جهان پساکرونا به خدا باز می‌گردد

بی گمان پس از ابتلای مردم به ویروس کرونا با یک همبستگی اجتماعی بخاطر درد مشترک مواجهیم و یقینا پس از آن، بشریت به سمت جهانی شدن پیش خواهد رفت و از آنجایی که این جهانی شدن به صورت طبیعی است و با جهانی‌سازی متفاوت است می تواند بستری را برای تحقق جامعه مهدوی فراهم کند.

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت‌الاسلام دکتر قاسم ترخان مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه در مقاله‌ای با عنوان «الزامات معرفتی جهان پس از کرونا (تکامل اجتماعی انسان برمدار سنت های الهی)» که به صورت اختصاصی در اختیار شفقنا قرار داده است، به این پرسش اساسی پاسخ می‌دهد که نگاه به خلقت، هستی و معنویت در پساکرونا چگونه خواهد بود؟

دکتر ترخان در مقاله خود آورده است: «پرسش را می‌توان دو گونه طرح کرد: الف. چه باید کرد؟ ب. چه خواهد شد؟ این دومی پرسش از هست و نیست و به بیانی دیگر از سنت‌های الهی است.

اگر بخواهیم روی محور دوم تمرکز کنیم باید به نکات زیر عنایت ویژه داشته باشیم:

  1. سیر جوامع و حرکت تاریخ تکاملی است.

بر تاریخ و جامعه سننی حاکم است. یکی از آنها که سنت گرایش به حق است. این یک سنت مطلق رقابت‌پذیر است. این سنت در بیان شهید صدر اینگونه توضیح داده شده است که انسان‌ها اگرچه می‌توانند در مقابل چنین گرایشی موضع منفی بگیرند،‌ اما قادر نخواهند بود آن را محو کنند.

دقیقا بخاطر همین بر این باوریم که‌ منحنی سیر جامعه و حرکت تاریخ نهایتاً تکاملی و حرکت رو به بالا و صعودی است، هرچند فراز‌و‌نشیب‌های فراوان و چشمگیری می‌تواند داشته باشد و حتی در دوره‌هایی با رکود و سیر قهقرایی مواجه شود. این همان آینده قطعی است که که انتظار آن سازنده و امیدبخش است.

من از دو مثال زن حامله و درخت گلابی استفاده می‌کنم تا مطلب روشن‌تر شود:

بر اساس این نظریه جامعه انسانیت را باید همانند زن حامله‌ای دانست که به تدریج موعد وضع حملش خواهد رسید. پیامبران آمده‌‏اند که مراقبش باشند و به او کمک کنند، در مقام تشبیه مثلًا سقط جنین نکند، بچه را زودتر از موقع و ناقص به دنیا نیاورد.

همچنین باید جامعه انسانیت را مانند یک نهال دانست. نهالی مانند گلابى را اگر در زمین بکارند، با تمام وجودش به‌سوی درخت گلابى شدن حرکت مى‏‌کند. البته در این مسیر ممکن است دچار آفت‌‏زدگى هم بشود یک سال هم رشد نکند، ممکن است یک شاخه‌‏اش بشکند، ممکن است وضع دیگرى پیش بیاید ولى مسیر طبیعى همه این «کل» به عنوان یک موجود زنده به طرف آن کمال نهایى خودش است.

اما اینکه تکامل به چه معناست، خودش یک بحث مفصل دیگری دارد. از نگاه اسلام تکامل به معنای توأم شدن با امور انسانى و معنوى یعنی «صلاح و تقوا» و به معنای گام نهادن در راه رضاى حق و قرب به حق است.

نظریه تکاملی جوامع و تاریخ ( به عنوان یک مبنا که در بحث‌های فلسفه تاریخ، صورت‌بندی می‌شود) خود با دو مبنای جهان‌شناختی و انسان‌شناختی در ارتباط است:

الف. مبنای جهان‌شناختی: جهان هم در جهت تکامل بی‌تفاوت نیست و نسبت به حوادث جهان، عکس‌العمل موافق یا مخالف نشان می‌دهد. پس تاریخ به صورت یک امر مجزا از سایر اجزاء دستگاه عالم وجود ندارد.

ب. مبنای انسان‌شناختی: انسان فطرتا حق‌گراست و انحرافاتش به باطل از قبیل خطای در تطبیق است. این خطاها براى همیشه در انسان باقى نمى‏‌ماند، موقت است و انسان بالاخره به حق واقعى خودش و به کمال واقعى خودش مى‌‏رسد و این فطرت انسان است که انسانیت را به‌سوی یک وحدت و یک تشابه مى‌‏برد، اختلاف‌ها تدریجاً در آینده کمتر مى‏‌شود و انسانِ آینده هرچه بیشتر به فکرش و به عقیده‏اش و به اخلاقش و به معنویت خودش وابسته مى‌‏شود و همان چیزى که اسمش را «جامعه واحد انسانى» مى‏‌گذاریم در آینده به وجود خواهد آمد.

