شماره ۶۳ فصلنامه علمی پژوهشی “ذهن” ویژه پاییز ۱۳۹۴

 

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی شصت و سومین  شماره فصلنامه علمی پژوهشی ذهن منتشر شد.

در ذهن ۶۳ مقالاتی به شرح زیر می خوانیم؛

تعریف فلسفه مضاف / آیت الله علی اکبر رشاد

چکیده:

از پیدایش فلسفه ‌های مضاف، به ‌مثابه دانش ‌ها یا دانشواره ‌هایی مستقل و منسجم، دیری نگذشته است؛ همچنین از ورود ادبیات این گروهْ‌ دانش به عرصه‌ی گفتمان فلسفی ایران نیز زمان معتنابهی سپری نشده است؛ ازاین‌ رو درباره‌ ی این معارف حِکمی چندان که باید کسی ـ به‌ ویژه در ایران ـ سخن سخته و سفته ‌ای به میان نیاورده است و حاق و حاشیه ‌ی این علوم، چنان‌که باید و شاید، ساخته و پرداخته نشده است. بدین جهات است که درباره‌ ی اکثر مسائل آنها ابهام‌ هایی وجود دارد و همین ابهام‌ ها نیز منشأ پاره‌ ای چالش‌ ها و لغزش‌ های ماهوی و ساختاری در این عرصه ‌ی حِکمی و معرفتی گشته است. مؤلف در این مقاله ضمن بیان ویژگی‌ ها و معیارهای تعریف درست و برتر، با نگاهی انتقادی به تعاریفی که از فلسفه‌ های مضاف از سوی برخی فلاسفه و فضلا ارائه شده، پرداخته و در ادامه با ارائه‌ ی تعریف خود از فلسفه‌ های مضاف، به بررسی ویژگی‌ ها و نقاط تمایز آن می ‌پردازد و نشان می ‌دهد که این تعریف از تمامی خصوصیات یک تعریف درست و برتر بهره می‌برد.

تأملی اکتشافی در چیستی قضایای خارجیه و حقیقیه و ذهنیه / محمد علی اردستانی

چکیده:

قضیه حملیه به لحاظ کیفیّت وجود موضوع، به اعتباری تقسیم ثنائی (خارجیه و حقیقیه) و به اعتباری تقسیم ثلاثی (خارجیه و حقیقیه و ذهنیه) پیدا کرده است. تحقیقات ارزشمندی توسط حکیمان و منطقیان در مورد این قضایا انجام گرفته است. این نوشتار پس از تبیین علمی و فنی دیدگاههای پیشین، سپس سنجش و بررسی دقیق آنها، مشکلات برخی دیدگاه‏ها و انظار را آشکارسازی نموده و از این رهگذر و با رویکردی تحلیلی و بهرهمندی از عناصر مفید دیدگاههای پیشین به اکتشاف دیدگاهی متمّم و مکمّل رسیده است که سعی شده از جامعیت علمی برخوردار و فاقد مشکلات برخی دیدگاه‌ها و انظار پیشین باشد.

معرفت شناسی از دیدگاه قاضی عبدالجبار و قاضی ابوبکر باقلانی / جنان ایزدی / حسین سلطانی

چکیده:

قاضی عبدالجبار و قاضی ابوبکر باقلانی دو چهره معروف کلام معتزلی و اشعری هستند که درباره معرفت شناسی آرای قابل مطالعه‏ ای دارند. مهم‏ترین وجه اشتراک آرای این دو متکلم آن است که مسائل مطرح ‏شده از ناحیه هر دو در مباحث علم و معرفت و به‏ طورکلی در مباحث کلامی، دارای ترتیب منطقی و استنتاجی است؛ به‏ طوری‏که قضایای قبلی پایه و اساس قضایای بعدی و گزاره های بعدی محصول و نتیجه گزاره‏ های قبلی است. بر همین اساس است که این دو متکلم بحث‏ های کلامی خود را با مسائل معرفت ‏شناسی مثل تعریف نظر، علم و معرفت، تقسیم علم، چگونگی حصول و تحصیل علوم و بحث استدلال آغاز کرده و بدین ترتیب راه را برای طرح مسائل بعدی هموار میسازند. از وجوه افتراق هم این که در اندیشه عبدالجبار و به ‏طور‏کلی معتزله، نظر به‏ طور ضروری هم مفید نتیجه و علم است و هم علت یا مولد آن، ولی در نگاه باقلانی و بهطور‏عام اشاعره، نظر گرچه ضرورتا مفید نتیجه و علم است، علت یا مولد آن نیست. از دیگر وجوه افتراق می‏ توان به تفاوت‏ هایی در تعاریف، تقسیم‏ بندی‏ ها و نظریه ‏های مبتنی بر این تعاریف و تقسیم ‏بندی ‏ها وجود دارد، اشاره کرد.

