روش‌شناسی مطالعات معنوی بر اساس آموزه‌های قرآنی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “روش‌شناسی مطالعات معنوی بر اساس آموزه‌های قرآنی“ شنبه ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۹ توسط گروه عرفان پژوهشگاه به صورت مجازی تحت نرم افزار اسکایپ برگزار شد.

این کرسی علمی با حضور حجت‌الاسلام و المسلمین حمیدرضا مظاهری سیف به عنوان ارائه‌دهنده و آقایان دکتر احمد شاکرنژاد و دکتر بهزاد حمیدیه به عنوان ناقد برگزار شد.

حجت‌الاسلام و المسلمین حمیدرضا مظاهری سیف در ابتدای این کرسی با بیان اینکه مفهوم معنویت در قرآن کریم و نیز احادیث به کار نرفته است، گفت: از این رو برای تعریف مفهوم معنویت به ویژه تلقی علمی از معنویت که در چند دهۀ اخیر در حوزه علوم انسانی و علوم تجربی مطرح شده، به منابعی مراجعه کردیم، که به تعریف معنویت پرداخته‌اند. جمع بندی تعاریف موجود دو مقوله اصلی را به دست می‌دهد. نخست، «شکوفایی استعداد روحی»، دوم، «ارتباط قلبی با خدا یا امر قدسی» سپس به جستجوی مفاهیم و دلالت های قرآنی مطابق یا مناسب با این دو مقوله پرداختیم. از این رهگذر انبوهی از آیات قرآن را یافتیم که به معنویت مربوط می‌شد.

حمیدرضا مظاهری سیف  افزود: برای استخراج نظریه قرآن درباب روش‌شناسی مطالعات معنوی روش «نظریه زمینه ای» را اختیار کردیم. اخیرا بسیاری از پژوهشگران دینی با استفاده از این روش می کوشند نظریات دینی را از متون و منابع استخراج کنند. (بستان، ۱۳۹۲؛ کافی، ۱۳۹۱، ص۸۱-۱۰۹) تحلیل داده ها در روش نظریه زمینه ای طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام می شود. (کوربین، اشتراوس، ۱۳۹۶،ص۲۲۵ و محمدی،۱۳۹۰ ،ص۱۰۷) در تحلیل نهایی مفهوم مرکزی در این نظام کدگذاری «تجربه‌های معنوی» است. تجربه های معنوی دارای نشانه های شناختی و هیجانی هستند. این نشانه ها قابل مطالعه است و با رجوع به قواعد هدایت الهی و قواعد ارتباط خدا با انسان و البته بر مبنای واقع گرایی معنوی هستی شناختی و انسان‌شناختی قابل تفسیر اند.

حمیدرضا مظاهری‌سیف تجربه معنوی را اینگونه تشریح نمود:

تجربه معنوی مواجهۀ قلبی با خداست. در لحظه‌ای که رابطۀ قلبی با خدا برقرار می شود و ما او را می‌یابیم یا با چشم دل می بینیم، تجربۀ معنوی رخ داده است. قرآن کریم در آیاد فراوانی از چشم و گوش دل و نیز لحظاتی که قلب انسان تحت تأثیر رابطۀ با خدا قرار میگیرد سخن گفته است.

تجربۀ معنوی با تجربه دینی تفاوت دارد. اگرچه بخش زیادی از مصادیق تجربۀ معنوی ممکن است تجربۀ دینی هم باشند. شاید به همین علت است که بعضی از پژوهشگران تجربۀ معنوی را به معنای تجربۀ دینی به کار می برند. (نلسون، ۱۳۹۵، ص۱۷۸؛ آذربایجانی، ص۱۳۹) بعضی از دین پژوهان تعریفی از تجربۀ دینی ارائه داده اند که با تعریف تجربۀ معنوی مناسبت بیشتری دارد. نظیر این تعریف: تجربه دینی مواجهۀ با امر الوهی است. (پترسون، ۱۳۷۶، ص۳۵) این در حقیقت تعریف تجربۀ معنوی است. اگر بگوییم: مواجهه با امر الوهی که با باورها و برنامه های یک سنت دینی تطابق دارد. این عبارت تعریفی از تجربۀ دینی به دست می دهد. وقتی می گوییم تجربۀ دینی باید پاسخ این سوال را بدهیم: کدام دین؟ وقتی که نتوانیم نشانه های یک دین مشخص را در تجربۀ رخ داده بیابیم، دیگر دینی دانستن آن وجهی ندارد.

تجربه های معنوی فارغ از دین کامل نیستند. دین به ما کمک می کند تا تجربۀ معنوی را با کمک باورها و شناخت هایی نسبت به واقعیت های معنوی تحلیل و تفسیر کنیم و آن را از سطح علم حضوری به سطح علم حصولی یا از طُور قلب به طور ذهن بیاوریم.

