یک بخشی از استیلای غرب از ناحیه‌ی نظریه‌پردازی است. مثلا نظریه‌ی استبداد شرقی یک نظریه‌ی جدی است که استیلا و استعمار غرب را مشروع می‌کند. در نتیجه باید برای خنثی کردن این ابزار، نظریه‌های بدیل ارائه کرد. مثلا تبدیل هسته‌های مقاومت به محور مقاومت یک نظریه است که می‌تواند استکبارستیزی و مقاومت در برابر سلطه را ممکن می‌سازد.

دکتر شمس‌آبادی نیز با قرائت جملاتی از ادوارد سعید در باب خودباختگی محورهای استیلای غرب بر کشورهای اسلامی را بیان نمود.

دکتر محمود مهام مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با نقد اینکه باستان‌گرایی یک هدف استعماری است، تأکید کرد: باستان‌شناسی، به عنوان بخش مهمی از تاریخ، در هویت‌بخشی اهمیت دارد، تصریح کرد که اشکال در این است که قرائتی از باستان‌گرایی در دوره‌ی رضاخان رواج یافت که برای ساختن آینده کاملا سترون و ناتوان بود.

پس از شنیدن انتقادات و نکات، دکتر بیاتلو و دکتر سیاوشی به سوالات پاسخ دادند.

دکتر سیاوشی به کتاب آخرین سفر شاه اشاره کرد که در آن آمده است از جمله افتخارات رژیم شاه این بود که در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، غذای گرم از رستوران ماکسیم فرانسه با هواپیما به جشن آوردند تا تمدن ایرانی تکریم شود. چرا دنیا نباید به دیده‌ی تمسخر به این جشن‌ها نگاه کند؟ دنیا می‌پرسد این چه تمدنی است که نمی‌تواند حتی یک غذا تدارک ببیند؟ مگر ممکن است تمدنی شکل بگیرد اما نتواند حتی غذای مناسبی را تهیه کند!

دکتر سیاوشی در بخش دیگری از سخنان خود به زمینه‌ی مهمی اشاره کرد که باعث تسریع در تسلط و استیلای غرب در ایران و مصر منجر شد و آن هم زمینه‌ی استبداد شدید بود.