به بیانی دیگر؛ دلیل نظریه تکاملی بودن جوامع و تاریخ همان نظریه فطرت است. طبق نظریه فطرت اصلًا انسانیت به‌سوی هویت واحد حرکت مى‏‌کند و یک هویت ایده‌آل واحدى دارد که در عمق فطرتش است‏، و دین آن هویت واقعى انسانیت را به انسان عرضه مى‌‏دارد و مى‏‌خواهد همه هویت‌ها را در آن شکل قرار بدهد. آیه «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» (توبه، ۳۳) معنایش این است.

با این توضیحاتی که داده شد؛ به نظر می‌رسد جهان پساکرونا به آن هویت واحد جهانی خیلی نزدیک خواهد شد. این زمان زمانی است که بشر خطاهای خودش را بهتر درک کرده و تلاش خواهد کرد که آن را جبران کند و در واقع از حیث معرفتی و عملی بستر برای تحقق جامعه مهدوی (به عنوان نقطه مطلوب در حرکت تکاملی جوامع) بیش از پیش فراهم خواهد بود.

  1. تغییرات معرفتی و عملی در جوامع پساکرونایی

جامعه از سه بعدِ انسان، طبیعت و رابطه (رابطه انسان با طبیعت و انسان با انسان) برخوردار است و جامعه مطلوب در صورتی شکل می‌گیرد که این ابعاد سه‌گانه ارتقا و بهبود یابد.

الف. در بعد انسانی این تغییرات معرفتی و رفتاری از همین الان پدیدار شده است:

روح تمدن غرب که ادعا می‌کرد بر مناسبات جهانی حاکم است و همه باید در این چارچوب فکر و زندگی کنند، بر ملا شده است. به این نکته در بیانات رهبری در تاریخ ۲۱ فروردین ۹۹ توجه شده است که رفتارهایی مانند: غارت ماسک و دستکش متعلق به دولتی توسط دولت دیگر؛ خالی کردن فروشگاه‌ها در عرض دو ساعت توسط مردم؛‌ به جان هم افتادن مردم برای دستمال توالت؛ صف کشیدن برای خرید اسلحه؛‌ معالجه نکردن بیماران پیر؛‌ خودکشی از ترس کرونا، محصول فرهنگ و تمدن غرب بوده است. اینها همان روح وحشی‌گری تمدن غربی است که الان زنده و برملا شده است.

این تمدن و  نظام سرمایه داری بر مبانی مانند: فردگرایی، لیبرالیسم،‌ اومانیسم، توجه به عقل خودبنیاد و ابزاری، لذت طلبی، خودخواهی، علم زدگی، ادعای تسلط بر طبیعت،‌ دوری از خدا و معنویت، بی هدفی و بی معنایی زندگی، تکیه کرده و چنین انسان‌هایی را تربیت کرده است. از این جهت مبانی چنین نظامی با چالش مواجه شده است.

نتیجه طبیعی چنین چالش معرفتی برگشت به فطرت یعنی گرایش به خدا است. از این رو ما معتقدیم جهان پس از کرونا جهانی است که به خدا بر می گردد نه اینکه از خدا برگردد. شواهد فراوانی وجود دارد که می‌توان سخن ما را تأیید کند. بشر امروز فهمیده است موجودی غیر از خدا توان نجات وی را ندارد. از این جهت با خدا ارتباط می‌گیرد و دعا می‌کند، هرچند اماکن عمومی تعطیل شده باشد.

ب. در بعد طبیعت نیز اگرچه کرونا به سلامت آسیب‌هایی زده است، اما آثار مثبت چنین بیماری بر محیط‌ زیست انسانی قابل بررسی است.

یقینا طبیعت پساکرونا دست‌خوش تغییرات خواهد شد. بخشی از این تغییرات بسته به تغییر انسان است که بر اساس سنت الهی به وقوع خواه پیوست.

متون دینی از سویی ایمان و تقوا پیشه گی مردم شهرها را از اسباب نزول برکات آسمان‌ها و زمین بر می‌شمارد:‌ «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض (اعراف، ۹۶).

از سویی دیگر اسبابی مانند ظلم و رفتارهای ناشایست را عامل قحطی، حبس باران، خشکسالی، کاهش رزق و روزی، کاهش عمر و ابتلاء به بلاها. (این بحث دامنه درازی دارد و خوانندگان را برای مطالعه بیشتر به مقاله «تأملی در قوانین فرامادی پیشرفت بر اساس سنت‌های اجتماعی الهی» ارجاع می دهم:

http://fhi.hekmateislami.com/article_68975.html

رهبر انقلاب اسلامی در بیانی می‌گویند: ظلم و بی‏‌عدالتی، خاستگاه همۀ بدبختی‌هایی است که در جوامع گوناگون مشاهده می‏‌شود. اگر در گوشه‏‌ای از عالم، کودکان از بی‌‏غذایی جان خود را از دست می‏‌دهند، ظاهر قضیه این است که به دلیل نیامدن باران، خشک‌سالی شده است؛ اما باطن قضیه، بی‌‏عدالتی است. بر اثر بی‌‏عدالتی، انسانیت دچار این بیماری‌ها و دردهاست. اگر عدالت از نسل‌های گذشته بر آن جامعه و محیط زندگی بشر حکم‌فرما بود، انسان می‏‌توانست در سایۀ استقرار عدالت، محیط زندگی خود را طوری بسازد که برای او قابل زیست باشد و فرزند او به آن فلاکت نیفتد و زندگی، این‌قدر زشت و دردآور نشود (ر.ک: خامنه‌ای، ۲۹/۰۹/۱۳۷۴.).