وی در ادامه به واقع‌گرایی معنوی پرداخت و بیان داشت:

واقع گرایی معنوی دو ساحت دارد: نخست واقع گرایی هستی شناختی به این معنا که معنویت موضوعی صرفا احساسی و درون زاد نیست، که هر کس در ذهن خود جهانی معنوی را خلق کند و هیچ ارتباطی با واقعیت معنوی هستی نداشته باشد. تجارب معنوی تجربه هایی هستند که ما را در ارتباط با واقعیت معنوی هستی و پروردگار هستی بخش قرار می دهند. دوم، واقع گرایی انسان شناختی. به این معنا که انسان ها طالب ارتباط با واقعیت معنوی هستند و نیاز معنوی آنها تنها با پرداختن به احساسات درونی معنوی و خلق دنیای معنوی ذهنی ارضا نمی شود. روش مطالعات معنوی را با توجه به مبانی اش، «روش شناسی واقع گرایی معنوی» می نامیم.

تجربه های معنوی با اینکه کاملا درونی و اختصاصی هستند، اما بر مبنای واقع گرایی معنوی دارای معنایی هستند، که با ارجاع به واقعیت های معنوی جهان هستی می توان به معناشناسی و تفسیر و تحلیل آنها دست یافت و تجارب مطابق با واقع را از تجارب نامنطبق بر واقعیات معنوی تشخیص داد و به نقد تجربه های معنوی پرداخت. بنابراین هردو مرحلۀ نشانه شناسی و معناشناسی تجربه های معنوی مبتنی بر اصول و روش خاصی است، که مراعات آنها اعتبار نتایج به دست آمده را تأمین می کند.

حجت‌الاسلام و المسلمین حمیدرضا مظاهری سیف در ادامه ارائه خود نشانه‌شناسی تجربه‌های معنوی را اینگونه تشریح نمود:

نشانه‌های تجربه های معنوی به صورت نشانه های شناختی و نشانه های هیجانی روی می دهد. تجربۀ معنوی مواجهه قلبی ما با خداست. این رویداد مثل یک محرک عمل می کند و درک های تازه و هیجان های گوناگونی را در ما برمی انگیزد. ما در برابر لطف الهی مجذوب می شویم، در برابر جلال و شکوهش، خشیت را تجربه می کنیم، در برابر حسن و زیبایی اش، عشق را می چشیم، در برابر قهر و قدرتش خوف، لرزه بر جسم و جان مان می اندازد. اما به طور خلاصه می توان گفت، که ویژگی های تعالی (برتری از همه چیز و همۀ محدودیت ها)، قدوسیت (پاکی از همه نقص ها و محدودیت ها) و سبوحیت (برحق و بی نقص بودن امر و ارادۀ الاهی) نشانه هایی هستند که تغییرات شناختی و هیجانی مربوط به تجربه های معنوی را از سایر پدیدارهای روانی متمایز می نمایند.

تجربۀ معنوی نوعی علم حضوری است. اما نشانه های شناختی آن از نوع علم حصولی هستند. در لحظه ای که تجربۀ معنوی رخ می دهد، ما در ذهن خود اوصافی را دربارۀ خدا و نسبت خود با خدا یا نسبت جهان هستی با خدا درک می کنیم. این درک ها و نشانه پندارهای واهی نیستند، بلکه واقعیت هایی هستند که خداوند در آگاهی ما جاری کرده و از سطح قلب به ذهن آمده است. تا زمانی که شور تجربۀ معنوی برپاست این درک ها بسیار واقعی به نظر می رسد ولی هنگامی که تجربه سپری می شود، ممکن است آنها را پندارهایی پوچ تصور کنیم. تثبت و توصیف تجربه های معنوی و توجه به تکرار آنها برای ما و دیگران، درک واقعیت این تجربه ها را تسهیل می کند.

درون نگری راهی است برای ثبت و توصیف نشانه های تجربه های معنوی. که بر سه اصل روش شناختی استوار است. ۱٫ تجربه گر باید در حالت آمادگی و توجه کامل باشد. ۲٫ تجربه گر باید بتواند شرایط درونی وقوع تجربه را به دقت ثبت کند. ۳٫ تجربه باید برای دیگران نیز تجربه شده باشد. تفاوت مهم روانشناسی با مطالعات معنوی در به کارگیری روش درون نگری این است، که در کاوشهای معنوی، پدیدارهای روانی را تحلیل می کنیم و آن دسته از پدیدارهای روانی را که نشانه هایی از تجارب معنوی هستند، مورد مطالعه قرار می دهیم. نزدیکترین مفهوم در عرفان عملی برای اشاره به روش درون نگری معنوی مفهوم «مراقبه» است.

