کرسی ترویجی نقد مبانی معنویت مدرن برگزار شد

به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در ابتدای این کرسی علمی حجت الاسلام دکتر محمد جعفری دانشیار موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) به عنوان ارایه‌دهنده بحث گفت: روشنفکران و نواندیشان دینی به انگیزه احیا، روزآمد کردن و بازسازی اندیشه دینی به راهکارهای گوناگون متوسل شده‌اند و «‌نظریّه معنویت مدرن»، آخرین و تازه‌ترین رویکردی است که در راستای هدف فوق تدوین و به بازار اندیشه عرضه شده است.

وی افزود: آن چه بررسی و نقادی این رویکرد را ضروری می‌نماید، گذشته از رهیافت علمی که همواره ما را به ارزیابی و وزن‌کشی اندیشه‌های نو می‌خواند، نفوذ و رواج پاره‌ای عرفان‌های وارداتی در چند سال اخیر است که عمدتا بدون تاکید بر شریعت و چه‌بسا با نفی و طرد آن، طیفی از افراد جامعه را در سطوح مختلف تحت تاثیر آموزه‌های خود قرار داده است. نظریّه معنویّت مدرن، بستری مناسب برای رشد و نمای این گونه عرفان‌هاست و به نحوی مبانی فلسفی و روان‌شناختی این طیف از رویکردهای معنوی را مهندسی و تیوریزه می‌نماید.

جعفریدر بیان چیستی معنویت مدرن گفت: در نگاه بومی روشنفکران ما، تعریف شفاف و روشنی از معنویت صورت نگرفته‌است. نهایت چیزی که دستگیر یک پژوهشگر کنجکاو می‌شود، تعریفی کارکردگرایانه از آن می‌باشد: معنویّت نحوه‌ای مواجهه با جهان هستی است که در آن شخص روی هم‌رفته با رضایت باطن زندگی می‌کند و دستخوش اضطراب، دلهره و نومیدی نمی‌شود.

این استاد حوزه و دانشگاه برهان‌پذیری آموزه‌های دین، ایمان ناواقع گروانه،‌ کارآمدی معنویّت مدرن را از جمله برخی معیارهای نقد معنویت مدرن خواند و گفت: میان صدقِ (truth) یک باور و توجیه (justification) یا معقولیتِ (rationality) آن تفاوت است. بدین معنا که هر باور معقول و موجهى، لزوما صادق نیست. در نظریّه معنویّت به این نکته به نیکى توجه شده است. منتها نواندیشان معنوی، معقولیت صرف را در گزاره‏هاى معنوی کافى دانسته و معتقدند توجیه، ما را از صدق بى‏نیاز مى‏سازد. حال پرسش آن است که دل بستن و اعتقاد به گزاره‏هاى صرفا معقول، که چه‌بسا بسیارى از آنها در عالم واقع، کاذب و نادرست باشد، آیا دست کم روح حقیقت جوى آنها را اقناع مى‏کند!

وی افزود: یکی از چالش‌های اساسی معنویت با دینداری سنتی، حول محور تعبد می‌چرخد. معنویت مدرن از سویی بر اساس مولفه‌های مدرنیته خود را ملتزم به استدلال‌گری و احتجاج‌ورزی دانسته و از سوی دیگر جوهره و خمیر مایه اصلی دین را تعبد و گریز از استدلال معرفی می نماید و همین حجاب و حایل میان این دو رقیب را عمیق‌تر و سازش میان آن دو را ناشدنی‌تر می‌نُماید. باری در هر دو سویه این امر می‌توان تردید روا داشت. نه انسان مدرن همیشه استدلال گراست و نه تعبد با عقلانیّت و استدلال ورزی منافات دارد.

در ادامه این کرسی علمی حجج اسلام حمیدرضا شاکرین و باقر طالبی دارابی به نقد صحبت‌های ارایه دهنده پرداختند.