موضوعله اسمای خاص از منظر سوسور و اصولیّون/ احسان مهرکش / علیرضا قائمی نیا

چکیده:

الفاظ خاص با رویکردهای مختلف و متفاوتی روبرو شده است: «محکیِّ اسمای خاص»، «دارای ذاتبودن یا نبودن اسمای خاص»، «حقیقت علقه وضعیه و رابطه ‏ای که میان آن دو وجود دارد» و «موضوع له الفاظ خاص» از جمله مواردی است که اصولیان، به‎ویژه زبان شناسان غربی وجهه همّت خود قرار داده، شقوق مختلف آن را بررسی کرده ‏اند که در این مقاله تنها مورد اخیر، آن هم از منظر سوسور و اصولیان بررسی می ‏گردد. می ‏توان ادعا نمود درباره مبحث فوق که بخش اول از اسامی وضع یعنی «وضع خاص موضوع ‏له خاص» را به خود اختصاص داده است، دو دیدگاه کلی وجود دارد و با این عنوان در میان دانشمندان علم ادبیات و اصول مطرح بوده است که آیا «الفاظ برای مصادیق ذهنی وضع شده ‌اند یا مصادیق خارجی؟» بسیاری از دانشمندان این دو علم بر این باورند لفظ بر مصادیق خارجی وضع گردیده است؛ اما بر اساس دیدگاه سوسور قول دوم جریان می ‌یابد. وی نه تنها مصادیق خارجی را خارج از رابطه لفظ و معنا معرفی می ‌کند، بلکه تحلیل و واکاوی نظر سوسور در باب الفاظ، رهنمود این مطلب است که لفظ و مصداق خارجی،‌ هر دو از حیطه‌ رابطه لفظ و معنا و حقیقت وضع خارج ‌اند. هرچند این نظریه تأثیری شگرف در مباحث زبان ‌شناختی گذاشته و در برخی جهات شبیه دیدگاه متکلّمانی مانند فخرالدین رازی است؛ اما تطابق آن با موضوع له اسمای خاص در‌ هاله‌ ای از ابهام قرار دارد. این مقاله بعد از اشاره به اقسام وضع به تحلیل دیدگاه سوسور و نتایج به ‎دست‎آمده از آن در باب الفاظ می ‌پردازد و علاوه بر نقد آن، عدم تطابق این نظریه را با آنچه در اسمای خاص صورت می‏گیرد، به اثبات می‌ نشیند.

جزم­گرایی در مبانی فکری از منظر ریچارد پاول و علامه جعفری / عبدالله نصری / زهرا امیّ

چکیده:

پرهیز از جزم ­گرایی یکی از مهم­ترین اهداف معرفت ­شناسان است. در این پژوهش بر آنیم در پرتو نگاه دو اندیشمند معاصر جایگاه جزم ­اندیشی را شناخته و دریابیم که آیا گریزی از آن وجود دارد؟ اگرچه پاول و جعفری در دو پارادایم متفاوت رشد نموده­ اند، شباهت­ های فکری آنان، نظریاتشان را تطبیق‏ پذیر کرده است. پرسش از ارتباط جزم ­گرایی با طبیعت انسانی، پاول و جعفری را در نگاه نخست، متفاوت می ­نمایاند؛ اما با دقت به دست می­ آید که جعفری وقتی از واژه­ خود طبیعی استفاده می­کند، به تعبیر پاول نزدیک می­ شود. هر دو رهایی از پیش­ فرض­ ها و اتصاف به فضایل اخلاقی را در پرهیز از جزمیت لازم می­ دانند؛ اما باید توجه داشت که جعفری این تهذیب را تحت نظارت خداوند مؤثر می ­بیند؛ اما پاول صرفاً آن را در فضای تفکر انتقادی قرار می ­دهد. پاول در تربیتپذیرکردن تفکر انتقادی و دوری از جزمیت گام ­های آموزش­ پذیرمؤثری برداشته است.

ارتباط مزیت ‌های تبیین‌گر با یکدیگر و محدودیت «ایراد هانگرفورد» / سیدمحمدمهدی اعتمادالاسلامیبختیاری / میرسعید موسوی کریمی

چکیده:

مطابق با استنتاج بهترین تبیین (IBE)، فرضیه‌ ای که بهترین تبیین را برای دسته‌ ای از پدیده ‌ها ارائه می ‌دهد، احتمالاً صادق است. یکی از چالش ‌های جدی پیش روی این نحوه‌ استدلال، «ایراد هانگرفورد» است. طبق این اشکال، مزیت ‌های تبیین ‌گر، یعنی ملاک‌ های انتخاب بهترین تبیین، آن‌ قدر انفسی ‌اند که افراد و گروه‌ های مختلف می ‌توانند تبیین ‌های متفاوتی را به عنوان بهترین تبیین استنتاج کنند. این چالش تا حد زیادی ریشه در تشتت مزیت ‌های تبیین ‌گر دارد. مزیت ‌های تبیین‌ گر گوناگون و نامرتبط با یکدیگر انتخاب ‌های متفاوتی را می ‌توانند به دنبال داشته باشند. در این نوشتار با واکاویِ  پرارجاع‌ ترین مزیت ‌های تبیین‌ گر، یعنی انسجام، سادگی، وحدت ‌بخشی، عدم اصلاح موضعی، باروری و ژرفا نشان می ‌دهیم ارتباط میان آنها به نحوی است که در مقام ارزیابی بهترین تبیین،  برخی به پاره ‌ای دیگر فروکاسته می ‌شوند. در این میان، بسته به زمینه ‌ای که IBEدر آن به کار می ‌رود، ملاک‌ های انسجام، سادگی و وحدت ‌بخشی می ‌توانند تعیین‌کننده باشند. نتیجه به‏‌ دست‏ آمده از تشتت ملاک ‌های انتخاب بهترین تبیین می‌کاهد و در پی آن دامنه «ایراد هانگرفورد» را تا اندازه ‌ای محدود می ‌کند. 

علاقمندان می توانند جهت تکمیل اطلاعات و تهیه این فصلنامه به سایت http://zehn.iict.ac.ir/و یا سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به نشانیhttp://poiict.ir مراجعه کنند.