در پایان این کرسی علمی حجت الاسلام مظاهری سیف به تشریح معناشناسی تجربه های معنوی پرداخت:

تجربه های معنوی معنی دار است و معنای تجربه‌های معنوی دست یافتنی است. تجربه‌های معنوی همچون متنی است، که مؤلفی هوشمند و با اراده دارد. هیرش معتقد بود که با جمع آوری شواهد می توانیم نیت مؤلف را بازسازی و بازیابی کنیم و به معنای ثابت متن نزدیک شویم و به تفسیر یا تأویلی معتبر از متن با معیار نیت مؤلف برسیم. (پالمر، ۱۳۹۱، ص۷۰) بنابراین معنای متن زبان دار و استدلال پذیر است و مفسر با توجه به شواهد می تواند افق معنای متن را بگشاید. متن تجربۀ معنوی علمی حضوری است اما تا وقتی ذهن ما به روی آن بسته است، گنگ می‌ماند و ما را میان می دانم و نمی دانم متحیر می گذارد.

منابع و قواعدی وجود دارد که زمینه  تحقق و تعین معنای متن را فراهم می سازد. زمینه از نظر هیرش شامل شرایط تاریخی و فرهنگی و اجتماعی مؤلف و سبک ادبی و زبان و تعابیری است که به کار گرفته شده. (واعظی، ۱۳۹۲،ص۲۷۰-۲۷۵) زمینۀ پیدایش تجربه های معنوی شرایط و اوضاعی است که تجربۀ معنوی در آن رخ داده است. خداوند کنش گری حکیم و هدفدار است که افعال بیهوده از او سرنمی زند. قواعد هدایت الهی زمینه ای است که کنش خداوند در رابطه با انسان در آن صورت می گیرد و متن تجربۀ معنوی بر اساس آن در وجود انسان تألیف و نگاشته می شود.

قواعد مختلفی برای ارتباط خدا با انسان و پیدایش تجربه های معنوی وجود دارد. برای مثال: «اگر دعا کنید، خداوند پاسخ می دهد.» (غافر:۶۱؛ بقره:۱۸۶) یا اینکه «خداوند آیات و نشانه هایش را در آفاق و انفس آشکار می نماید.» (فصلت:۵۳) یا اینکه «خداوند به نیکوکاران بشارت می دهد.» (توبه:۲۰۲۱؛ شوری:۲۳) «تذکر موجب بصیرت است» (اعراف: ۲۰۱) اینها قواعدی است که پیدایش تجربه های معنوی را توضیح می دهد. این ها نمونه ای از قواعدی است که زمینۀ وقوع تجربه های معنوی را آشکار می نماید.

نشانه شناسی تجربه های معنوی با توصیف پرمایه و غنی از تجربه های معنوی اعتبار میابد. دقت شاخص مهمی در اعتبار بخشی به کاربرد روش واقع گرایی معنوی در مرحلۀ نشانه شناسی است. دقت زمانی در تحقیق پیدا می شود که اطلاعات گسترده و جزئی و عمیق به دست آید و محقق تحلیل چند سطحی از داده ها و مقوله بندی آنها ارائه دهد. (ایمان، ۱۳۹۱، ص۲۰۱) توصیف نشانه های یک تجربۀ معنوی شامل توصیف شناخت ها و هیجاناتی است که در اثر یک تجربه بروز پیدا می کند. توصیفات دقیق امکان ارزیابی و مقایسه تجربه ها را فراهم می سازد.

تبیین در روش خودکاوی معنوی تفریدی است، هر انسانی یک موجود منحصربه فرد است که مواجهه ای خاص با خداوند دارد، اما حکمت افعال الهی، قواعد کلی هدایت و ویژگی های فطری و استعداد روحی تا حدودی تجربه های معنوی را قاعده مند می سازد و دست یابی به الگوهای تفسیری قابل تعمیم و نظریات نسبتاً فراگیر را ممکن می نماید. اعتبار معناشناسی تجربه های معنوی به استنادات موجه و قابل اعتماد به واقعیت های معنوی و قواعد هدایت الهی و توصیف دقیق داده های زمینه ای مربوط می شود. هرچه توصیف نشانه ها و زمینه های وقوع یک تجربه غنی تر و پرمعناتر باشد، اعتبار تفسیرها در مرحلۀ معناشناسی افزایش پیدا می کند. (ایمان، ۱۳۹۱، ص۱۰۹-۱۱۱) در مقام رجوع به قواعد تفسیر تجربه های معنوی لازم است که تطبیق ها از قابلیت تصدیق برخوردار باشند. برای این منظور لازم است مناسبت های متعددی بین شواهد و قواعد برقرار شود و با دقت توصیف گردد. هماهنگی و تقارن میان شواهد و نشانه های تجربه معنوی و قواعد و واقعیت های معنوی که به عنوان زمینه در معناشناسی به آنها ارجاع داده می شود، برای دست یابی به تفسیری قانع کننده و صحیح و قابل انتقال نقش و کارکرد برجسته ای دارد. (ایمان، ۱۳۹۱، ص۱۸۳)

گزارش کامل این نشست به همراه نظرات ناقدان به زودی منتشر می شود…