بازخوانی نقش امامان معصوم(ع) و شاگردان آن‌ها در شکل‌گیری علوم اسلامی

به گزارش روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از ایکنا؛ کتاب «امامان شیعه(ع) و علوم اسلامی» نوشته حجت‌الاسلام غلامحسن محرمی، عضو هیأت علمی گروه تاریخ و تمدن پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه است. این کتاب توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه در ۳۶۸ صفحه منتشر شده است، در یادداشتی کوتاه به شرح این کتاب ارزشمند می‌پردازیم:

ساختار کتاب

این کتاب پس از یک مقدمه در سه بخش «فصول مقدماتی»، «نقش ائمه(ع) در علوم ادبی و نقلی» و «نقش ائمه(ع) در علوم عقلی» سامان یافته است. در بخش اول و ذیل دو فصل «مفاهیم و منابع» و «وضعیت علمی مسلمانان در عصر ائمه(ع)» نگارنده مباحث مقدماتی را مطرح کرده و تلاش کرده است تا زمینه دو بخش دیگر را آماده کند.

نگارنده ذیل بخش دوم تلاش کرده است تا در ۷ فصل بحث را پیش برد. نگارنده در این بخش به «نقش ائمه در شکل‌گیری ادبیات عرب»، «نقش ائمه(ع) در تاسیس علوم قرآنی»، «نقش ائمه(ع) در نگارش کتاب‌های حدیثی»، «شاگردان محدث ائمه(ع)»، «نقش ائمه(ع) در تاسیس علم فقه»، «نقش ائمه(ع) در اصول فقه» و «نقش ائمه(ع) اطهار در تاریخ‎‌نگاری و رجال» پرداخته است.

عناوین فصول بخش سوم عبارتند از «نقش ائمه(ع) در تاسیس کلام اسلامی»، «نقش ائمه(ع) در ترجمه و نگارش فلسفه در میان مسلمانان»، «نقش ائمه(ع) در عرفان نظری» و «نقش ائمه(ع) در علم اخلاق».

انگیزه و هدف اثر

سوال اصلی که این کتاب به پی پاسخ به آن است، عبارت است از اینکه امامان معصوم(ع) و شاگردان آنها چه نقشی در شکل‌گیری و توسعه علوم اسلامی داشتنند؟ محرمی سوالات فرعی وضعیت علمی جامعه اسلامی در عصر ائمه اطهار چگونه بود؟ نقش ائمه اطهار(ع) در شکل‌گیری علوم ادبی و نقلی- اعم از صرف، نحو، بلاغت، علوم قرآن و حدیث، فقه و اصول چگونه بود؟ و سهم ائمه اطهار(ع) را در روی آوردن مسلمانان به علوم عقلی و کلام و فلسفه و عرفان نظری و اخلاق تا چه اندازه می‌توان مورد ارزیابی قرار داد؟

با مراجعه به مقدمه کوتاهی می‌توان به کانون ادعای نگارنده پی برد. او به عنوان فرضیه این اثر می‌نویسد: در عصر امامان معصوم(ع) علوم اسلامی چون قرائت، تفسیر، حدیث، فقه و اصول از منابع اسلامی قرآن و سنت استخراج شد و به‌تدریج علوم عقلی به عربی ترجمه شد و مسلمانان از آنها در تبیین معارف اسلامی بهره جستند. در این میان ائمه اطهار(ع) از جمله مهم‌ترین رهبران فکری و علمی جهان اسلام به شمار می‌آمدند و از دیدگاه دانشمندان هم عصر‌شان آگاه‌ترین انسان‌ها به قرآن و سنت و تواناترین افراد در استخراج علوم از منابع و مصادر اسلامی و مطمئن‌ترین طریق انتقال علوم اسلامی به نسل‌های بعدی بودند؛ لذا در مورد بسیاری از علوم نقش آنان تاسیسی بوده است و در جهت‌دهی به استفاده از علوم ترجمه شده و جلوگیری از افراط و تفریط در برخورد با این گونه‌ علوم به سبب مقبولیت بالای علمی و معنوی تاثیر عظیمی داشتند.

ضرورتی منبعث از دوران مدرن باعث شده است تا نویسنده به موضوع کتاب بپردازد. او بر آن است «اکنون نیز تمدن اسلامی خیزش دوباره کرده و انبوه عناصر بیگانه را در پیش روی خود دارد و به ناچار باید به با این عناصر برخورد صحیح و هوشمندانه داشته باشد و متفکران اسلامی باید در صدد جذب صحیح این عناصر باشند و طوری نشود که خود در این عناصر علمی و تمدنی غرب جذب و حل شوند. نحوه تعامل ائمه با علوم بیگانه آن زمان می‌تواند، راهگشای ما در این عصر باشد».

نگارنده در مقدمه خود اهداف خود را ارائه شناختی بهتر درباره شکل‌گیری و توسعه علوم انسانی، ارائه تبیینی روشن از دیدگاه امامان معصوم(ع) درباره علم و علم‌آموزی و علم نافع، بررسی نقش ممتاز ائمه اطهار(ع) و شاگردان آنها در شکل‌گیری علوم اسلامی در سه قرن نخست هجری، نقد آثار مربوط به تاریخ علم و تمدن اسلامی به لحاظ کم‌توجهی به نقش ائمه اطهار(ع) و روشن‌ نمودن افضلیت ائمه اطهار(ع) و بیان توانایی‌ علمی‌ آنان ارائه می‌کند.

در پشت جلد این کتاب می‌خوانیم، امامام معصوم(ع) علاوه بر جانشینی پیامبر و رهبری دینی و سیاسی جامعه شیعه، به عنوان مهم‌ترین استادان علم در جامعه اسلامی به شمار می‌آمدند و از مقبولیت علمی بالایی برخوردار بوده و بیشترین شاگردان را داشتند و قوی‌ترین جریان علمی را رهبری می‎‌کردند و در برخی از زمان‌ها مهم‌ترین مراجع علمی برای دانش‌پژوهان و استادان علوم به شمار می‌آمدند. تا دهه ۱۳۰ هجری که مسلمانان عامه که بعدها اهل سنت نامیده شدند، وارد مرحله تحریر و نگارش علوم اسلامی شدند، امامان شیعه و شاگردان آنها تنها کسانی بودند که قلم به دست گرفته و کتاب نوشته بودند و علوم اسلامی چون قرائت، تفسیر، فقه، حدیث و تاریخ را به صورت نگارش شده در اختیار داشتند. آنان در شکل‌دهی اسلامی به علوم ترجمه شده نیز سهم بسیار بزرگی ادا کرده و از بسیاری از انحرافات پدید آمده در عرصه خداشناسی، پیامبرشناسی و فقه جلوگیری کردند.

نوآوری اثر

نگارنده در قسمت نوآوری اثر خود می‌نویسد: این نگاشته، تحقیقی نو است و نوشته‌ای با چنین عنوانی تا به حال عرضه نشده است. هر چند بخش‌هایی از محتوای آن در منابع مختلف موجود بوده و مطالب کتاب از آنها اخذ شده است. نقد در این تحقیق نیز بیشتر متوجه غفلت از جایگاه علمی ائمه(ع) در کتاب‌های تاریخ تمدن، تاریخ علوم و فهرست‌هاست؛ حتی از سوی علمای شیعه هم به طور عمده توجه چندانی به شان علمی ائمه(ع) نشده یا حداقل کم‌ توجه شده است.