ج. یقینا در ارتباط انسان با انسان و طبیعت تغییرات مهمی را شاهد خواهیم بود.

– ارتباط انسان با انسان:

در این باره به این نکته بسنده می کنیم که پیشرفت جوامع در گرو انسجام و وحدت قابل تحقق است، اما همبستگی های مبتنی بر امور اعتباری و قراردادی که ریشه ای در فطرت آدمی ندارند، زوال‌پذیر می‌باشند و دقیقا  به همین معنا این وحدت را در پرتو جامعه توحیدی دست‌یافتنی می‌دانیم.

شهید مطهری (ره) دراین‌باره توضیح می‌دهد که توحید عملى- اعم از توحید عملى فردى و توحید عملى اجتماعى- عبارت است از یگانه شدن فرد در جهت یگانه‏ پرستى خدا و نفى هرگونه پرستش قلبى از قبیل هواپرستى، پول‏ پرستى، جاه‏ پرستى و غیره، و یگانه شدن جامعه در جهت یگانه ‏پرستى حق از طریق نفى طاغوتها و تبعیضها و بى‏ عدالتیها. فرد و جامعه تا به یگانگى نرسد به سعادت نائل نمى ‏گردد و جز در پرتو حق ‏پرستى به یگانگى نمى ‏رسد. قرآن کریم در سوره مبارکه زمر آیه ۲۹ تفرّق و تشتّت شخصیت انسان و سرگردانى او و بى‏ جهتى او را در نظام شرک و متقابلًا یگانگى و به وحدت رسیدن و یک جهت شدن و در مسیر تکامل واقع شدن او را در نظام توحیدى چنین بیان مى‏ کند: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلًا. خدا مَثَلى مى‌‏آورد، مَثَل مردى که بنده چند فرد بدخوى ناسازگار است (که هرکدام با خشونت و بدخویى او را به سویى فرمان مى‏دهند) و مردى دیگر که تسلیم یک فرد است؛ آیا ایندو مانند یکدیگرند؟ انسان در نظام شرک هر لحظه به سویى و به جانب قطبى کشیده مى‏شود، خسى است بر دریا، موجها هر لحظه او را در جهتى با خود مى‏‌برند؛ اما در نظام توحیدى مانند یک کشتى مجهز به دستگاه‌هاى راهنمایى است، در یک حرکت منظم و هماهنگ تحت فرمان مقامى خیرخواه (مرتضی مطهری؛ مجموعه ‏آثار؛ ج‏۲، ص ۱۱۷).

به بیانی دیگر؛ از سویی مدیران اصلی جوامع شرک‌آلود به جهت عدم آگاهی به تمام ابعاد و زوایای کلیت نظام اجتماعی و نیز اعضاء تشکیل دهنده، در جهان‌بینی‌ها متفاوت هستند و این تفاوت در جهان‌بینی‌ها به تفاوت در ایدئولوژی‌ها می‌انجامد و همین باعث می‌شود که جامعه از ثبات برخوردار نباشد و دائماً جهت، مسیر، سرعت و … خود را تغییر دهد. از سوی دیگر، قانونمندی‌ها در جوامع شرک‌آلود به جهت عدم ابتنا بر فطرت توحیدی بر اساس سرشت مشترک انسانی و جوامع نمی‌باشد با تشتت مواجه‌اند و بالطبع حرکت این گونه از جوامع یک حرکت قسری خواهد بود که پیشرفت واقعی را دست‌نیافتنی می‌نمایاند یا با کندی مواجه می‌سازد.

بی‌گمان پس از ابتلای مردم به ویروس کرونا با یک همبستگی اجتماعی بخاطر درد مشترک مواجهیم  و یقینا پس از آن، بشریت به سمت جهانی شدن پیش خواهد رفت. از آنجایی که این جهانی شدن به صورت طبیعی است و با جهانی‌سازی (که مبتنی بر اصول غیرسازگار با فطرت انسانی مانند لیبرالیسم و سکولاریسم و عناصر اعتباری) متفاوت است می تواند بستری را برای تحقق جامعه مهدوی فراهم کند.

– رابطه انسان با طبیعت:

جهان پس از کرونا جهانی است که انسان متوجه شده است، انسان سهمی بزرگی در پیدایی بلاهای خانمان برانداز داشته‌ از آن جهت که تصرفاتی ناسازگار با حرکت کلی طبیعت و نظام ربانی آن در طبیعت کرده  و بلاهای طبیعی و تخریب محیط زیست و… از پیامدهای آن است. بر این اساس پایداری اهداف توسعه را در دوری از  فسق و فجور جستجو خواهد کرد.